جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

مجموعه اشعار حسین صبح خیز

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته اشعار شاعران توسط mobina01 با نام حسین صبح خیز ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 223 بازدید, 3 پاسخ و 1 بار واکنش داشته است
نام دسته اشعار شاعران
نام موضوع حسین صبح خیز
نویسنده موضوع mobina01
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط mobina01
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9

اشعار حسین صبح خیز
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
او را که آفرید، برایش حریم ساخت
او را امیرِ حقّ و علیِّ عظیم ساخت

در حیرتم که با چه دلی، خلق را خدا
با خود در این یگانه‌ی خلقت سهیم ساخت!

هرجا که پا گذاشت علی، آن مسیر را
با ردّ اوّلین قدمش مستقیم ساخت

قبل از علی که خیری و شرّی نبوده‌است
این بغض و حبّ اوست که نار و نعیم ساخت

ترسی ندارم از درِ بسته، که سرنوشت
ما را به کوی فاتح خیبر مقیم ساخت

پیچیده اوّل از همه در گوشم اسم او
ما را غلام حلقه به گوش از قدیم ساخت

وقتی که تیغ بر سر مولای ما نشست
فرقی نبود! سی*ن*ه‌ی ما را دو نیم ساخت

در بند تو اگر که کسی بوده -یا علی!-
بندِ پل صراط خودش را ضخیم ساخت

هرکس گزیده غیر تو را، نادم است و بس
عاقل کسی که نزد تو خود را ندیم ساخت...
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
تویی که اشرف خلقی، تویی هم اسم خدا
تویی که لایق هر چه ستایشی و ثنا

تویی شکوهِ بلاشک، تویی یگانه ترین
تویی امام و ولی، بی ولی و بی اما

تمامِ وصفِ مقامِ تو نیست روز غدیر
چگونه برکه بگوید زِ وسعت دریا؟!

کنار سرو چرا قد علم کند شمشاد؟!
کسی که با تو جدل کرده، خود شده رسوا

علی! حلاوتِ مهر و محبت تو، حلال
و هُرمِ آتش دوزخ، حرام بر آنها_

_ که میکنند نگینِ نجف، همیشه به دست
که مینَهَند همه عمر، در رکابِ تو پا

سعادت است برایم به خاک افتادن
چرا که نام نهادند ابوتراب، تو را

به لطف گنج درونش زمین گرانقدر است
به قلب ما فقط عشق تو داده است بها

شنیده ام که دم مُردنم تو می آیی
همین بس است مرا از تمامی دنیا

فقط به رسم قدیمی نخل ها ای کاش
به احترام تو میشد که جان دهم سرِ پا
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
همیشه راز من از چشم خلق پنهان است
اگرچه دور و برم هم‌زبان فراوان است

روایت از غم عشق تو نزد بیگانه
شبیه روضه گرفتن میان میخانه‌ست!

دلم گرفته برایت، بگو چه باید کرد؟
که آنچه از منِ عاجز گرفته دل، جان است

دلم گرفته و این اتّفاق تازه که نیست
همیشه رشت هوایش هوای باران است

تو پشت پنجره‌ای نیستیّ و این یعنی
که نرده‌ها همگی میله‌های زندان است

به فکر کندن کوهم! که غیر دل کندن
هر آنچه میل تو باشد، برایم آسان است

به جز تو روی کسی وا نکرده‌ام آغوش
که روی رَحل فقط جا برای قرآن است

بدون شک رگ خوابم به دست توست هنوز
اگر که بعد تو هر خواب من پریشان است...
 
بالا پایین