- May
- 1,122
- 13,910
- مدالها
- 2
در اوجِ ناامیدی روحم؛ همه جا تو را میخواهم، تمام تو را... .
در انتهای رفتن تو دیگر بهار نیامده، در میان استخوان های پوسیدهام بدون تو سستتر میشوم.
لیلیِ من
دلم طلوعی میخواهد که سرار آن نور چشم تو باشد.
تو امنترین بهار آزادی من بودی، فلک همآواز شد با من که بگویند دوستت دارم.
تیکال: دلبری با چشمان قهوهای.
برای لیلی چشم سپیدم.
@لیلی؛ 🤍.
در انتهای رفتن تو دیگر بهار نیامده، در میان استخوان های پوسیدهام بدون تو سستتر میشوم.
لیلیِ من
دلم طلوعی میخواهد که سرار آن نور چشم تو باشد.
تو امنترین بهار آزادی من بودی، فلک همآواز شد با من که بگویند دوستت دارم.
تیکال: دلبری با چشمان قهوهای.
برای لیلی چشم سپیدم.
@لیلی؛ 🤍.
آخرین ویرایش توسط مدیر: