مجموعه اشعار حامد نیازی

[mobina01]

اشعار حامد نیازی​

 

[mobina01]

یادت به خیر،
تو که فراموش نمیشوی!
با توام...مسبب شعر!
خالق رنگین کمان! دلیل باران!
همزاد نسیم!
یادت به خیر تلخ ترین شیرینی دنیا!
فراموش نمیشوی
لبخند پس از بوسه!
آرامش میان آغوش! مستی شراب!
تویی که فراموش نمیشوی
تویی که از یاد نمی روی
تویی که شک ندارم اگر هیچ نبودی

عشق اما بودی!...

 

[mobina01]

من با دست های آویخته ی #تُ ...
در فروردین که هیچ ...
در اسفند هم شکوفه می دهم

 

[mobina01]

رها کن
عطرت را...
موهایت را...
تا بازگردند چلچله ها از کوچ !
به هوای آشیان تازه ...
و من بمیرم از ذوق
در این خوشی بی انتها !

 

[mobina01]

اصلاً بی هوا بیا
بیایی هوا میخواهم چکار؟!
نفس میخواهم چکار
بیایی...
کمی شعر می خواهم
کمی زانویت را
تا سر بگذارم رویش
چند دانه انگشت که موهایم را
به هم بریزد!!
و..
کمی مرگ

 

[mobina01]

من گنجشککانِ ایوان تو را
به‌ نام‌ کوچک میشناسم و میدانم
کوچک‌ترین‌شان مدتی‌ست
از دهان تو دانه می‌گیرد
و بزرگترین‌شان از دست‌های تو،بال!
شادا که اینان
با شعر سیر می‌شوند
با شعر سخن می‌گویند
و عاشقانه پَر می‌کشند با شعر
گویی تمام گنجشک‌‌های عاشقِ این شهر
فرزندانِ من‌ و تو هستند

 

[mobina01]

بیا،بمان
دوستم نداشتی هم خیالی نیست
من به اندازه جفتمان دوستت دارم
من به اندازه ای که
ابر باران را
دریا موج را
موهات انگشتانم را
پیراهنت تنم را دوست دارد
دوستت دارم

 

[mobina01]

#تو_مگو_ترین_راز_منی...
نگهت می دارم سخت...

#نگهت_می_دارم_دشوار...
نگهت می دارم در آغوش...

 

[mobina01]

می خوانمت به طعم بوسه های باران
بر حریر آبی عشق...
و نقش میزنم نگاهت را
بر تندیس بی قرار دل...
هر صبح، رویای شبانه ام لطافت واژگان توست
که می بارد بر شروع فصل های تنهایی...
که شاید آسمان سهم مرا بیدار باران کند
در حوالی چشم های آشنایت...
شاید کمی مرا نیز بخوانی
به لطافت باران عشق...

 

[mobina01]

من از میانِ تمام کتاب‌ها
آن که شبیه تُ بود برگزیدم
و از دلِ تمام صفحات
آن که عطر دستهای #تُ را داشت انتخاب کردم

و از تمام صفحات
برگی که به لطافت نگاهِ
تُ بود دیدم
و از این برگ
خطی که طعمِ تُ را داشت خواندم
اینک...
دوستت دارم