جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

روانشناسی اجتماعی تفاوت تعصب و تبعیض

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته روانشناسی توسط Puyannnn با نام تفاوت تعصب و تبعیض ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 556 بازدید, 10 پاسخ و 0 بار واکنش داشته است
نام دسته روانشناسی
نام موضوع تفاوت تعصب و تبعیض
نویسنده موضوع Puyannnn
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط Puyannnn
موضوع نویسنده

Puyannnn

سطح
4
 
مهمان
Sep
13,532
22,013
مدال‌ها
3
یک فرد متعصب ممکن است بر اساس نگرش خود عمل نکند. بنابراین، یک فرد می‌تواند نسبت به یک گروه خاص متعصب باشد، اما علیه آنها تبعیض قائل نشود. تعصب همچنین شامل سه جزء نگرش (عاطفی، رفتاری و شناختی) است، در حالی که تبعیض فقط شامل رفتار است. چهار توضیح اصلی در خصوص تعصب و تبعیض وجود دارد:

شخصیت اقتدارگرا
نظریه تضاد واقعبینانه – آزمایش راهزنان غارنشین
کلیشه
نظریه هویت اجتماعی
اگر شما در حال نوشتن یک مقاله روانشناختی باشید، باید بدانید که مطابقت و یا همنوایی نیز می‌تواند به عنوان توضیحی برای تعصب استفاده شود. به موارد پایین توجه کنید.

نمونه‌هایی از تبعیض
تبعیض نژادی
آپارتاید (به معنای «جدائی») یک سیستم تبعیض و تفکیک نژادی بود که در آفریقای جنوبی از سال ۱۹۴۸ تا ۱۹۹۴ اجرا شد. مردم غیر سفیدپوست از رأی دادن منع شده و در جوامع جداگانه زندگی می‌کردند. در طول جنگ جهانی دوم – در آلمان و سرزمین‌های تحت کنترل آلمان- مردم یهودی می‌بایست ستاره‌های زرد رنگی را بر روی لباس خود نصب می‌کردند تا نشان دهند یهودی هستند. بعدها، یهودیان توسط نازی‌ها در اردوگاه‌های کار اجباری فرستاده شدند.

تبعیض سنی
تبعیض سنی، یک نوع تبعیض علیه یک فرد یا گروه بر اساس سن است.

تبعیض جنسیتی
در جوامع غربی، زنان اغلب در محل کار با رفتارهای تبعیض‌آمیز مواجه هستند و در مقابل، مردان اغلب در محیط خانه و خانواده با تبعیض رو در رو می‌باشند. به عنوان مثال پس از طلاق، زنان به طور عمده نسبت به مردان بیشتر از کودکان مراقبت‌های اولیه را به عمل می‌آورند. همچنین زنان برای انجام کاری مشابه با مردان، به طور متوسط درآمد کمتری را دریافت می‌کنند.
 
موضوع نویسنده

Puyannnn

سطح
4
 
مهمان
Sep
13,532
22,013
مدال‌ها
3
روانشناسی اجتماعی :
موضوع روانشناسی اجتماعی: روانشناسی اجتماعی به بحث درباره درک رفتار فردی در یک زمینه اجتماعی می‌پردازد.

بارون، برن و سولز (۱۹۸۹) روانشناسی اجتماعی را این چنین تعریف می‌کنند:

تعریف روانشناسی اجتماعی: «روانشناسی اجتماعی یک زمینه علمی است که به‌دنبال درک ماهیت و علل رفتار فردی در شرایط اجتماعی می‌باشد.»

بنابراین، رفتار انسانی تحت‌تأثیر دیگران و همچنین زمینه اجتماعی که رفتار در آن روی می‌دهد، قرار دارد. از این رو روانشناسان اجتماعی با عواملی که ما را به نحوی به سوی رفتار کردن در حضور دیگران هدایت می‌کند و همچنین جستجوی شرایطی که در آن رفتار یا اعمال و احساسات خاصی رخ می‌دهد، سر و کار دارند. روانشناسی اجتماعی به این امر مربوط می‌گردد که چگونه این احساسات، افکار، باورها، قصدها و اهداف ایجاد می‌شوند و چگونه چنین عوامل روانشناختی به نوبه خود می‌توانند بر تعاملات ما با دیگران تأثیر بگذارند.

