- Aug
- 8,032
- 27,719
- مدالها
- 8
شهاب حسینی متولد 14 بهمن 1352 در تهران ، بازیگر ، مجری و گوینده است
دیپلم رشته انسانی دارد و دانشجوی انصرافی رشته روانشناسی دانشگاه تهران می باشد که فعالیت خود را با گویندگی در رادیو آغاز کرد و حالا کارگردانی هم می کند
سید شهاب الدین حسینی تنکابنی ، همانطور که از نام خانوادگی اش مشخص است اهل تنکابن مازندران می باشد و یک برادر بنام سید مهدی و دو خواهر دارد.
مادرم می گفت تو پسر شری بودی ولی گذشت تا اینکه روزی به خاطر سربازی سرم را با نمره 4 اصلاح كردم و دیدم سرم از 9 ناحیه شكسته است
با توجه به اینكه زمان وقوع 5 – 4 مورد از این شكستگی ها را به خاطر نمی آورم، باید آن ها را به دوران كودكی ام نسبت داد.
مدرسه و شغل مادر
اول دبستان را در مدرسه بامداد نو گذراندم و از 8 سالگی بخاطر شغل مادرم که امدادگر سیار بود به خرم آباد نقل مکان کردیم و تا سال 1362 در این شهر حضور داشتیم
علت انصراف از دانشگاه
دو سال در دانشگاه درس خواندم و بعد انصراف دادم ، عمویم مقیم كانادا بود و منم قصد داشتم سریع تر به او در کانادا برسم همین تصمیم باعث شد تا درس را نیمه كاره رها كنم.
تلاش برای مهاجرت
برای رفتن به کانادا اما نیاز به پایان خدمت داشت به همین خاطر به سربازی رفت تا اینکه در ماه 18 خدمت دچار خونریزی معده شد و به بیمارستان 502 منتقل یافت
آنجا بود که گفتند نباید اصلا به خدمت می آمد، با توجه به اضافه هایی که خورده بود ترجیح داد معاف شود و اینگونه بود سر 18 ماه با خدمت خداحافظی کرد
کلاس بازیگری
بازیگری را از سال 1371 وقتی 19 ساله بود با حضور در کلاس های استاد سمندریان شروع کرد و ظرف یکسال تمرینات مختلفی برای دستیابی به فنون بازیگری انجام.
دیپلم رشته انسانی دارد و دانشجوی انصرافی رشته روانشناسی دانشگاه تهران می باشد که فعالیت خود را با گویندگی در رادیو آغاز کرد و حالا کارگردانی هم می کند

سید شهاب الدین حسینی تنکابنی ، همانطور که از نام خانوادگی اش مشخص است اهل تنکابن مازندران می باشد و یک برادر بنام سید مهدی و دو خواهر دارد.
مادرم می گفت تو پسر شری بودی ولی گذشت تا اینکه روزی به خاطر سربازی سرم را با نمره 4 اصلاح كردم و دیدم سرم از 9 ناحیه شكسته است
با توجه به اینكه زمان وقوع 5 – 4 مورد از این شكستگی ها را به خاطر نمی آورم، باید آن ها را به دوران كودكی ام نسبت داد.
مدرسه و شغل مادر
اول دبستان را در مدرسه بامداد نو گذراندم و از 8 سالگی بخاطر شغل مادرم که امدادگر سیار بود به خرم آباد نقل مکان کردیم و تا سال 1362 در این شهر حضور داشتیم
علت انصراف از دانشگاه
دو سال در دانشگاه درس خواندم و بعد انصراف دادم ، عمویم مقیم كانادا بود و منم قصد داشتم سریع تر به او در کانادا برسم همین تصمیم باعث شد تا درس را نیمه كاره رها كنم.

تلاش برای مهاجرت
برای رفتن به کانادا اما نیاز به پایان خدمت داشت به همین خاطر به سربازی رفت تا اینکه در ماه 18 خدمت دچار خونریزی معده شد و به بیمارستان 502 منتقل یافت
آنجا بود که گفتند نباید اصلا به خدمت می آمد، با توجه به اضافه هایی که خورده بود ترجیح داد معاف شود و اینگونه بود سر 18 ماه با خدمت خداحافظی کرد
کلاس بازیگری
بازیگری را از سال 1371 وقتی 19 ساله بود با حضور در کلاس های استاد سمندریان شروع کرد و ظرف یکسال تمرینات مختلفی برای دستیابی به فنون بازیگری انجام.