جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.

ادبیات کهن حق و حقیقت (عرفان)

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته ادبیات کهن توسط YEGANEH.b با نام حق و حقیقت (عرفان) ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 46 بازدید, 10 پاسخ و 2 بار واکنش داشته است
نام دسته ادبیات کهن
نام موضوع حق و حقیقت (عرفان)
نویسنده موضوع YEGANEH.b
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط YEGANEH.b
موضوع نویسنده

YEGANEH.b

سطح
0
 
همیار سرپرست ادبیات
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست ادبیات
مدیر آزمایشی
منتقد ادبیات
ناظر ادبیات
مترجم انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jul
864
2,497
مدال‌ها
2
تعریف جامع حق و حقیقت

در عرفان، «حق» عنوانی برای ذات مطلق خداوند است؛ وجودی که ازلی، ابدی، بی‌نیاز و کامل است. این واژه از ریشه «ح-ق-ق» می‌آید که به معنای ثابت، پابرجا و بی‌تغییر است.

قرآن کریم بارها خدا را «الحق» خوانده، مانند آیه: ذَلِکَ بِأَنَّ اللّهَ هُوَ الْحَقُّ (لقمان/۳۰) – «این بدان سبب است که خداوند خود حق است.»
«حقیقت» اما در عرفان، کشف یا شهود همان حق است؛ حقیقت یعنی شناخت عمیق و بی‌واسطه خداوند، نه فقط دانستن ذهنی. عارفان باور دارند که حقیقت را نمی‌توان با استدلال محض به دست آورد، بلکه باید آن را با دل چشید.

چنان‌که مولوی می‌گوید: «هر کسی از ظن خود شد یار من / از درون من نجست اسرار من.»

حکایت: حکایت معروف «بچه‌ای که به دنبال ماه می‌دوید» از سنایی: کودکی در آبگیر ماه را دید و می‌خواست آن را بگیرد. هرچه به آب دست می‌زد، تصویر ماه به هم می‌خورد. پدربزرگش گفت: «پسرم، ماه در آسمان است نه در آب.» عارفان می‌گویند ما هم حقیقت را در آینه دنیا می‌جوییم، در حالی که اصل آن فراتر از این دنیاست.
 
موضوع نویسنده

YEGANEH.b

سطح
0
 
همیار سرپرست ادبیات
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست ادبیات
مدیر آزمایشی
منتقد ادبیات
ناظر ادبیات
مترجم انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jul
864
2,497
مدال‌ها
2
تمایز میان حق و حقیقت

در نگاه عرفانی عارفان بین «حق» و «حقیقت» تمایز می‌گذارند، ولی این تمایز برای فهم بهتر است، نه جدایی واقعی. حق، همان ذات الهی است؛ حقیقت، انعکاس یا تجربه این ذات در قلب سالک است.
تمثیل رایج، خورشید و نور است: خورشید حق است، نور آن حقیقت است که به جان ما می‌تابد.

مولوی در مثنوی این نسبت را چنین بیان می‌کند: «آفتابی دان که او بی‌پای و سر / نور او بر ما فتاد از خیر و شر.»

آیه: «وَأَنَّ اللّهَ هُوَ الْحَقُّ الْمُبِينُ» (نور/۲۵) – «و همانا خداوند، حق آشکار است.»

حکایت: در «تذکرةالاولیا» آمده که بایزید بسطامی گفت: «من حقیقت را در خواب دیدم، پرسیدم تو کیستی؟ گفت: من حقم. پرسیدم چگونه تو را بشناسم؟ گفت: با چشم من مرا ببین.» این یعنی حقیقت تنها با نور حق قابل درک است.
 
موضوع نویسنده

YEGANEH.b

سطح
0
 
همیار سرپرست ادبیات
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست ادبیات
مدیر آزمایشی
منتقد ادبیات
ناظر ادبیات
مترجم انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jul
864
2,497
مدال‌ها
2
حق در قرآن و سنت عرفانی

عرفان اسلامی ریشه در قرآن و سنت دارد.
بسیاری از آیات الهام‌بخش سالکان بوده‌اند.
آیه «کُلُّ شَیءٍ هَالِکٌ إِلَّا وَجْهَهُ» (قصص/۸۸) می‌گوید همه چیز نابود می‌شود جز ذات خداوند، که همان حق است. عارفان این آیه را دلیل بر آن می‌دانند که هر چه غیر از حق است، سایه و نمود است.
حافظ با الهام از این نگاه می‌گوید: «هر چه هست از قامت ناساز بی‌اندام ماست / ور نه تشریف تو بر بالای ک.س کوتاه نیست.»
حکایت: حکایت «شمس تبریزی و جوینده حقیقت» معروف است: مردی به شمس گفت «خدا را کجا بیابم؟» شمس گفت: «در همان جا که خود را گم کرده‌ای.» یعنی تا خود را وانگذاری، حق را نمی‌یابی.
 
موضوع نویسنده

YEGANEH.b

سطح
0
 
همیار سرپرست ادبیات
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست ادبیات
مدیر آزمایشی
منتقد ادبیات
ناظر ادبیات
مترجم انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jul
864
2,497
مدال‌ها
2
حقیقت به مثابه شهود

بی‌واسطه یکی از بنیادی‌ترین اصول عرفان، مفهوم شهود یا تجربه بی‌واسطه حقیقت است.
عرفان با عقل نظری و دانش صرف سر و کار ندارد، بلکه با مشاهده مستقیم و حضور قلبی معنا پیدا می‌کند. وقتی از «حقیقت» صحبت می‌کنیم، منظور چیزی نیست که صرفاً در ذهن ساخته شده باشد یا فقط از راه استدلال فلسفی قابل درک باشد، بلکه حقیقتی است که باید با تمام وجود احساس، تجربه و درونی شود.
این تجربه را در عرفان، «شهود» می‌نامند؛ یعنی دیدن با چشم دل، شنیدن با گوش جان و چشیدن با مزه‌ای فراتر از حواس پنج‌گانه. شهود، حالت خاصی از آگاهی است که در آن سالک وجود مطلق را به‌طور مستقیم مشاهده می‌کند، بدون هیچ واسطه و پرده‌ای.
 
موضوع نویسنده

YEGANEH.b

سطح
0
 
همیار سرپرست ادبیات
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست ادبیات
مدیر آزمایشی
منتقد ادبیات
ناظر ادبیات
مترجم انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jul
864
2,497
مدال‌ها
2
در متون عرفانی و قرآن کریم، شهود به‌عنوان بالاترین درجه یقین شناخته می‌شود که در سه سطح بیان شده است:
1. علم‌الیقین: دانشی است نظری، که سالک آن را با مطالعه و استدلال به دست می‌آورد. مانند شنیدن خبر از وجود آتش یا حقیقتی از راه گفتار دیگران.

۲. عین‌الیقین: تجربه مستقیم و مشاهده حقیقت با چشم دل، مثل دیدن شعله آتش. این مرحله شروعی از درک غیرذهنی است.

3. حق‌الیقین: مرحله نهایی که سالک کاملاً در حقیقت غرق می‌شود و با آن یکی می‌گردد، همانند سوختن در آتش.

این سه مرتبه نشان می‌دهد که شهود تنها یک سطح ندارد بلکه فرآیندی است که از شناخت ذهنی به تجربه وجودی و فانی شدن در حقیقت منتهی می‌شود.
 
موضوع نویسنده

YEGANEH.b

سطح
0
 
همیار سرپرست ادبیات
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست ادبیات
مدیر آزمایشی
منتقد ادبیات
ناظر ادبیات
مترجم انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jul
864
2,497
مدال‌ها
2
وحدت حق و حقیقت

در سلوک عرفانی، یکی از بنیادی‌ترین درک‌ها، فهم این نکته است که «حق» و «حقیقت» دو امر جدا از هم نیستند، بلکه یک گوهرند که در دو سطح بیان می‌شوند.
حق، ذات مطلق، بی‌کران و بی‌نیاز است؛ سرچشمه هستی که همه وجود از او نشأت گرفته است. حقیقت، همان حق است در مقام کشف و شهود سالک، یعنی صورت شناخته و تجربه‌شده آن ذات برای کسی که در مسیر معرفت گام برمی‌دارد.
عارفان باور دارند که هر جا حقیقت باشد، حق حضور دارد؛ و هر جا حق باشد، حقیقت نیز عیان است، اگرچه ممکن است حجاب‌ها مانع شهود شوند.
به تعبیر ابن‌عربی: "الحقّ واحد، والوجوه کثیرة" حق یکی است و صورت‌هایش بی‌شمارند.
 