موضوعات مورد بررسی در روانشناسی اجتماعی عبارتند از: خودانگاره، شناخت اجتماعی، نظریه اسناد یا انتساب، تأثیر اجتماعی، فرایندهای گروهی، تعصب و تبعیض، فرایندهای بین فردی، دست درازی، نگرش و رفتارهای کلیشه‌ای.
 
موضوع نویسنده

Puyannnn

سطح
4
 
مهمان
Sep
13,532
22,013
مدال‌ها
3
روانشناسی اجتماعی :
موضوع روانشناسی اجتماعی: روانشناسی اجتماعی به بحث درباره درک رفتار فردی در یک زمینه اجتماعی می‌پردازد.

بارون، برن و سولز (۱۹۸۹) روانشناسی اجتماعی را این چنین تعریف می‌کنند:

تعریف روانشناسی اجتماعی: «روانشناسی اجتماعی یک زمینه علمی است که به‌دنبال درک ماهیت و علل رفتار فردی در شرایط اجتماعی می‌باشد.»

بنابراین، رفتار انسانی تحت‌تأثیر دیگران و همچنین زمینه اجتماعی که رفتار در آن روی می‌دهد، قرار دارد. از این رو روانشناسان اجتماعی با عواملی که ما را به نحوی به سوی رفتار کردن در حضور دیگران هدایت می‌کند و همچنین جستجوی شرایطی که در آن رفتار یا اعمال و احساسات خاصی رخ می‌دهد، سر و کار دارند. روانشناسی اجتماعی به این امر مربوط می‌گردد که چگونه این احساسات، افکار، باورها، قصدها و اهداف ایجاد می‌شوند و چگونه چنین عوامل روانشناختی به نوبه خود می‌توانند بر تعاملات ما با دیگران تأثیر بگذارند.

موضوعات مورد بررسی در روانشناسی اجتماعی عبارتند از: خودانگاره، شناخت اجتماعی، نظریه اسناد یا انتساب، تأثیر اجتماعی، فرایندهای گروهی، تعصب و تبعیض، فرایندهای بین فردی، دست درازی، نگرش و رفتارهای کلیشه‌ای.

تاریخچه روانشناسی اجتماعی چیست
تأثیرات اولیه
ارسطو معتقد بود که انسان‌ها به طور طبیعی جامع‌پذیر هستند. و ضرورتی وجود دارد که به ما اجازه می‌دهد تا ما با هم زندگی کنیم (یک رویکرد فرد محور). در حالی که افلاطون احساس می‌کرد بیان کند که دولت، فرد را کنترل می‌کند و مسئولیت اجتماعی را از طریق زمینه اجتماعی (یک رویکرد اجتماعی محور) تقویت کرده و به پیش می‌برد.

هگل (۱۸۳۱-۱۷۷۰) این مفهوم را مطرح کرد که جامعه با رشد ذهن اجتماعی ارتباط اجتناب‌ناپذیری دارد. این امر به ایده ذهن گروهی منجر شد که در مطالعه روانشناسی اجتماعی بسیار مهم می‌باشد. لازاروس و استینتال در مورد برتری‌های اروپاییان انگلیسی تبار در سال ۱۸۶۰ مطالبی را نوشتند. همچنین «روانشناسی والکر» با تمرکز بر ایده ذهن جمعی ظهور و بروز یافت. این مورد بر این مفهوم تأکید دارد که شخصیت به دلیل تأثیرات فرهنگی و اجتماعی، به ویژه از طریق زبان، که محصول اجتماعی جامعه و همچنین ابزار تشویق تفکر اجتماعی خاص در فرد می‌باشند، رشد و توسعه می‌یابد. از این رو، وودت (۱۹۲۰-۱۹۰۰) به مطالعات متدولوژیک زبان و تأثیر آن در جامعه اجتماعی امیدوار بود.

متون اولیه
تمرکز متون و مکتوبات بر روی روانشناسی اجتماعی، ابتدا در آغاز قرن بیستم ظاهر شد. اولین کتاب قابل‌توجهی که در زبان انگلیسی منتشر شد، اثر مک دوگال در سال ۱۹۰۸ بود (مقدمه‌ای بر روانشناسی اجتماعی)، که شامل فصل‌های احساسات و هیجانات، اخلاق، شخصیت و مذهب بوده و کاملاً متفاوت از ترکیب زمینه‌ای است که ما امروزه با آن سر و کار داریم.

او معتقد بود که رفتار اجتماعی، ذاتی یا غریزی می‌باشد و بنابراین مبحث انتخابی او «فرد» بوده است. با این وجود، این باور اصلی در روانشناسی اجتماعی مدرن امروز نیست.

اقدامات آلپورت (۱۹۲۴) تفکر فعلی را به میزان بیشتر مورد پشتیبانی قرار می‌دهد، زیرا او تصدیق می‌کند که رفتار اجتماعی ناشی از تعاملات میان افراد است. او همچنین یک رویکرد شناختی را اتخاذ کرد، تحقیقات واقعی را مورد بحث قرار داد و بر این موضوع نیز تأکید کرد که این زمینه‌ی تحقیقاتی، علمی است که به بررسی این مطلب می‌پردازد که رفتار فردی تا چه حدی باعث برانگیختن دیگران می‌شود و یا اینکه رفتار خود فرد تا حدی واکنشی نسبت به رفتار دیگران است. کتاب او همچنین موضوعاتی را که امروزه هنوز مشهود است، مانند احساسات، انطباق و تاثیر مخاطبان بر روی دیگران را مورد توجه قرار داده است.

اولین کتاب در مورد روانشناسی اجتماعی توسط مارچیسون در سال ۱۹۳۵ منتشر شد. مورفی و مورفی (۱۹۳۱تا ۱۹۳۷) یک کتاب که شامل خلاصه‌ای از یافته‌های ۱۰۰۰ مطالعه در خصوص روانشناسی اجتماعی بود را تهیه کردند. کلاینبرگ (۱۹۴۰) تعدادی از متونی را که با توجه به این موضوع در دسترس بودند و شامل تعامل بین زمینه اجتماعی و رشد شخصیت می‌شدند را تا سال‌های ۱۹۵۰ مورد بررسی قرار داد و یافته‌های خود را به رشته‌ی تحریر درآورد.
 
موضوع نویسنده

Puyannnn

سطح
4
 
مهمان
Sep
13,532
22,013
مدال‌ها
3
نقاط قوت:
روانشناسی اجتماعی پیش‌بینی‌های واضح و روشنی را ارائه می‌دهد. این امر بدین معنیست که توضیحات را می‌توان ازلحاظ علمی مورد آزمون قرار داد و به‌وسیله‌ی شواهد آنها را حمایت‌کرد. همچنین بر اندازه‌گیری عینی تاکید نموده و آزمایشات بسیاری به‌منظور حمایت و پشتیبانی از نظریه‌ها انجام می‌دهد.

نقاط ضعف:
روانشناسی اجتماعی تفاوت‌های فردی را دست‌کم می‌گیرد. بیولوژی (از جمله تستوسترون) را نادیده گرفته و صرفاً «تصاویری سطحی از فرایندهای اجتماعی» را فراهم می‌آورد.
 
موضوع نویسنده

Puyannnn

سطح
4
 
مهمان
Sep
13,532
22,013
مدال‌ها
3
همنوایی اجتماعی یک نوع تأثیر اجتماعی است که تغییر در باور یا رفتار را در بر می‌گیرد تا در نهایت منجر به سازگاری فرد با یک گروه شود. این تغییر در پاسخ به فشار واقعی (شامل حضور فیزیکی دیگران) یا فشار تصوری (شامل فشار هنجارها یا انتظارات اجتماعی) از جانب یک گروه است.

همنوایی اجتماعی همچنین می‌تواند به سادگی به عنوان «تسلیم در برابر فشار گروهی» تعریف شود (Crutchfield, 1955). فشار گروه ممکن است اشکال مختلفی داشته باشد، برای مثال قلدری، متقاعد کردن، اذیت کردن، انتقاد و غیره. سازگاری به عنوان نفوذ اکثریت (یا فشار گروهی) نیز شناخته شده است.

اصطلاح همنوایی اجتماعی اغلب برای نشان‌دادن یک سازش یا توافق با موقعیتی که اکثریت با آن موافق هستند استفاده می‌شود. این اتفاق ممکن است باتوجه به میل به «سازگاری» یا موردپسند واقع شدن ( از لحاظ هنجاری) یا به دلیل تمایل به درست رفتار کردن (از لحاظ اطلاعاتی) روی دهد.

جنیس (۱۹۳۲) اولین روانشناسی بود که همنوایی را مورد مطالعه قرار داد. آزمایش او وضعیتی مبهم را در برمی‌گرفت که شامل یک بطری شیشه‌ای پر شده با لوبیا بود. او از هرکدام از شرکت‌کنندگان به صورت جداگانه این سؤال را پرسید که چه تعداد لوبیا در بطری وجود دارد. جنیس سپس گروه را به همراه بطری در یک اتاق تنها گذاشت. و از آنها خواست تا از طریق بحث و گفتگو با یکدیگر تعداد لوبیاهای درون بطری را برآورد کنند.

جنیس سپس برای تعیین اینکه برآوردهای اولیه آنها براساس تاثیر اکثریت تغییر کرده است یا خیر، از شرکت‌کنندگان خواست تا مجددا تعداد لوبیاها را به تنهایی ارزیابی کنند. جنیس سپس به طور جداگانه با شرکت‌کنندگان مصاحبه کرد و از آنها خواسته بود بگویند که آیا می‌خواهند نظر اصلی خود را تغییر دهند یا همچنان می‌خواهند با برآورد گروه همراه باشند. تقریبا همه آنها حدس‌های فردی خود را تغییر داده بودند تا بتوانند به برآورد گروه نزدیک شوند. با این حال، شاید معروفترین آزمایش همنوایی توسط سالمون اش (۱۹۵۱) صورت پذیرفته باشد که به آزمایش قضاوت خطی شهرت دارد.
 
موضوع نویسنده

Puyannnn

سطح
4
 
مهمان
Sep
13,532
22,013
مدال‌ها
3
همنوایی اجتماعی یک نوع تأثیر اجتماعی است که تغییر در باور یا رفتار را در بر می‌گیرد تا در نهایت منجر به سازگاری فرد با یک گروه شود. این تغییر در پاسخ به فشار واقعی (شامل حضور فیزیکی دیگران) یا فشار تصوری (شامل فشار هنجارها یا انتظارات اجتماعی) از جانب یک گروه است.

همنوایی اجتماعی همچنین می‌تواند به سادگی به عنوان «تسلیم در برابر فشار گروهی» تعریف شود (Crutchfield, 1955). فشار گروه ممکن است اشکال مختلفی داشته باشد، برای مثال قلدری، متقاعد کردن، اذیت کردن، انتقاد و غیره. سازگاری به عنوان نفوذ اکثریت (یا فشار گروهی) نیز شناخته شده است.

اصطلاح همنوایی اجتماعی اغلب برای نشان‌دادن یک سازش یا توافق با موقعیتی که اکثریت با آن موافق هستند استفاده می‌شود. این اتفاق ممکن است باتوجه به میل به «سازگاری» یا موردپسند واقع شدن ( از لحاظ هنجاری) یا به دلیل تمایل به درست رفتار کردن (از لحاظ اطلاعاتی) روی دهد.

جنیس (۱۹۳۲) اولین روانشناسی بود که همنوایی را مورد مطالعه قرار داد. آزمایش او وضعیتی مبهم را در برمی‌گرفت که شامل یک بطری شیشه‌ای پر شده با لوبیا بود. او از هرکدام از شرکت‌کنندگان به صورت جداگانه این سؤال را پرسید که چه تعداد لوبیا در بطری وجود دارد. جنیس سپس گروه را به همراه بطری در یک اتاق تنها گذاشت. و از آنها خواست تا از طریق بحث و گفتگو با یکدیگر تعداد لوبیاهای درون بطری را برآورد کنند.

جنیس سپس برای تعیین اینکه برآوردهای اولیه آنها براساس تاثیر اکثریت تغییر کرده است یا خیر، از شرکت‌کنندگان خواست تا مجددا تعداد لوبیاها را به تنهایی ارزیابی کنند. جنیس سپس به طور جداگانه با شرکت‌کنندگان مصاحبه کرد و از آنها خواسته بود بگویند که آیا می‌خواهند نظر اصلی خود را تغییر دهند یا همچنان می‌خواهند با برآورد گروه همراه باشند. تقریبا همه آنها حدس‌های فردی خود را تغییر داده بودند تا بتوانند به برآورد گروه نزدیک شوند. با این حال، شاید معروفترین آزمایش همنوایی توسط سالمون اش (۱۹۵۱) صورت پذیرفته باشد که به آزمایش قضاوت خطی شهرت دارد.

