جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

معرفی کتاب حرمسرای قذافی

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته قفسه کتاب توسط ALVIN با نام حرمسرای قذافی ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 333 بازدید, 7 پاسخ و 3 بار واکنش داشته است
نام دسته قفسه کتاب
نام موضوع حرمسرای قذافی
نویسنده موضوع ALVIN
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط ALVIN
موضوع نویسنده

ALVIN

سطح
3
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Apr
1,754
3,289
مدال‌ها
7
کتاب حرمسرای قذافی نوشته‌ی آنیک کوژان، روایتی تلخ و باورنکردنی از دختری 15 ساله به نام ثریاست که به دست ماموران حکومت قذافی ربوده شده و به مدت پنج سال در زیرزمین قلعه دیکتاتور بزرگ لیبی زندانی می‌شود. او داستان‌هایی شوکه‌کننده از اعمال خشونت‌آمیز و تجاوزهای قذافی به دختران و پسران را افشا می‌کند. این کتاب پرفروش برنده جایزه‌ی بزرگ باشگاه بین‌المللی مطبوعات شده است.
 
موضوع نویسنده

ALVIN

سطح
3
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Apr
1,754
3,289
مدال‌ها
7
ثریا اولین زنی است که ماجراهای ناگفتنی حکومت دیکتاتور لیبی قذافی را برای یک خبرنگار فرانسوی بازگو می‌کند. او تنها یکی از ده‌ها دختر قربانی به شمار می‌رود که به اسارت حاکم منحرف و بیماری همچون لیبی درآمد و اکنون روایتگر اسرار پشت پرده‌ی حرمسرای اوست.

ثریا دختر جذاب و سرزنده‌ای بود که آرزوهای بزرگی در سر می‌پروراند و دوست داشت در آینده به پزشکی روی آورد. در 15 سالگی زمانی که خبر حضور قریب‌الوقوع معمر قذافی در مدرسه آن‌ها به گوش رسید، مدیر مدرسه با خوشحالی و نگرانی این خبر مهم را به دانش‌آموزانش داد و ثریا و چند دختر دیگر را برای استقبال از قذافی و تقدیم دسته‌گل‌هایی به او انتخاب کرد.
 
موضوع نویسنده

ALVIN

سطح
3
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Apr
1,754
3,289
مدال‌ها
7
در
زمان بازدید، قذافی شیفته‌ی زیبایی ثریا شد و بعد از گرفتن دسته‌گل، دستش را به روی شانه‌ی ثریا و پس از آن روی سرش کشید. دستی که بر سر ثریا کشیده شد، زندگی او را برای همیشه از این رو به ان رو کرد. محافظان قذافی زمانی که او دستش را بر سر ثریا کشید، متوجه علامت شدند و فردا به سراغ او رفتند!

کتاب حرمسرای قذافی (Gaddafi's Harem) به دو بخش تقسیم شده است که قسمت اول به سرگذشت ثریا می‌پردازد؛ یکی از دخترانی که از سن نوجوانی ظالمانه مورد خشونت و سوءاستفاده جنسی و روحی معمر قذافی قرار گرفت و تا چندین سال بعد هم هویت و زندگی‌اش همچنان تحت تأثیر این اتفاق بود. در قسمت دوم به روایت زندگی قربانی‌های دیگر قذافی و سرنوشت ثریا در کنار دخترانی همچون خدیجه و لیلا پرداخته می‌شود.
 
موضوع نویسنده

ALVIN

سطح
3
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Apr
1,754
3,289
مدال‌ها
7
داستان ثریا دلیرانه است و باید به عنوان یک مدرک تاریخی و یک گواهی خوانده شود. آنیک کوژان این داستان را همان طور که ثریا به وی دیکته کرد به رشته‌ی تحریر درآورد. او سخنور است، حافظه‌ی بسیار عالی دارد و نمی‌تواند تفکر توطئه‌آمیز سکوت را تحمل کند. بدون شک هیچ دادگاه جنایی نخواهد بود که عدالت را برای او به ارمغان بیاورد، شاید لیبی هرگز رنجی که قربانی معمر قذافی به دوش کشید را نفهمد.
 
