جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

دیالوگ نویسی [جرثومه] اثر «باران خبیری زاده»

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته دیالوگ نویسی توسط BARAN_KH_Z با نام [جرثومه] اثر «باران خبیری زاده» ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 231 بازدید, 2 پاسخ و 14 بار واکنش داشته است
نام دسته دیالوگ نویسی
نام موضوع [جرثومه] اثر «باران خبیری زاده»
نویسنده موضوع BARAN_KH_Z
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط BARAN_KH_Z
موضوع نویسنده

BARAN_KH_Z

سطح
4
 
همیار سرپرست علوم و فناوری
پرسنل مدیریت
همیار علوم و فناوری
مدیر تالار پانسیون مطالعاتی
کاربر ممتاز
Jan
5,845
10,730
مدال‌ها
5
بسم الله الرحمن الرحیم
عنوان: جرثومه
ژانر: عاشقانه
مقدمه:
- او اولین وطن و آخرین تبعیدگاه‌ام است. بر روی دستانش خطوطی از نشانه پیری دیده می‌شد. او جوانی‌اش را پای من گذاشت، شرمنده‌اش هستم، شرمنده او.
+ درباره چه کسی می‌گویی؟ او کیست!؟
 
موضوع نویسنده

BARAN_KH_Z

سطح
4
 
همیار سرپرست علوم و فناوری
پرسنل مدیریت
همیار علوم و فناوری
مدیر تالار پانسیون مطالعاتی
کاربر ممتاز
Jan
5,845
10,730
مدال‌ها
5
تقدیم به کسی که جوانی‌اش را بر پایم گذاشت... .



- آغو*شش حرارتی وصف نشدنی دارد.

+ چگونه؟

- زمانی که برودتی بندبند وجودم را در بر می‌گیرد او بود... ! او بود که ماوای‌ام بود. گویا آغوشش همانند سماء بود.

+ دیروز روزش بود.

- اره؛ خواستم برایش، برای اولین بار یک هدیه بگیرم،‌ اما او به من گفت: «هدیه برای من ارزش نداره!»

+ دلیلش چه بود؟


برودت: سرمای
ماوا: پناه
سما: بهشت
 
موضوع نویسنده

BARAN_KH_Z

سطح
4
 
همیار سرپرست علوم و فناوری
پرسنل مدیریت
همیار علوم و فناوری
مدیر تالار پانسیون مطالعاتی
کاربر ممتاز
Jan
5,845
10,730
مدال‌ها
5
- اول خودم هم تعجب کردم که بعد از آن گفت: «من هیچ هدیه‌ای نمی‌خواهم، و فقط خواستار یک فرزند خلف هستم.»

+ تبریک به او گفتی؟

- اول به بی‌بی تبریک گفتم، که برایم دعا کرد و بعد با جمله «سلام بر اولین وطنم و آخرین تبعیدگاه‌ام، روزت مبارک» به مادرم، روزش را تبریک گفتم.

+ زیبا بود.

ـ و تنها با لبخندی تحسین برانگیز گفت: «دعای مادر نگه‌دار زندگی‌ات هست»

+ بدون شک دعای مادر والاترین دعا است
 
بالا پایین