انواع همنوایی اجتماعی
کلمن (۱۹۵۸) بین سه نوع از همنوایی‌ها تمایز قائل شده بود:

موافقت (یا پذیرش گروهی)
این اتفاق زمانی رخ می‌دهد که یک فرد نفوذ را می پذیرد، زیرا او امیدوار است که با این پذیرش یک واکنش مطلوب را از سوی فرد یا گروه دیگر به دست آورد. او رفتار القاء شده را می‌پذیرد، زیرا او انتظار دارد که بدین وسیله پاداش یا تایید خاصی را به‌دست آورد و یا از مجازاتی خاص یا عدم پذیرش واقع شدن از جانب فرد یا گروه مقابل خود جلوگیری کند.

به عبارت دیگر در چنین حالتی، مطابقت با اکثریت (موافقت به طور عمومی) رخ می‌دهد، اما در عین حال فرد به شکل واقعی در وجود خود با آنها موافق نیست (مخالفت به طور خصوصی). این امر در آزمایش خطی‌ اش دیده می‌شود.

موافقت، در زمانی که فشار گروهی برای همنوایی وجود نداشته و از این رو تغییر رفتار موقتی باشد، متوقف می‌شود.

درونی‌سازی (پذیرش واقعی هنجارهای گروهی)
درونی‌سازی زمانی اتفاق می‌افتد که یک فرد نفوذ را به این دلیل مورد پذیرش قرار می‌دهد، که محتوای رفتار القا شده- ایده‌ها و اقداماتی که آن را تشکیل می‌دهد- به طور ذاتی پاداش دارد. او رفتار القاء شده را به دلیل اینکه با سیستم ارزشی او هماهنگ است اتخاذ می‌کند.

درونی‌سازی همیشه شامل همنوایی و مطابقت عمومی و خصوصی می‌شود. یک شخص عملاً رفتار خود را تغییر می‌دهد تا در نتیجه بتواند با گروه هماهنگ شود و این امر در حالی رخ می‌دهد که فرد در وجود خود نیز با آنها موافق است (یعنی هم به طور عمومی و هم به طور خصوصی با آن موافق است).

این عمیق‌ترین سطح انطباق است، زیرا اعتقادات و باورهای گروه به بخشی از نظام باور شخصی فرد تبدیل شده است. این بدان معنی است که تغییر در رفتار دائمی است. این مورد در آزمایش حرکت خودزاد یا حرکت خودبه‌خودى شریف دیده می‌شود. این اتفاق به احتمال زیاد زمانی رخ می‌دهد که گروه اکثریت از دانش بیشتری برخوردار بوده و اعضای گروه اقلیت نیز دانش کمتری برای به چالش کشیدن موقعیت اکثریت داشته باشند.

تعیین هویت (یا عضویت در گروه)
تعیین هویت زمانی روی می‌دهد که فردی نفوذ را به دلیل اینکه می‌خواهد رابطه‌ی خودتعریف‌کننده‌ی رضایت‌مندانه‌ای را با فرد یا گروه دیگری برقرار کند، مورد پذیرش قرار می‌دهد.

افراد با انتظارات یک نقش اجتماعی مطابقت دارند، برای مثال پرستاران، افسران پلیس.

تعیین هویت همانند موافقت است، زیرا لازم نیست تغییری در افکار خصوصی فرد ایجاد شود. یک نمونه خوب در این زمینه زندان زیمباردو است. مَن (۱۹۶۹) نوع دیگری از همنوایی را مورد شناسایی قرار داد:

مورد لطف و توجه قرار گرفتن (خود شیرینی)
این مورد زمانی رخ‌می‌دهد که فرد به‌منظور کسب توجه یا پذیرش یا سودمندی از جانب دیگران با آنها همنوا می‌شود. این مورد شبیه به نفوذ هنجاری است، اما انگیزه در اینجا ترس از رد یا طرد شدن نیست، بلکه کسب پاداش‌های اجتماعی می‌باشد. این امر بدین معنی است که فشار گروه تأثیری بر روی تصمیم فرد برای همنوایی اجتماعی و تطابق اجتماعی ندارد.
 
