موضوع نویسنده
- Feb
- 8,748
- 23,194
- مدال‌ها
- 10
سلام خانم ونگوگ عزیز، قربان رنگین کمان چشمان و خستگی صدایت بروم. امروز روز شگفت‌انگیزی‌ست، لااقل برای من. امروز روزی‌ست که تو را برای دل من کنار گذاشتند تا بیایی و بانوی دامن پف‌دار این یک متر خرابه بشوی. عزیز دل من، زادروز تو زادروز یک گل سرخ است که در شیشه‌ی عمر من گذاشتندش. امروز هم مانند سال پیش، حسرت با تو نبودن در دلم می‌جوشد و اشکم را پس می‌زنم تا بتوانم یک دقیقه بیشتر به تو لبخندهای زیبایی که لایقش هستی را هدیه کنم. دوست خوبم، برادر کوچک‌ترم، دختر زیبای من، چطور می‌شود توصیفت کرد؟ آن‌گاه که تو نه شعری و نه باران، تو شورِ آتشی، در دل یخی من و هم‌نسل‌هایم. تو شور آتشی، روشن، گرم، رها. من به امید روزی که زندگی دوباره با ما آشتی کند، شمع‌های تولد تو را در دلم می‌شمارم. یادت نرود که اینجا، کنار توام.
کیک خیلی خوبه، به امید روزی که روبه‌رو‌ت باشم و با همین کیک منتظر باشم شمع رو فوت کنی.
تو همونی که بودنت باعث میشه تا کم نیارم.
همونی که با شنیدن صداش قلبم شروع به تندتر زدن می‌کنه.
همونی که من و با هر چیز کوچیکی خوش‌حال می‌کنه.
همونی که با خنده‌هاش روزم رو می‌سازه،
تو دقیقاً همونی که منو بلده و من بیشتر از خودم دوستش دارم.
قلبِ من تولدت مبارک🫀🤍🤌🏻
@ادوارد کلاه به سر
کیک خیلی خوبه، به امید روزی که روبه‌رو‌ت باشم و با همین کیک منتظر باشم شمع رو فوت کنی.
تو همونی که بودنت باعث میشه تا کم نیارم.
همونی که با شنیدن صداش قلبم شروع به تندتر زدن می‌کنه.
همونی که من و با هر چیز کوچیکی خوش‌حال می‌کنه.
همونی که با خنده‌هاش روزم رو می‌سازه،
تو دقیقاً همونی که منو بلده و من بیشتر از خودم دوستش دارم.
قلبِ من تولدت مبارک🫀🤍🤌🏻
@ادوارد کلاه به سر
آخرین ویرایش توسط مدیر:
