Puyannnn
سطح
4
مهمان
- Sep
- 13,533
- 22,017
- مدالها
- 3
محمدرضا بایرامی، نویسنده اثر تحسینشده «لم یزرع»، در برنامه «مهمان» به پرسشهای مختلف درباره تجربه نویسندگی و تکنیکهای فراگیری نوشتن توضیحاتی داد.
اولین دورهمی دیدار با چهرههای ماندگار داستان ایرانی با عنوان «مهمان» با حضور محمدرضا بایرامی، نویسنده و محمود جوانبخت به عنوان مجریکارشناس در کافه کتاب سوره مهر برگزار شد.
محمود نوبخت در ابتدای دورهمی «مهمان» به میزبانی دفتر آفرینشهای ادبی حوزه هنری و با حضور محمدرضا بایرامی، نویسنده و جمعی از دوستداران ادبیات، «سلوک نویسنده بودن» را امری مهمتر از تکنیکهای نویسندگی دانست و گفت: برای نویسنده بودن باید با جهان دربیفتی تا به تفسیر خودت از دنیا برسی؛ وگرنه همه از روی دست همدیگر مینویسیم. بایرامی به تفسیر خودش از جهان رسیده است. ممکن است مکانهایی که کار میکنیم بر ما محاط شوند و اجازه ندهند کار خودمان را بکنیم، اما بایرامی به مشهورات زمانه تن نداد؛ مشهوراتی که آثار را مانند هم میکند.
او از محمدرضا بایرامی پرسید چه زمانی نوشتن برای او امری جدی شد. بایرامی نیز در اینباره گفت: حتماً در پس ذهن همه ما نوشتن امری مهمی است اما در گذشته بیشتر از حالا نوشتن را جدی میدانستم و میگفتم آنقدر ارزش دارد که همه زندگی و جسم خودت را بر سر این کار بگذاری. با گذشت زمان این نگاه به دلایل متعددی مانند بازنشناختن بدل از اصل تعدیل شد؛ از همین رو از چندسال گذشته اصراری بر روی چاپ کتابهایم ندارم.
بایرامی در ادامه درباره تجربههای مختلف نویسندگی و فراز و فرودهای آن یادآور شد: افتوخیز در کار همه ما نویسندهها وجود دارد یا ممکن است گاهی به نقشهای که ترسیم کردهایم، نرسیم. مانند رمان «آتش به اختیار» که وقتی شروع کردم قرار بود رمان بزرگی شود و 20 سال روی آن کار کردم و نگاهم به جنگ را در رمان آوردم، اما رمانی شد که عموم مردم با آن ارتباط برقرار نکردند؛ گویی کاری است که نویسنده برای خودش نوشته است. اما اینها تجربههایی است که مانند هر نویسنده دیگری طی میکنیم.
اولین دورهمی دیدار با چهرههای ماندگار داستان ایرانی با عنوان «مهمان» با حضور محمدرضا بایرامی، نویسنده و محمود جوانبخت به عنوان مجریکارشناس در کافه کتاب سوره مهر برگزار شد.
محمود نوبخت در ابتدای دورهمی «مهمان» به میزبانی دفتر آفرینشهای ادبی حوزه هنری و با حضور محمدرضا بایرامی، نویسنده و جمعی از دوستداران ادبیات، «سلوک نویسنده بودن» را امری مهمتر از تکنیکهای نویسندگی دانست و گفت: برای نویسنده بودن باید با جهان دربیفتی تا به تفسیر خودت از دنیا برسی؛ وگرنه همه از روی دست همدیگر مینویسیم. بایرامی به تفسیر خودش از جهان رسیده است. ممکن است مکانهایی که کار میکنیم بر ما محاط شوند و اجازه ندهند کار خودمان را بکنیم، اما بایرامی به مشهورات زمانه تن نداد؛ مشهوراتی که آثار را مانند هم میکند.
او از محمدرضا بایرامی پرسید چه زمانی نوشتن برای او امری جدی شد. بایرامی نیز در اینباره گفت: حتماً در پس ذهن همه ما نوشتن امری مهمی است اما در گذشته بیشتر از حالا نوشتن را جدی میدانستم و میگفتم آنقدر ارزش دارد که همه زندگی و جسم خودت را بر سر این کار بگذاری. با گذشت زمان این نگاه به دلایل متعددی مانند بازنشناختن بدل از اصل تعدیل شد؛ از همین رو از چندسال گذشته اصراری بر روی چاپ کتابهایم ندارم.
بایرامی در ادامه درباره تجربههای مختلف نویسندگی و فراز و فرودهای آن یادآور شد: افتوخیز در کار همه ما نویسندهها وجود دارد یا ممکن است گاهی به نقشهای که ترسیم کردهایم، نرسیم. مانند رمان «آتش به اختیار» که وقتی شروع کردم قرار بود رمان بزرگی شود و 20 سال روی آن کار کردم و نگاهم به جنگ را در رمان آوردم، اما رمانی شد که عموم مردم با آن ارتباط برقرار نکردند؛ گویی کاری است که نویسنده برای خودش نوشته است. اما اینها تجربههایی است که مانند هر نویسنده دیگری طی میکنیم.