موضوع نویسنده

Puyannnn

سطح
4
 
مهمان
Sep
13,532
22,013
مدال‌ها
3
کلمن (۱۹۵۸) بین سه نوع از همنوایی‌ها تمایز قائل شده بود:

موافقت (یا پذیرش گروهی)
این اتفاق زمانی رخ می‌دهد که یک فرد نفوذ را می پذیرد، زیرا او امیدوار است که با این پذیرش یک واکنش مطلوب را از سوی فرد یا گروه دیگر به دست آورد. او رفتار القاء شده را می‌پذیرد، زیرا او انتظار دارد که بدین وسیله پاداش یا تایید خاصی را به‌دست آورد و یا از مجازاتی خاص یا عدم پذیرش واقع شدن از جانب فرد یا گروه مقابل خود جلوگیری کند.

به عبارت دیگر در چنین حالتی، مطابقت با اکثریت (موافقت به طور عمومی) رخ می‌دهد، اما در عین حال فرد به شکل واقعی در وجود خود با آنها موافق نیست (مخالفت به طور خصوصی). این امر در آزمایش خطی‌ اش دیده می‌شود.

موافقت، در زمانی که فشار گروهی برای همنوایی وجود نداشته و از این رو تغییر رفتار موقتی باشد، متوقف می‌شود.

درونی‌سازی (پذیرش واقعی هنجارهای گروهی)
درونی‌سازی زمانی اتفاق می‌افتد که یک فرد نفوذ را به این دلیل مورد پذیرش قرار می‌دهد، که محتوای رفتار القا شده- ایده‌ها و اقداماتی که آن را تشکیل می‌دهد- به طور ذاتی پاداش دارد. او رفتار القاء شده را به دلیل اینکه با سیستم ارزشی او هماهنگ است اتخاذ می‌کند.

درونی‌سازی همیشه شامل همنوایی و مطابقت عمومی و خصوصی می‌شود. یک شخص عملاً رفتار خود را تغییر می‌دهد تا در نتیجه بتواند با گروه هماهنگ شود و این امر در حالی رخ می‌دهد که فرد در وجود خود نیز با آنها موافق است (یعنی هم به طور عمومی و هم به طور خصوصی با آن موافق است).

این عمیق‌ترین سطح انطباق است، زیرا اعتقادات و باورهای گروه به بخشی از نظام باور شخصی فرد تبدیل شده است. این بدان معنی است که تغییر در رفتار دائمی است. این مورد در آزمایش حرکت خودزاد یا حرکت خودبه‌خودى شریف دیده می‌شود. این اتفاق به احتمال زیاد زمانی رخ می‌دهد که گروه اکثریت از دانش بیشتری برخوردار بوده و اعضای گروه اقلیت نیز دانش کمتری برای به چالش کشیدن موقعیت اکثریت داشته باشند.

تعیین هویت (یا عضویت در گروه)
تعیین هویت زمانی روی می‌دهد که فردی نفوذ را به دلیل اینکه می‌خواهد رابطه‌ی خودتعریف‌کننده‌ی رضایت‌مندانه‌ای را با فرد یا گروه دیگری برقرار کند، مورد پذیرش قرار می‌دهد.

افراد با انتظارات یک نقش اجتماعی مطابقت دارند، برای مثال پرستاران، افسران پلیس.

تعیین هویت همانند موافقت است، زیرا لازم نیست تغییری در افکار خصوصی فرد ایجاد شود. یک نمونه خوب در این زمینه زندان زیمباردو است. مَن (۱۹۶۹) نوع دیگری از همنوایی را مورد شناسایی قرار داد:

مورد لطف و توجه قرار گرفتن (خود شیرینی)
این مورد زمانی رخ‌می‌دهد که فرد به‌منظور کسب توجه یا پذیرش یا سودمندی از جانب دیگران با آنها همنوا می‌شود. این مورد شبیه به نفوذ هنجاری است، اما انگیزه در اینجا ترس از رد یا طرد شدن نیست، بلکه کسب پاداش‌های اجتماعی می‌باشد. این امر بدین معنی است که فشار گروه تأثیری بر روی تصمیم فرد برای همنوایی اجتماعی و تطابق اجتماعی ندارد.

