- Aug
- 6,312
- 45,321
- مدالها
- 23
به طور کلی شعر به دو گونه خوانده میشود؛ خوب و بد. شاید شما این را تجربه کرده باشید. اگر خود تجربه نکردهاید شاید دیده باشید که کسی شعر خوب را بد دکلمه میکند و فرد دیگر شعر بد را خوب دکلمه میکند. این دو نوع خواندن در هر نوع شعری امکان دارد. تأثیرات آنها نیز متفاوت است. وقتی یک شعر خوب، بد خوانده میشود، شنونده نه تنها از آن احساس لذت نمیکند بلکه متنفر نیز میگردد. یا هنگامی که یک شعر بد، خوب خوانده میشود، تمام کاستیهای درونی شعر فرومینشیند و شنونده از آن لذت میبرد.
- قدرت برقراری ارتباط: هر فرد توانایی برقراری ارتباط با افراد دیگر را دارد لیکن نحوهی ارتباط هر فرد فرق میکند. کسی این توانایی را کمتر دارد و کسی بیشتر. مثلاً یک فرد توانایی علمی زیادی دارد ولی در بیان خود مشکل دارد اما بالمقابل یک فرد دیگر از بنیههای فکری کمتری بهرهمند است ولی قدرت فوق العاده در بیان دارد. خیلی از مردم وقتی سخنان او را میشوند فکر میکنند دانایی او نسبت به فرد اول بیشتر است. این به خاطر همان قدرت ارتباط است که در بیان فرد دوم دیده میشود. برای قدرت ارتباط میتوان عامل زیادی را برشمرد از قبیل:
- استعداد ذاتی: بعضی از آدمها استعداد ذاتی در نطق دارند. هیچگاه در بیان یک مطلب به مشکل مواجه نمیشوند. از طرف دیگر برخی از آدمها در حرف زدن خود مشکل دارند. نمیتوانند به آسانی مطلبی را به مخاطب تفهیم کنند. معمولاً چنین آدمهایی از لحاظ روابط اجتماعی نیز به مشکل مواجه میباشند. آدمهای گوشه گیر هستند. بیشتر درونگرایند. زیاد دوست ندارند که حرف بزنند یا حرف بشنوند. غالباً با خود در گفتوشنودند. به همین خاطر وقتی میخواهند مطلبی را بیان کنند لفظ کم میآورند. ذخیرهی لغات شان کم است.
- پشتوانهی اندیشهیی: کسی که از لحاظ محتوا و اندیشه فقیر باشد، در ارائهی یک موضوع نیز دچار مشکل است. نمیتواند به درستی ارتباط برقرار سازد. یک دکلماتور تا وقتی نفهمد که چه میگوید نمیتواند یک شعر را درست بخواند و ارتباط شاعر و شنونده را تأمین نماید. بنابراین برای دکلمهی خوب باید از دانایی کافی نسبت به موضوع نیز برخوردار باشد و شعر را خوب بفهمد تا بتواند پیام آن را به صورت درست انتقال دهد .
- انتخاب زبان مناسب: انتخاب یک زبان نیز در فرایند برقراری ارتباط مهم میباشد. مثلا شهید مطهری با یک زبان صحبت میکرد و شهید شریعتی با یک زبان دیگر. این دو زبان از اساس باهم فرق دارند. زبان مطهری ساده و روان بود ولی از شریعتی زبان ادبی و دشوار. زبان مطهری برای عموم مردم قابل فهم بود ولی زبان شریعتی نه. عام مردم از زبان مطهری احساب لذت میکردند اما تحصیل کردگان از زبان شریعتی بیشتر لذت میبردند. در شعر هم این تفاوت وجود دارد. زبان حافظ یک نوع بیان دارد و زبان بیدل یک نوع دیگر. دکلماتور باید این دو زبان را از هم تشخیص دهد و مطابق زبان با شنونده همکلام گردد.
- حرکات بدنی: حرکات بدنی از دیگر وسایل ارتباط به شمار میرود. حرکات بدنی باعث میشود که ذهن شنونده به طرف گوینده متمرکز گردد. در نتیجه پیام شعر به صورت مطلوب به شنونده انتقال پیدا کند. شاید تمام افراد هنگام سخن گفتن به نحوی حرکات بدنی داشته باشند اما آنچه مهم است ایناست که این حرکات باید متناسب با محتوا و ادای واژگان باشد. هرگونه حرکت نه تنها موجب جلب توجه نمیگردد بلکه به احساس شنونده نیز لطمه میزند. او را از ادامهی شنیدن باز میدارد.
