با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشتهباشید.
اکنون ثبتنام کنید!در مقابل حالت مجهول بر روی عمل انجام شده تاکید می کند و معمولا فاعل به صورت کلی از جمله حذف می شود. به مثال زیر توجه کنید:L’ambulance conduit le blessé à l’hôpital. (آمبولانس فرد مجروح را بیمارستان منتقل می کند.)
Le blessé est conduit (par l’ambulance) à l’hôpital. (مرد مجروح [به وسیله امبولانس] به بیمارستان انتقال داده می شود.)
معلوم | مجهول |
La voiture renverse un homme. (ماشین با مرد زیر می گیرد.) | Un homme est renversé par une voiture. (مرد به وسیله یک ماشین زیر گرفته می شود.) |
Les passants appellent l’ambulance. (سرنشینان با آمبولانس تماس می گیرند.) | L’ambulance est appelée par les passants. (با امبولانس به وسیله سرنشینان تماس گرفته می شود.) |
La police recueille les témoignages. (پلیس اظهارات را جمع آوری می کند.) | Les témoignages sont recueillis par la police. (اظهارات به وسیله پلیس جمع آوری می شوند.) |
imparfait – Un homme était renversé par une voiture. (یک مرد با ماشین زیر گرفته شد.)
futur – Un homme sera renversé par une voiture. (یک مرد با ماشین زیر گرفته خواهد شد.)
passé composé – Un homme a été renversé par une voiture. (یک مرده با ماشین زیر گرفته شده است.)
subjonctif – Il est terrible qu’un homme soit renversé par une voiture. (این ناگوار است که یک مرد با ماشین زیر گرفته شده.)
اگر فعل یک واقعه یا شرایطی خاص را نشان دهد از de در همان جایگاه استفاده می کنیم. به مثال زیر توجه کنید:Un homme a été renversé par une voiture. (یک مرد توسط ماشین زیر گرفته شده است.)
Le conducteur de la voiture est connu de la police. (راننده ماشین به وسیله پلیس شناخته شده است.)
Français | فارسی |
accablé de | بیش ازحد بار شدن با |
aimé de | دوست داشته شدن توسط |
bordé de | محدود شده به |
connu de | شناخته شده با |
craint de | ترسیده شده توسط |
décoré de | تزئین شده با |
detesté de | مورد نفرت قرار گرفته با |
effrayé de | ترسیده شده با |
entouré de | احاطه شده با |
estimé de | محترم شمرده شده با |
étonné de | متعجب شده از |
frappé de | بهت زده شده از |
haï de | مورد نفرت قرار گرفته با |
ignoré de | نادیده گرفته شده با |
oublié de | فراموش شده با |
surpris de | غافل گیر شده با |
On conduit le blessé à l’hôpital. (یکی مرد مجروح را به بیمارستان می برد.)
Le journal racontant les faits se vendra bien. (روزنامه ایی که اتفاق را گزارش می کند خوب خواهد فروخت.)
ما که پول نداشتیم دماغامان را عمل کنیم و گونه بکاریم، ما که خط لب نداشتیم و مژه مصنوعی نداشتیم، ما که موی بلوند و قد بلند نداشتیم، ما که چشمهایمان رنگی نبود؛ رفتیم و کتاب خواندیم! و با هر کتابی که خواندیم، دیدیم که زیباتر شدیم، آنقدر که هربار که رفتیم در آینه نگاه کردیم، گفتیم: خوب شد خدا ما را آفرید وگرنه جهان چیزی از زیبایی کم داشت. میدانی آن جراح که هرروز ما را زیباتر میکند، اسمش چیست؟ اسمش "کتاب" است! چاقویش درد ندارد، امّا همهاش درمان است. هزینهاش هرقدر هم که باشد به این زیبایی میارزد. من نشانی مطب این پزشک را به همه ی شما می دهم: رمان بوک! بی وقت قبلی داخل شوید! این طبیب مشفق، اینجا نشسته است، منتظر شماست!
*ثبت نام*
سلام مهمان عزیز
برای حمایت از نویسندگان محبوب خود و یا نشر آثارتان به خانواده رمان بوک بپیوندید:
کلیک برای: عضویت در انجمن رمان بوک