- Feb
- 47
- 78
- مدالها
- 2
یک دختر پولداری بود که همسایه اش فقیر بود. دختر فقیر بخاطر پول با دختر پولدار دوست شد.دختر پولدار او را بهترین دوستش می دانست و برایش پول خرج میکرد. روزی وقتی برادر دختر پولدار آمد تمام اموال دختر را گرفت او به دختر فقیر پناه آورد اما او دختر را از خود راند و به او بی توجهی کرد. چرا که فقط برای منفعت مالی با دختر پولدار دوست شده بود.