- Aug
- 8,032
- 27,719
- مدالها
- 8
بیوگرافی حامد بهداد
حامد بهداد متولد 26 آبان 1352 در مشهد، بازیگر است.
فارغ التحصیل لیسانس رشته بازیگری تئاتر از دانشگاه آزاد تهران می باشد، از یک شرکت تبلیغاتی شروع کرد و با کمک رامبد وارد بازیگری شد و حالا می درخشد.
خانواده
حامد در تهران به دنیا آمده اما بخاطر شرایط شغلی پدرش، بزرگ شده شهر نیشابور می باشد و به شدت به خراسان و مردمش تعصب دارد.
بعد از ورشکستگی پدر که اهل شعر و شاعری بود، راهی شهر مشهد شدند.
نحوه ورود به بازیگری
رامبد مرا به سینما آورد و دست مرا گرفت، رامبد سال 1379 نقشی را در فیلم آخر بازی همایون اسعدیان دریافت کرد اما او من را به جای خودش معرفی کرد.
با این فیلم در 27 سالگی من موفق شدم کاندیدای دریافت سمیرغ بازیگری شوم.
من مدتی شعر نوشتم اما شعرها خوب از آب درنیامد
ساز یاد گرفتم و شروع کردم به مطالعه و در کنارش نقاشی و چند کار دیگر کردم، من زحمت زیادی کشیدم که به شرایط سالم تری درون خودم برسم.
علائم زندگی من
آدمی جدی هستم اما در فضاهای خاصی، درست در دل همان لحظه که جدی هستم خیلی راحت شوخی می کنم
چون اگر شوخی نکنم و راحت نباشم سقوط می کنم و برای اینکه سقوط نکنم دست و پا می زنم و اینها کمک می کند که علائم حیاتم از بین نرود
من از اینکه ضربان قلبم پایین بیاید می ترسم، از این تنهایی و از آرامش بیش از حد میترسم، جدیت من در چیزهای دیگری است و شاید بیشترش تظاهر باشد
خوانندگی
از همان بچگی به موسیقی علاقه داشته و گهگاه ترانه هایی هم می خواندم
اما به عنوان فعالیت جدی، سال 93 برای گروه دارکوب چند ترانه خواند بعد از آن در آلبوم ساعت 25 رضا یزدانی هم با او همراهی کرد
یک تیتراژ هم برای سریال مثل یک کابوس خواند
در سریال دندون طلا هم به عنوان خواننده آهنگ های قهوه خانه ای حضور پیدا کرده و تمام ترانه هایی که با توجه به نقش اش را با صدای خودش خواند
علاقه به عکاسی
عکاسی یکی از علایق اوست که در طول سال های بازیگری دنبال کرده است
او در سال 1387 اولین نمایشگاه عکس خود را با 35 موضوع کادر و اتفاق در سینما را در گالری شیرین به نمایش گذاشت
زن های ایرانی خشن هستند
بهداد در مورد سوالی در مورد ازدواج می گوید :
زن های ایرانی خیلی خشن هستند، تازه وقتی کتکشان می زنی شکایت می کنند و در مورد حقوق زنان حرف می زنند
به جای اینکه مثل زنان مالزی بعد کتک خوردن دستشان را به روی سی*ن*ه شان جفت کنند و تعظیم کنند و بگویند ارباب عفو بفرمایید، تهدید می کنند که مهریه ام را به اجرا می گذارم و پدرت را در می آورم !
با آن مادر حسودت! بعد هم بچه را با خودشان می برند و تو را می اندازند زندان (خنده)
حامد بهداد متولد 26 آبان 1352 در مشهد، بازیگر است.
فارغ التحصیل لیسانس رشته بازیگری تئاتر از دانشگاه آزاد تهران می باشد، از یک شرکت تبلیغاتی شروع کرد و با کمک رامبد وارد بازیگری شد و حالا می درخشد.
خانواده
حامد در تهران به دنیا آمده اما بخاطر شرایط شغلی پدرش، بزرگ شده شهر نیشابور می باشد و به شدت به خراسان و مردمش تعصب دارد.
بعد از ورشکستگی پدر که اهل شعر و شاعری بود، راهی شهر مشهد شدند.

نحوه ورود به بازیگری
رامبد مرا به سینما آورد و دست مرا گرفت، رامبد سال 1379 نقشی را در فیلم آخر بازی همایون اسعدیان دریافت کرد اما او من را به جای خودش معرفی کرد.
با این فیلم در 27 سالگی من موفق شدم کاندیدای دریافت سمیرغ بازیگری شوم.
شعر نویسی
من مدتی شعر نوشتم اما شعرها خوب از آب درنیامد
ساز یاد گرفتم و شروع کردم به مطالعه و در کنارش نقاشی و چند کار دیگر کردم، من زحمت زیادی کشیدم که به شرایط سالم تری درون خودم برسم.
علائم زندگی من
آدمی جدی هستم اما در فضاهای خاصی، درست در دل همان لحظه که جدی هستم خیلی راحت شوخی می کنم
چون اگر شوخی نکنم و راحت نباشم سقوط می کنم و برای اینکه سقوط نکنم دست و پا می زنم و اینها کمک می کند که علائم حیاتم از بین نرود
من از اینکه ضربان قلبم پایین بیاید می ترسم، از این تنهایی و از آرامش بیش از حد میترسم، جدیت من در چیزهای دیگری است و شاید بیشترش تظاهر باشد
خوانندگی
از همان بچگی به موسیقی علاقه داشته و گهگاه ترانه هایی هم می خواندم
اما به عنوان فعالیت جدی، سال 93 برای گروه دارکوب چند ترانه خواند بعد از آن در آلبوم ساعت 25 رضا یزدانی هم با او همراهی کرد
یک تیتراژ هم برای سریال مثل یک کابوس خواند
در سریال دندون طلا هم به عنوان خواننده آهنگ های قهوه خانه ای حضور پیدا کرده و تمام ترانه هایی که با توجه به نقش اش را با صدای خودش خواند
علاقه به عکاسی
عکاسی یکی از علایق اوست که در طول سال های بازیگری دنبال کرده است
او در سال 1387 اولین نمایشگاه عکس خود را با 35 موضوع کادر و اتفاق در سینما را در گالری شیرین به نمایش گذاشت
زن های ایرانی خشن هستند
بهداد در مورد سوالی در مورد ازدواج می گوید :
زن های ایرانی خیلی خشن هستند، تازه وقتی کتکشان می زنی شکایت می کنند و در مورد حقوق زنان حرف می زنند
به جای اینکه مثل زنان مالزی بعد کتک خوردن دستشان را به روی سی*ن*ه شان جفت کنند و تعظیم کنند و بگویند ارباب عفو بفرمایید، تهدید می کنند که مهریه ام را به اجرا می گذارم و پدرت را در می آورم !
با آن مادر حسودت! بعد هم بچه را با خودشان می برند و تو را می اندازند زندان (خنده)
