متفرقه تعريف احساس در نظريه هاي جامعه شناسي

[حیفآ؛]

الف) نظريه مبادله


در اين نظريه، احساسات در قالب واكنش هاي
روانشناختي به نتايج برخي تعاملات اجتماعي خاص
تعريف ميشوندبه عبارت ديگر،احساس در قالب رابطه محرك و پاسخ يا عكس العمل مورد بررسي قرار مي گيرد. مهمترين نظريه پردازان اين نظريه جورج هومنز و پيتر بلا هستند. در نظريه آنها احساس به عنوان يك عكس العمل رواني در پي محرك- هاي اجتماعي برانگيخته ميشود. همچنين ساختار اجتماعي از طريق اصول اساسي رفتار انساني كه در نظريه مبادله تحت عنوان قضاياي مبادله مورد بحث قرار مي گيرند موجب پيدايش احساس ميشود.

 

[حیفآ؛]

ب) نظريه کنش متقابل نمادين

در نظريه كنش متقابل نمادين، احساسات به عنوان
اشياي اجتماعي كه افراد و گروه ها نسبت به آنها دست به كنش مي زنند مطرح مي شوند. اين نظريه روي ظرفيت منحصربه فرد انسان برخلق، دستكاري و تعديل نمادها در هدايت رفتار خود و ديگران تاكيد مي كند. بنابراين،عشق، نفرت، خشم و غصه كنش هايي هستند كه هنگام تعريف و تفسير موقعيت از جانب كنشگران شكل مي گيرند تاكيد نظريه كنش متقابل نمادين بر فعال بودن انسان در توليد احساساتش است كه از اين لحاظ در برابر رهيافت هايي قرارمي گيرد كه انسان را درتجربه احساسات منفعل مي دانند.

 

[حیفآ؛]

ج) نظريه تضاد

در تئوري تضاد، عامل تعيين كننده و موثر بر روي
احساس، عضويت در گروه ها و طبقات اجتماعي رقيب است. احساس يكي از منابعي است كه مي تواند بسيج شود و در برخوردها و تضادها تخليه شود.