توضیحات مربوط به همنوایی اجتماعی
دویچ و جرارد (۱۹۵۵) دو دلیل را مطرح کردند:

همنوایی هنجاری
در این حالت، تسلیم‌شدن دربرابر فشار گروه به این دلیل که شخص می‌خواهد خود را با گروه سازگار کند، رخ‌می‌دهد. مثلا مطالعه‌ی خطی اش.

همنوایی در این وضعیت به دلیل ترس شخص از طرد شدن به وسیله‌ی گروه می‌باشد. این نوع از همنوایی معمولاً مستلزم رعایت اصول است. در چنین حالتی، فرد به‌طور عمومی نظرات یک گروه را قبول‌می‌کند، اما به‌طور خصوصی آنها را رد می‌کند.

همنوایی اطلاعاتی
این مورد معمولاً در زمانی اتفاق می‌افتد که یک فرد فاقد دانش کافی بوده و به گروه به دید راهنما (افرادی که بیشتر از او اطلاعات و دانش دارند) نگاه می‌کند.

همچنین در هنگامی که یک فرد در موقعیت یا اجتماعی مبهم (به عنوان مثال نامشخص) قرار دارد، رفتار خود را با گروه مقایسه می‌کند. به عنوان مثال، مطالعه شریف.

این نوع انطباق یا همنوایی معمولاً شامل درونی شدن نیز می‌باشد. در این حالت فرد دیدگاه‌های گروه را پذیرفته و آنها را از لحاظ فردی قبول کرده و می‌پذیرد.
 
موضوع نویسنده

Puyannnn

سطح
4
 
مهمان
Sep
13,532
22,013
مدال‌ها
3
در این حالت هیچ ک.س تحت فشار اجتماعی همنوا نمی‌شود. در واقع، عوامل متعددی وجود دارد که به تمایل فرد برای مستقل ماندن از گروه کمک می‌کند.

مثلا اسمیت و باند (۱۹۹۸) تفاوت‌های فرهنگی را در بین کشورهای غربی و شرقی کشف کردند. مردم متعلق به فرهنگ‌های غربی (مانند آمریکا و بریتانیا) احتمال بیشتری دارد که فردگرا بوده و نخواهند همانند دیگران دیده‌شوند.

این امر بدین معنیست که آنها ارزش خود را مستقل و دارای صلاحیت فردی دانسته (فرد مهمتر از گروه است). و به این ترتیب احتمال بیشتری دارد که عدم‌همنوایی را از خود نشان دهند. در مقابل، فرهنگ‌های شرقی (مانند کشورهای آسیایی) قبل از خودشان، بیشتر به نیازهای خانواده و دیگر گروه‌های اجتماعی ارزش می‌دهند. آنها به عنوان فرهنگ‌های جمع‌گرا شناخته می‌شوند و احتمال بیشتری دارد که همنوایی اجتماعی داشته باشند.
 
موضوع نویسنده

Puyannnn

سطح
4
 
مهمان
Sep
13,532
22,013
مدال‌ها
3
راه‌های بسیاری وجود دارد که مردم می‌توانند به وسیله‌ی آن بر رفتار ما تأثیر بگذارند، اما شاید یکی از مهمترین موارد این باشد که حضور دیگران انتظاراتی را به وجود می‌آورد.

ما انتظار نداریم مردم به طور تصادفی رفتار کنند، بلکه آنها رفتار خاصی در موقعیت‌های خاص دارند. هر موقعیت اجتماعی، مجموعه خاصی از انتظارات خود را در مورد شیوه «مناسب» رفتاری ارائه می‌دهد. چنین انتظاراتی می‌تواند از گروهی به گروه دیگر متفاوت باشد. یکی از راه‌هایی که این انتظارات را آشکار می‌سازد این است که ما به نقش‌هایی که مردم در جامعه بازی می‌کنند نگاه کنیم؛ یعنی نقش های اجتماعی.