موضوع نویسنده

YEGANEH.b

سطح
0
 
همیار سرپرست ادبیات
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست ادبیات
مدیر آزمایشی
منتقد ادبیات
ناظر ادبیات
مترجم انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jul
864
2,497
مدال‌ها
2
این وحدت را نمی‌توان صرفاً با بحث فلسفی یا تعاریف ذهنی درک کرد.
عقل ما تنها می‌تواند به مرز این فهم برسد، ولی عبور از مرز عقل به سوی شهود، نیازمند عشق، فنا و تصفیه دل است.
همان‌طور که مولوی گفت:
عقل گوید شش جهت حدّ من است / عشق گوید برتر از حدّ من است
در این مرحله، سالک درمی‌یابد که حقیقت، انعکاس حق در آینه قلب است و اگر این آینه زنگار خودخواهی و دنیاطلبی داشته باشد، تصویر حق مخدوش یا محو می‌شود.
اما وقتی آینه صیقل داده شود، سالک دیگر دوگانگی نمی‌بیند: معشوق همان محبوب ازلی است و حقیقت همان حق مطلق.
 
موضوع نویسنده

YEGANEH.b

سطح
0
 
همیار سرپرست ادبیات
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست ادبیات
مدیر آزمایشی
منتقد ادبیات
ناظر ادبیات
مترجم انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jul
864
2,497
مدال‌ها
2
شاهد قرآنی در قرآن، آیه‌ای هست که عارفان بسیار به آن استناد کرده‌اند: "وَإِنَّ إِلَىٰ رَبِّكَ ٱلْمُنتَهَىٰ" (نجم، ۴۲) ترجمه: همانا بازگشت و نهایت، به سوی پروردگار توست. این آیه را نشانی بر این می‌دانند که هر حقیقتی که جستجو می‌کنیم، نهایتاً ما را به حق مطلق رهنمون می‌شود.
 
موضوع نویسنده

YEGANEH.b

سطح
0
 
همیار سرپرست ادبیات
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست ادبیات
مدیر آزمایشی
منتقد ادبیات
ناظر ادبیات
مترجم انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jul
864
2,497
مدال‌ها
2
حکایت عارفانه
نقل است که یکی از مریدان نزد شیخ ابوالحسن خرقانی آمد و پرسید: «استاد! چگونه می‌توان حق را از حقیقت بازشناخت؟»
شیخ تبسمی کرد و گفت: «آیا توانستی نفس خود را بشناسی؟»
مرید گفت: «نه، هنوز در کشمکش با خواسته‌های خودم هستم.»
شیخ پاسخ داد: «پس هنوز زود است که از تمایز حق و حقیقت سخن بگویی؛ زیرا وقتی نفس را شناختی و از آن گذشتی، خواهی دید که حق همان حقیقت است و حقیقت همان حق.»
 
موضوع نویسنده

YEGANEH.b

سطح
0
 
همیار سرپرست ادبیات
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست ادبیات
مدیر آزمایشی
منتقد ادبیات
ناظر ادبیات
مترجم انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jul
864
2,497
مدال‌ها
2
تأمل استادان عرفان عطار نیشابوری در منطق‌الطیر می‌گوید که هر پرنده‌ای که حقیقت را یافت، در آینه سیمرغ جز خودِ سیمرغ را ندید؛ این اشاره‌ای به همان وحدت است.
حافظ در غزلیات خود بارها این وحدت را در قالب معشوق زمینی و الهی در هم تنیده است:
جمال یار ندارد نقاب و پرده ولی
غبار ره بنشان تا نظر توانی کرد
 
بالا پایین