- Aug
- 7,869
- 26,764
- مدالها
- 8
حسین سلیمانی (زاده ۳۰ شهریور ۱۳۶۳، تهران) بازیگر سینما و تلویزیون ایران است.وی در سن ۱۳ سالگی، با بازی در فیلم مهر مادری وارد دنیای سینما شد و برای بازی در این فیم از چند جشنواره بینالمللی، جوایز و تقدیرنامه دریافت کرد.
گفتگو با حسین سلیمانی
• وقتی واژه تولد را میشنوید یاد چه میافتید؟
تولد در واقع ظهور نعمتهای خداوند است. تولد یك اتفاق خوب است. یكی از نعمتهای خداوند است كه دنیای تازهای را برای یك شخص، موجود و حتی شیء آماده میكند.
• من معتقدم یك نفر ممكن است چند بار متولد شود. شما چهطور؟
صد در صد با این حرف موافقم. هروقت اتفاق خوبی برای یك انسان بیفتد، منهای تاریخ تولد، آن روز میتواند تولد دوباره او باشد.
• شما چند بار سوای تاریخ شناسنامه متولد شدهاید؟
شاید بتوانم بهترین تولدم را ورود به سینما بدانم یا قبول شدنم در دانشگاه. ورود به سینما در حقیقت روزی بود كه حسین سلیمانی دوباره متولد شد.
• خوب پس بیایید در مورد مهمترین تولدتان حرف بزنیم. آن روزها را به یاد دارید؟
سال 1375 برای بازی در «مهر مادری» انتخاب شدم. كار اردیبهشت سال 1386 كلید خورد. كمال تبریزی به عنوان كارگردان از حدود 3هزار نوجوان تست گرفت. از این بین 300 نفر انتخاب شدند و در نهایت 13 نفر از این بین گلچین شدند. مجدداً 3 نفر انتخاب شدند و 2 نفر نامزد نهایی بودند كه من هم جزوشان بودم. در گروه بین اینكه من بازیگر این نقش باشم یا آن یك نفر بحث بود. برخی مخالف بازی من و برخی دیگر موافق بازی كردن من در این نقش بودند كه در نهایت من قبول شدم.
• به عبارت دیگر دوباره متولد شدید.
[می خندد] بله. مرحله انتخاب 45 روز طول كشید.
• تولد سختی بود؟
یادم هست كه دلشوره داشتم. تولد بعدی من قبول شدنم در دانشگاه بود كه خیلی خوشحال شدم.
بچه جنوب شهر
در محله جنوب شهر تهران در چهارراه مولوی قد کشید و در کودکی به شهرت چهره رسید اما در کنار بازیگری کار در جوشکاری و زولبیا و بامیه فروشی را هم تجربه کرد
کار جوشکار و زولبیا فروشی
بعد از درگذشت پدر ، مادرم برایم هم پدر بود ، هم مادر، من هیچ وقت گرسنه نخوابیدم ، اما مطمئنم مادرم خیلی از شب ها گرسنه خوابی
به خاطر دارم مادرم سعی می کرد دو شیفت در کار خدماتی بیمارستان کار کند تا بچه هایش در آسایش باشند و درس بخوانند
در همان دوره کودکی، این موضوع به غیرتم برخورد و در تعطیلات تابستان در یک مغازه جوشکاری با حقوق روزانه 20 تومان مشغول کار شدم تا حداقل کتاب و دفترهای درسی سال جدید را خودم بخرم
مدتی نیز برای گذران زندگی دستفروشی زولبیا و باقلوا می کردم و از هیچ تلاشی برای رسیدن به استقلال فردی کوتاه نیامدم
نصیحت فاطمه معتمدآری
یکبار 16 سال پیش خانم معتمدآریا به شوخی جمله ای را گفت که برای من جدی شد: تنها چیزی که از تحصیل در زندگی به کار می آید همان چهار عمل اصلی جمع و منها و … است
کتاب خوانی
البته درست است که دانشگاه را ادامه ندادم اما اگر این حرف من ادای روشنفکری نباشد ، کتاب و فیلم برایم خیلی مهم است
همه در خانه لباس هایشان پخش و پلاست ، در خانه من همه جا کتاب ریخته است
پرسپولیسی
به فوتبال علاقه دارد و در تیم هنرمندان بازی میکند و چندین عنوان قهرمانی برون مرزی ! هم با این تیم بدست آورده است و به شدت طرفدار تیم پرسپولیس می باشد
نسبت ها
در بسیار از خبرگزاری ها از مرحوم علی سلیمانی بعنوان برادر بزرگتر حسین نام برده شده است که صحت ندارد و صرفا یک تشابه فامیلی می باشد

گفتگو با حسین سلیمانی
• وقتی واژه تولد را میشنوید یاد چه میافتید؟
تولد در واقع ظهور نعمتهای خداوند است. تولد یك اتفاق خوب است. یكی از نعمتهای خداوند است كه دنیای تازهای را برای یك شخص، موجود و حتی شیء آماده میكند.