نقش های اجتماعی بخش‌هایی هستند که مردم به عنوان اعضای یک گروه اجتماعی آنها را ایفا می‌کنند. با هر نقش اجتماعی که شما اتخاذ می‌کنید، رفتار شما تغییر می‌کند تا در نهایت بتواند به انتظاراتی که شما و دیگران از آن نقش دارید برسد. به گفته ویلیام شکسپیر: تمام جهان یک صحنه‌ی نمایش است و تمام مردان و زنان صرفا بازیگران آن هستند: آنها روزی وارد و روزی از آن خارج می‌شوند و یک انسان در زمان خودش، نقش‌های بسیاری را ایفا می کند.

این جملات شکسپیر، نقش اجتماعی را به تصویر می‌کشد. به این فکر کنید که شما در روز چند نقش را بازی می‌کنید، مثلاً پسر، دختر، خواهر، برادر، دانش‌آموز، کارگر، دوست و غیره. هر نقش اجتماعی رفتارهای مورد انتظار خاص خود را دارد که هنجار نامیده می‌شود.
 
موضوع نویسنده

Puyannnn

سطح
4
 
مهمان
Sep
13,532
22,013
مدال‌ها
3
هنجارهای اجتماعی، قوانین نانوشته درباره نحوه رفتار می‌باشند. این هنجارها، به ما یک ایده پیشنهادی از نحوه رفتار در یک گروه اجتماعی یا فرهنگ خاص را ارائه می‌دهند. به عنوان مثال، ما انتظار داریم دانش‌آموزان به موقع درس خود را خوانده و کارشان را کامل کنند.

ایده هنجارها، کلیدی برای فهم نفوذ اجتماعی به طور کلی و همنوایی و انطباق به طور خاص است. هنجارهای اجتماعی استانداردهای پذیرفته شده در رفتار گروه‌های اجتماعی است. این گروه‌ها از محدوده ی گروه‌های دوستی و کار تا گروه‌های ملی متغیر می‌باشد. رفتارهایی که این هنجارها را برآورده می‌کند، انطباق یا همنوایی نامیده می‌شود. بسیاری از نقش‌ها و هنجارها، راه‌های قدرتمندی برای فهمیدن و پیش‌بینی آنچه که مردم انجام می دهند می‌باشند.

برای هر گروه اجتماعی، هنجارها رویکردهای رفتاری خاصی را تعریف می‌کنند. برای مثال، دانش‌آموزان، همسایگان و بیماران حاضر در بیمارستان، همه از هنجارهای حاکم بر رفتار در آن موقعیت‌ها آگاه هستند. همانطور که افراد از یک گروه به سمت گروه دیگر حرکت می‌کند، رفتار آنها نیز بر اساس این حرکت و جابجایی تغییر می‌کند.

مقررات نظم را در جامعه فراهم می‌آورد. دشوار است که ببینیم چگونه جامعه انسانی می‌تواند بدون هنجارهای اجتماعی عمل کند. انسان‌ها نیازمند هنجارهایی هستند تا بوسیله‌ی آن رفتار خود را در جهت برقراری نظم و پیش‌بینی در روابط اجتماعی و درک و فهم اقدامات یکدیگر هدایت و راهنمایی کنند. اینها برخی از دلایلی هستند که نشان می‌دهد چرا اغلب اوقات، بیشتر مردم باید با هنجارهای اجتماعی مطابقت یابند.

نتیجه
فشار قابل‌توجهی برای انطباق و همنوا شدن با نقش‌های اجتماعی وجود دارد. نقش های اجتماعی نمونه‌ای از تأثیر اجتماعی را به طور کلی و انطباق با آن را به طور خاص ارائه می‌دهند. بسیاری از ما در اغلب اوقات، با دستورالعمل‌های ارائه شده از سوی نقش‌هایی که انجام می‌دهیم، مطابقت می‌یابیم.

ما با انتظارات دیگران مطابقت می‌یابیم. ما به تأیید دیگران در زمانی که که نقش‌هایمان را خوب بازی می‌کنیم و به نارضایتی آنها در زمانی که نقش‌هایمان را بد بازی می‌کنیم واکنش نشان می‌دهیم. اما این همنوایی تا کجا پیش خواهد رفت. آزمایش زندان استانفورد زیمباردو، نشان‌دهنده قدرت نقش های اجتماعی در رابطه با انطباق و همنوایی است.
 
بالا پایین