جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

متفرقه تقدیم به امام زمان...

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته متفرقه توسط Awen با نام تقدیم به امام زمان... ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 436 بازدید, 3 پاسخ و 3 بار واکنش داشته است
نام دسته متفرقه
نام موضوع تقدیم به امام زمان...
نویسنده موضوع Awen
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط محسا
موضوع نویسنده

Awen

سطح
4
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Feb
439
956
مدال‌ها
2
💚
متن یا دل نوشته ،شعر که دوست دارید
به امام زمان تقدیم کنید 💚
معلومه دیگه
اسپم نکنید😒



ft43
 

هیاهو

سطح
4
 
مدیر بازنشسته
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Mar
248
510
مدال‌ها
2
میلاد گل و بهٰار جان آمد

‏‏برخیز که عید میْ کشان آمد


‏‏خاموش مباش زیر این خرقه

بَر جان جهٰان دوباره جٰان آمد


‏‏برگیر به دست، پَرچم عُشّاق‏ ‏

فرماندۀ ملکِ لامکان آمد


‏‏گُلزارْ ز عیش لاله باران شد

‏ ‏سُلطٰانِ زمین و آسمٰان آمد


‏‏با یار بگو که پَرده بَردارد

هین! عاشق آخرالزّمان آمد


‏‏آمادۀ اَمر و نهی و فرمان باش

‏‏هشدار! که منجی جهٰان آمد
 

محسا

سطح
0
 
کاربر رمان بوک
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Mar
316
860
دلـــم شکستی و جــانم هنـــوز چشم به راهت
شبـــــی سیــاهم و در آرزوی طلعت مــــــــاهت

در انتظار تو چشمم سپید گشت و غمی نیست
اگـــر قبـــول تـــو افتـــد فـــدای چشم سیــاهت

زگـــرد راه بـــرون آ کـــه پیــــــــــر دست به دیوار
به اشـــک و آه یتیمـــــان دویـــده بر ســـر راهت

بیـــــا که این رمـــد چشم عـاشقان تـو ای شـاه
نمـــی رمد مگـــر از تـــوتیای گـــرد سپـــــــاهت

بیا که جـــز تـــو ســزوار ایـــن کلاه و کمر نیست
تـــویی که ســـود کمـــربند کهکشان به کـلاهت

جمــــال چـــون تو به چشم و نگــاه پاک توان دید
به روی چــون منــی الحــق دریغ چشم و نگاهت

بــــرو به کنـــج خـــــراباتت ای نـــــدیم گــــدایان
تــو بختت آن نه که راهی بود به خلـــوت شاهت

در انتظار تــــو می میـــــرم و در ایــــن دم آخــــر
دلم خوش است که دیدم به خواب گاه به گاهت

اگر به بـــاغ تو گل بر دمیـــد و من به دل خــــاک
اجـــازتی که ســـری بر کنـــم به جـــای گیاهت

تنـــــور سی*ن*ه ما را ای آسمـــان به حـــــذر باش
که روی مــــاه سیــــه می کنــــد به دوده آهت

کنــــون که مـــی دمد از مغـــرب آفتــــاب نیابت
چـــه کوههای ســلاطین که می شود پر کاهت

تــــویی که پشت و پنــــاه جهــــادیان خـــدایی
که سر جهــاد تــویی و خداست پشت و پناهت

خــــدا وبال جــــوانی نهـــد به گـــردن پیـــــــری
تو شهــــریار خمیـــــــدی به زیـــــر بار گنـــاهت

استاد شهریار
 
بالا پایین