- Jun
- 417
- 1,196
- مدالها
- 1
نام کتاب: تیه طلا
نویسنده: عاطفه منجزی
نصب طاقچه
مهندس بختیاری و همسرش بچهدار نمیشود. آنها قرار میگذارند تا مهندس ازدواج موقتی بکند و بچهای به دنیا بیاورد. اما با این شرط که مادرش، پولی بگیرد و پیگیر بچهاش نشود. وقتی تیام به دنیا میآید، مهندس سریع او را به تهران میآورد و در ناز و نعمت بزرگش میکند اما او در اوج جوانی از دنیا میرود.
مهندس به ایل خودش برمیگردد. بلکه مادر را بیابد و از او حلالیت بطلبد و اینجاست که با حقیقتی عجیب روبهرو میشود. حقیقتی که به او میفهماند در همان شب تولد تیام و همزمان با او، دختر دیگری هم به دنیا آمده است. دختری که قل تیام بوده است و مهندس، از فرط عجله حتی متوجه تولدش هم نشده است….
نویسنده: عاطفه منجزی
نصب طاقچه
مهندس بختیاری و همسرش بچهدار نمیشود. آنها قرار میگذارند تا مهندس ازدواج موقتی بکند و بچهای به دنیا بیاورد. اما با این شرط که مادرش، پولی بگیرد و پیگیر بچهاش نشود. وقتی تیام به دنیا میآید، مهندس سریع او را به تهران میآورد و در ناز و نعمت بزرگش میکند اما او در اوج جوانی از دنیا میرود.
مهندس به ایل خودش برمیگردد. بلکه مادر را بیابد و از او حلالیت بطلبد و اینجاست که با حقیقتی عجیب روبهرو میشود. حقیقتی که به او میفهماند در همان شب تولد تیام و همزمان با او، دختر دیگری هم به دنیا آمده است. دختری که قل تیام بوده است و مهندس، از فرط عجله حتی متوجه تولدش هم نشده است….