موضوع نویسنده

ALVIN

سطح
3
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Apr
1,754
3,289
مدال‌ها
7

کتاب حرمسرای قذافی برای چه کسانی مناسب است؟​

اگر به مطالعه‌ی زندگی‌نامه و تاریخ کشورها علاقه‌مند هستید، این کتاب را از دست ندهید.
 
موضوع نویسنده

ALVIN

سطح
3
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Apr
1,754
3,289
مدال‌ها
7
این نویسنده و خبرنگار فرانسوی در سال 1957 متولد شد. او از سال 1981 در روزنامه‌ی لوموند، یکی از مشهورترین روزنامه‌های فرانسوی کار می‌کند. آنیک کوژان (Annick Cojean) با افراد برجسته و به‌نام فراوانی همچون پرنسس دایانا گفت‌وگو کرده است و مقاله‌های بسیاری از او منتشر شده که به زبان‌های مختلف ترجمه شده‌اند. او جایزه‌ی آلبرت لوندرز مهم‌ترین جایزه‌ی روزنامه‌نگاری فرانسه معادل با جایزه پولیتزر را در سال 1996 دریافت کرد.
 
موضوع نویسنده

ALVIN

سطح
3
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Apr
1,754
3,289
مدال‌ها
7
آه! خلاصه رسیدیم تراپولی!" دختر کناری من با دقت شروع به دیدن کرد تا بتواند اولین خانه را در شهر ببیند. دختر دیگری این را اضافه کرد "از سِرت خسته شدم!" نمی‌دانستم با نظرات آن‌ها چه کنم اما همه‌شان را گوش می‌کردم، و تمرکز می‌کردم و اشتیاق داشتم تا حداقل ذره‌ای اطلاعات به دست آورم. ما نزدیک به چهار ساعت بود که با سرعت خیلی بالا عبور می‌کردیم، باعث وحشت دیگر ماشین‌ها و عابر‌های پیاده می‌شدیم، که کنار می‌رفتند و اجازه می‌دادند تا کاروان عبور کند. شب به پایان رسیده بود و از دور شهر مثل حلقه‌ای پر از خیابان و ساختمان و نور بود.

ناگهان سرعتمان را کم کردیم تا به درون دروازه‌ای عظیم از ترکیبات مستحکم و بزرگ برویم. سربازان خبردار ایستادند، اما خاطر راحت و آسوده‌ی دختران در ماشین، دلالت بر این داشت که به خانه می‌روند. یکی از آن‌ها به سادگی به من گفت: "اینجا باب العزیزیه است."
 
موضوع نویسنده

ALVIN

سطح
3
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Apr
1,754
3,289
مدال‌ها
7
البته، من با این اسم آشنا بودم. چه کسی در لیبی با این اسم آشنا نبود؟ اینجا مرکز قدرت بالاتر از هر جای دیگری بود، مرکز اقتدار و قدرت مطلق بود، مسکن مستحکم سرهنگ قذافی. در عربی این اسم یعنی "دروازه‌ی عزیزیه" سرزمین نظامی که تا غرب تراپولی وسعت دارد. اما در ذهن مردم لیبی بالای تمام نماد‌های ترس و وحشت است. یک بار، پاپا مرا آورده بود که دروازه‌ی بی‌اندازه بزرگ را ببینم. سردر آن، همانند دیوارهای آن که کیلومترها اندازه داشتند، و دور تا دور را احاطه کرده بودند، مزین به تصاویر برجسته‌ی رهبر بود. به سر کسی هم نمی‌زد که تمام طول دیوار را راه برود، که باعث می‌شد به جرم جاسوسی دستگیر شوند و یا حتی با شلیکی کشته شوند. به ما هم گفته شده بود که یک راننده تاکسی بدشانس، که متأسفانه در یک قدمی دیوار لاستیک ماشینش پنچر شده بود، حتی قبل از اینکه فرصت کند زاپاسش را از داخل صندوق بیرون بیاورد، با منفجر شدن ماشینش، مرد و گوشی‌های همراه در منطقه‌های اطراف در دسترس نبودند.
 
بالا پایین