- قدرت انتقال حس: یک دکلماتور خوب در ابتدا باید حس شاعر را که درشعرش انعکاس یافته در خود بازتولید کند بعد آن حس را به صورت صحیح به شنونده انتقال دهد. سطح احساسها در هر شعر متفاوت است. بعضی از شعرها محتوای قوی دارند و بعضی عاطفهی و احساس قوی و برخی نیز تخیل یا زبان بسیار قدرتمند. به این خاطر شعرها را به انواع مختلف تقسیم کرده اند؛ شعر محتوایی، شعر فرمیک، شعر تخیلی و شعر احساسی. کمتر شعری هست که همهی این عناصر را به شکل یکسان در خود داشته باشد. یک دکلماتور خوب وقتی شعر فرمیک را برمیگزیند باید در هنگام خواندن به زبان آن تکیه کند و وقتی شعر احساسی را قرائت میکند باید هیجانات و احساسات شاعر را در نظر گیرد.
- قدرت انتقال فکر: انتقال درست فکرِ یک شاعر وابسته به این است که خواننده نخست آن را درک کند سپس آن را در احساس جدید بهم آمیخته تحویل شنونده دهد. اگر شعر از خود دکلماتور است باید زمان آفرینش و زمان خواندن را در یک زمان مدغم سازد و با احساس و اندیشهی واحد همصحبت مخاطب شود. علاوه برآن مکان و نوع شنوندهی خود را نیز در نظر داشته باشد.
- ادای درست کلمات: از شرایط مهم دکلمهی خوب ادای درست واژگان است. اساس دکلمه را همین امر تشکیل میدهد. دکلماتور خوب کسی است که بتواند صامت و مصوتها را بشناسد و به طرز ادای کلمات آشنایی داشته باشد. دکلماتور باید بداند که کلمهی "باران" با کلمهی "دینی" دو گونه تلفظ میشود. واژهی نخستین از دو هجای بلند "آ" و واژهی دوم از دو هجای بلند "ای" ترکیب یافته است. یا مثلاً کلمات سِمَت، سَمت، آهن، مسلمان و ... چگونه تلفظ میشوند. دکلماتور باید بداند که اندازهی کشش هجای بلند آ، او، ای و اندازهی کشش هجای کوچک اَ، اِ، اُ چقدر میباشد.
- داشتن صدای شفاف و رسا: صدای شفاف مربوط به حنجرهی دکلماتور میشود. استفاده از نوع غذا نیز در شفافیت صدا تأثیر گذار است. این موضوع را در قسمتهای بعدی به صورت مفصل مطالعه خواهیم کرد.
- سلامتی دستگاه صوتی و اندام گفتاری: جدا از شفافیت و رسایی صدا، سلامتی دستگاهی صوتی نیز در دکلمه مهم است. حنجره و زبان سالم در ادای درست کلمات نقش بارز دارند. کم و زیادی تارهای صوتی بر مقدار تنفس انسان اثرگذار میباشد. تنفس کامل سبب میشود تا انسان یک جمله را کامل بگوید در حالی که نفس کم موجب قطع شدن جمله و ناقص شدن معنا میگردد.
- توانایی خواندن درست جملهها و متن: در دکلمه باید جمله مکمل ادا شود. گاهی پیش میآید که به دلیل ترس، هیجان و اضطراب، انسان آرامش خود را از دست میدهد در نتیجه هنگام دکلمه جملهها ناقص تلفظ میگردند. بنابراین هنگام دکلمه باید حالت آرام داشت و ترس و دلهرگی را از خود بیرون کرد.
- تناسب لحن و محتوا: محتوای هر اثری فرق میکند. برخی از آثار ادبی محتوای اخلاقی دارند و برخی عاشقانهاند و بعضی هم سیاسی و اجتماعی. در این صورت باید دکلماتور لحن خود را با محتوا تطبیق دهد. تناسب میان آنها را رعایت نماید.
- داشتن دانش ارتباطی: دکلماتور باید از دانش ارتباطی و شیوهی کابرد آن اطلاع داشته باشد. او میتواند از این طریق برکیفیت دکلمهی خود بیفزاید.
آخرین ویرایش توسط مدیر: