جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

مجموعه اشعار حنظله بادغیسی

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته اشعار شاعران توسط ستایش شهریوری با نام حنظله بادغیسی ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 1,644 بازدید, 6 پاسخ و 8 بار واکنش داشته است
نام دسته اشعار شاعران
نام موضوع حنظله بادغیسی
نویسنده موضوع ستایش شهریوری
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط STARLET
موضوع نویسنده
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Sep
242
1,331
مدال‌ها
3
بيا بشنو زمن گفتار بادغيس
منم آن بلبل گلزار بادغيس

قدم بگذار اندر خاك پاكش
نظر كن هركجا آثار بادغيس

زيکمن تخم صد من را بگيرد
به وقت فصل وكشت وزار بادغيس

به للمي باغ ها بينــي سراسر
كجا پيدا شود اشجار بادغيس

خصوصا پسته زار فيض بخشش
بود سرمايهء نادار بادغيس

رود در جـاده هرات هرروز
قروت وروغن مالدار بادغيس

زغـال وچوب محــروقات مردم
شـود موجود ازكهساربادغيس

برك وكرك هم قالين موري
همه باشد زدست وكار بادغيس

ز پـشم وزيره وپوست قره قل
به جوش است دايما بازار بادغيس

به آبادي قــدم بنهاده امروز
ز همت مردم بيدار بادغيس

به سوي هرپل وپشته نظركن
به بيني حاصل بسيار بادغيس

بمن حب همه خاك وطن يك
خصوصا خاك گوهربار بادغيس

گدام غله وعلاف را بين
زگندم هاي للمي زار بادغيس

به تفريح آي در فصل بهارش
نگردي سير از ديدار بادغيس

برو محزون نگر دربند سبزك
به بيني جنگل واشجار بادغیس
 
موضوع نویسنده
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Sep
242
1,331
مدال‌ها
3
می ریزد برقامتم انبار گل
دلنشین است جلوه ودیدار گل
برد هوشم رابه یغما صبحدم
خنــده گـل بوی گل رخسارگل
گل به راهم برگ می ریزد هنوز
در شگــفتم من ازاین کردارگل
غنچه راغرق تبسم دیده ام
چون معمایی بود اسرار گل
او سراپا گـل بود اینجا دمن
موسم گـل باشد و بازار گل
رحمت از دیدار گــل آموختی
قصه و افسانه و اشعار گل

 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
دل عاشق ز وصال رخ جانان سرمست

ابــــــرآبستن عشق است وسخـــا میبـــــارد


نا امید ازدرحق نیست «زریر» گرچه زوی

همچو بـاران همه وقت سهـووخطا میبــارد
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
شب قـدراست وبـرات نوروضیأ میبارد

وه! چه نوریست که ازعرش خدا میبارد


آمـــــــده ماه صیـــام، ماه مبـــارک یـــاران

مغفـــرت بهـــــرما ازسوی خـــدا میبــــارد


دل بمعراج خدا گشت روان وقت سجود

شــــررعشق به محـــراب دُعـــا میبـــارد


همه جاه صـدق وصفا،مسند عــدلست بپــاه

صلح ودوستــی وعــدالت زسمـــا میبـــارد


هــرکه راظلم بـود پیشه ودستوروشعـــار

لعنت حـق بســـرش شــام وصبا میبــارد
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
حــاصــل نکنـــد مبـلغی, از بهـر دو نــا نی

در پنجه ی فقــر است گــریبــان غـر یبـــان

گم گشته و نالان, به صـد کشور غــیـر, انــد

انــدر پــی روزی, چــه جــوانـان غــریــبان

گــر تــو پــــد ر معنــوئی مـلـت خــو یشــی

از یــاد مبـــر, دیــده ی گــریـــان غریبا ن

انــدیـشه ی آسـایش ملـــت و گــرت اســت

بشتــاب بکن خدمت و پـــرسان غـــریبــا ن

ای کاش ز غمخواری و فــرمــان تـو گـــردد

وآن نــرخ و نـــوای وطــن ارزان غـــریبــان

گر نــام نکــــو خواهــی و معمــوری کشـــور

آبـــاد بکــن خــانــه ی و یــــران غــریـبـــا ن

دل هــرد م ( عزیزه ) بــه تـنــم زار بـنـا لــد

از غــصـه و از اشک بــه دامان غـــریبــا ن
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
بـــاز آمــده انــدوه زمـستــان غــــریـبــان

گــریــد, دلـم ازحـــال پــریشان غــریـبـان

یکـد م نشـود دل بــه بــرم را حت و آرام

از حالت و از سفره ی بـی نان غریبـــا ن

چون بید بلرزند ز خنک شام و سحرگــه

اطفال بــرهنــه تـن و حیــر ان غــریبـــان

بی جامه و پاپــوش و گـرسنـه نشـود گـرم

از شــدت ســرمـاه تــن لــرزان غــریـبــان

امراض بــود حاصل هر یک ز ضعیفــی

کسی نیست بجــویــد رهء درمـان غریبا ن

گه خیمه ی ژولیده و گه دشــت پناه اســت

بر کودک و بیما رو به پیــــران غر بیــا ن

هـرروز,رود مـرد غـــریــب از پـی کـاری

نالان بـه صفء تــوده ی میــدان غــریبــان

بــا د ســـت تهــی و دل نـــا شــاد بگـــرد د

هر شام به کـلبه چــو هـزاران غـــریبــــا ن
 

STARLET

سطح
1
 
⁦⁦୧⁠(⁠ارشد بخش ادبیات)⁠୨⁩
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
شاعر آزمایشی
کپیست انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Feb
3,448
14,753
مدال‌ها
4
مهتری گر به کام شیر در است

شو خطر کن ز کام شیر بجوی

یا بزرگی و عز و نعمت و جاه

یا چو مردانت مرگ رویاروی
 
بالا پایین