• من معتقدم یك نفر ممكن است چند بار متولد شود. شما چهطور؟
صد در صد با این حرف موافقم. هروقت اتفاق خوبی برای یك انسان بیفتد، منهای تاریخ تولد، آن روز میتواند تولد دوباره او باشد.
• شما چند بار سوای تاریخ شناسنامه متولد شدهاید؟
شاید بتوانم بهترین تولدم را ورود به سینما بدانم یا قبول شدنم در دانشگاه. ورود به سینما در حقیقت روزی بود كه حسین سلیمانی دوباره متولد شد.
• خوب پس بیایید در مورد مهمترین تولدتان حرف بزنیم. آن روزها را به یاد دارید؟
سال 1375 برای بازی در «مهر مادری» انتخاب شدم. كار اردیبهشت سال 1386 كلید خورد. كمال تبریزی به عنوان كارگردان از حدود 3هزار نوجوان تست گرفت. از این بین 300 نفر انتخاب شدند و در نهایت 13 نفر از این بین گلچین شدند. مجدداً 3 نفر انتخاب شدند و 2 نفر نامزد نهایی بودند كه من هم جزوشان بودم. در گروه بین اینكه من بازیگر این نقش باشم یا آن یك نفر بحث بود. برخی مخالف بازی من و برخی دیگر موافق بازی كردن من در این نقش بودند كه در نهایت من قبول شدم.
• به عبارت دیگر دوباره متولد شدید.
[می خندد] بله. مرحله انتخاب 45 روز طول كشید.
• تولد سختی بود؟
یادم هست كه دلشوره داشتم. تولد بعدی من قبول شدنم در دانشگاه بود كه خیلی خوشحال شدم.
بچه جنوب شهر
در محله جنوب شهر تهران در چهارراه مولوی قد کشید و در کودکی به شهرت چهره رسید اما در کنار بازیگری کار در جوشکاری و زولبیا و بامیه فروشی را هم تجربه کرد
کار جوشکار و زولبیا فروشی
بعد از درگذشت پدر ، مادرم برایم هم پدر بود ، هم مادر، من هیچ وقت گرسنه نخوابیدم ، اما مطمئنم مادرم خیلی از شب ها گرسنه خوابی
به خاطر دارم مادرم سعی می کرد دو شیفت در کار خدماتی بیمارستان کار کند تا بچه هایش در آسایش باشند و درس بخوانند
در همان دوره کودکی، این موضوع به غیرتم برخورد و در تعطیلات تابستان در یک مغازه جوشکاری با حقوق روزانه 20 تومان مشغول کار شدم تا حداقل کتاب و دفترهای درسی سال جدید را خودم بخرم
مدتی نیز برای گذران زندگی دستفروشی زولبیا و باقلوا می کردم و از هیچ تلاشی برای رسیدن به استقلال فردی کوتاه نیامدم

نصیحت فاطمه معتمدآری
یکبار 16 سال پیش خانم معتمدآریا به شوخی جمله ای را گفت که برای من جدی شد: تنها چیزی که از تحصیل در زندگی به کار می آید همان چهار عمل اصلی جمع و منها و … است
کتاب خوانی
البته درست است که دانشگاه را ادامه ندادم اما اگر این حرف من ادای روشنفکری نباشد ، کتاب و فیلم برایم خیلی مهم است
همه در خانه لباس هایشان پخش و پلاست ، در خانه من همه جا کتاب ریخته است
پرسپولیسی
به فوتبال علاقه دارد و در تیم هنرمندان بازی میکند و چندین عنوان قهرمانی برون مرزی ! هم با این تیم بدست آورده است و به شدت طرفدار تیم پرسپولیس می باشد
نسبت ها
در بسیار از خبرگزاری ها از مرحوم علی سلیمانی بعنوان برادر بزرگتر حسین نام برده شده است که صحت ندارد و صرفا یک تشابه فامیلی می باشد