جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

مجموعه اشعار حامد رحمانی

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته اشعار شاعران توسط mobina01 با نام حامد رحمانی ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 67 بازدید, 5 پاسخ و 1 بار واکنش داشته است
نام دسته اشعار شاعران
نام موضوع حامد رحمانی
نویسنده موضوع mobina01
تاریخ شروع
پاسخ‌ها 0
بازدیدها 0
اولین پسند نوشته 0
آخرین ارسال توسط mobina01
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,246
مدال‌ها
9

اشعار حامد رحمانی
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,246
مدال‌ها
9
لمس دست تو به رسوا شدنم می‌ارزد
عشق آن است که منجر به حواشی بشود!
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,246
مدال‌ها
9
جهان را قصه‌ای از عشق و از افسوس می‌بینم
که هر سرگشته‌ای را با دلم مأنوس می‌بینم

خطا از چشم ظاهربین ما شد یا دورنگی‌ها؟
که گرگی را پلنگ و سِهره را طاووس می‌بینم

تو در رَخت عروسی و منم در رَخت تنهایی
مرا بیدار کن بانو! بگو کابوس می‌بینم

تو اقیانوسی و کاری ز دستم برنمی‌آید
که در تُنگی خودم را تا ابد محبوس می‌بینم

اگرچه من هنوزم در دلم عشق تو را دارم
خودم را در به دست آوردنت مأیوس می‌بینم
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,246
مدال‌ها
9
لمس دست تو به رسوا شدنم می‌ارزد
عشق آن است که منجر به حواشی بشود
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,246
مدال‌ها
9
جهان را قصه‌ای از عشق و از افسوس می‌بینم
که هر سرگشته‌ای را با دلم مأنوس می‌بینم

خطا از چشم ظاهربین ما شد یا دورنگی‌ها؟
که گرگی را پلنگ و سِهره را طاووس می‌بینم

تو در رَخت عروسی و منم در رَخت تنهایی
مرا بیدار کن بانو! بگو کابوس می‌بینم

تو اقیانوسی و کاری ز دستم برنمی‌آید
که در تُنگی خودم را تا ابد محبوس می‌بینم

اگرچه من هنوزم در دلم عشق تو را دارم
خودم را در به دست آوردنت مأیوس میبینم
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,246
مدال‌ها
9
اگر با رفتنش برده‌ست آرام و قرارم را
فدایش کرده‌ام عمری همه دار و ندارم را

صبوری کرده‌ام چون صخره سیلی‌های دریا را
شکستم پای چشمانش غرور صخره‌وارم را

همین کافی‌ست اگر باران چشمش روزگاری دور
بشوید خاک بر روی تن سنگ مزارم را!

اگر از روی لطفم داده‌ام دست کسی سیبی
به جای قدردانی‌اش، شکسته شاخسارم را!

برای مرگ، از روز جدایی منتظر هستم
به بالینم بیا ای مرگ! بستم کوله‌بارم را
 
بالا پایین