جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

آموزشی تشبیه و تصویر

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته جمع‌آوری نکات توسط سایدآ با نام تشبیه و تصویر ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 98 بازدید, 1 پاسخ و 2 بار واکنش داشته است
نام دسته جمع‌آوری نکات
نام موضوع تشبیه و تصویر
نویسنده موضوع سایدآ
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط سایدآ
موضوع نویسنده

سایدآ

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Aug
185
432
مدال‌ها
2
تشبیه و تصویر


زیاده‌روی در تشبیه ذهن خواننده را منحرف و پریشان می‌کند؛ یعنی چی که به جای نمایش یک چیز هی ذهن خواننده را به اینور و آنور «دایورت» ‌کنی؟
باری، ‌تشبیه خوب در همراهی با تصویر است که ذهن را درگیر می‌کند و فضا می‌سازد.
 
موضوع نویسنده

سایدآ

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Aug
185
432
مدال‌ها
2
به این پاره از رمان «مادام بواری» ‌بنگرید:
«شهر مثل آمفی‌تئاتر شیبی پلکانی داشت و غرق در مه بود، در‌آن‌سوی پل‌ها به‌نحوی مبهم گسترش می‌یافت. سپس سراسر دشت به‌‌حالتی یکنواخت روبه‌بالا می‌رفت تا اینکه در دوردست به‌مرز نامشخص آسمان بی‌رنگ می‌رسید. بدین‌سان، اگر چشم‌انداز از بالا نگریسته می‌شد، همچون پرده‌ی نقاشی ساکن به نظر می‌رسید. کشتی‌های لنگرانداخته، یکجا در گوشه‌ای گرد آمده بودند. خم رود، در پای تپه‌های سبز به شکل نیم‌دایره درمی‌آمد و جزیره‌هایی مستطیل گویی ماهی‌های بزرگ سیاهی بودند که بی‌حرکت روی آب مانده باشند. از دودکش کارخانه‌های دودی عظیم، هچون پرهای قهوه‌ای رنگ کلاهی برمی‌خاست که نوک آن در هوا پرواز می‌کرد. صدای خرخر کارگاه‌های ریخته‌گری، درآمیخته با آوای شفاف ناقوس کلیساهای که در مه قد برافراشته بودند، به گوش می‌رسید. درختان بی‌برگ بولوارها، در میان خانه‌ها به بوته‌زارهایی بنفش می‌مانستند و بام‌هایی که از باران برق می‌زدند، بسته به ارتفاع محلات، درخششی گوناگون داشتند. گاهی وزش بادی ابرها را به‌سوی دامنه‌ی «سنت کاترین» می‌برد، گویی امواج هوایی بودند که در سکوت با صخره‌ای برخورد می‌کردند و درهم می‌شکستند.*»

حجم تشبیه‌ها را در همین یک پاراگراف داشتید؟ اما همگی هماهنگ و سازگار با تصویرها.

البته این پاراگرافی از رمان قرن نوزدهمی‌ست و شاید خواننده بی‌حوصله‌ی امروز این میزان توصیف را زیادی بینگارد.

حرف دربار‌ه‌ای این است که تشبیه خوب است اگر از سر تنبلی نباشد و با تصویرهای مناسب تقویت شود.
 
بالا پایین