جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

عکس شخصیت [توفش] اثر «تیفانی کاربر انجمن رمان بوک»

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته عکس شخصیت رمان ها توسط شیر کاکائو با نام [توفش] اثر «تیفانی کاربر انجمن رمان بوک» ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 87 بازدید, 3 پاسخ و 4 بار واکنش داشته است
نام دسته عکس شخصیت رمان ها
نام موضوع [توفش] اثر «تیفانی کاربر انجمن رمان بوک»
نویسنده موضوع شیر کاکائو
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط شیر کاکائو
موضوع نویسنده

شیر کاکائو

سطح
0
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jul
2,593
4,684
مدال‌ها
2
نام اثر: توفش
نویسنده: تیفانی
ژانر: تاریخی، درام، عاشقانه، تراژدی

خلاصه:
در روزگاری که خاک وطن در آتش جنگ و خ*یانت می‌سوزد، سرنوشت، غریبه‌هایی را در میان باروت و خون به هم می‌رساند. میان عشق و انتقام، بقا و آرمان، آن‌ها باید انتخاب کنند: در خاکستر فرو روند، یا طوفانی شوند که جهان را دگرگون می‌کند!

لینک اثر
 
موضوع نویسنده

شیر کاکائو

سطح
0
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jul
2,593
4,684
مدال‌ها
2

خاتون.jpg

خاتون فراهانی، دختر باران‌خورده‌ی گیلان. بیست ساله، با پوستی سپید و چشمانی سبز عسلی که گویی گرگ‌ومیش جنگل‌های شمال را در خود دارند. چشمانی که میان نرمی لطیف دخترانگی و صلابت زنی که زودتر از موعد بزرگ شده، سرگردان است.
موهایش خرمایی طلایی، فرخورده و وحشی، مثل بادهای سرکش شمال که در هیچ حصاری آرام نمی‌گیرند. دختری که طبیعت، نقش‌ونگارش را بر او کشیده، با چهره‌ای که در عین لطافت، ردی از نافرمانی در آن موج می‌زند.
مادرش را سال‌ها پیش، در طغیان تیفوس از دست داد. پدرش، مردی که سایه‌اش همیشه بر زندگی‌اش افتاده، تنها ستون خانه‌ای‌ست که روزگاری گرم بود و حالا… فقط نامی از آن باقی مانده.

خاتون، دختر میان طوفان. نه کودک، نه زن. میان مرز آتش و خاکستر، جایی که هر انتخابی، او را به سرنوشتی نامعلوم می‌برد.
 
بالا پایین