جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

ادبیات کهن حکایت ‌‌ان‌شاء‌الله

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته ادبیات کهن توسط سلین با نام حکایت ‌‌ان‌شاء‌الله ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 174 بازدید, 0 پاسخ و 1 بار واکنش داشته است
نام دسته ادبیات کهن
نام موضوع حکایت ‌‌ان‌شاء‌الله
نویسنده موضوع سلین
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط سلین
موضوع نویسنده

سلین

سطح
5
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Aug
3,253
8,648
مدال‌ها
6

آورده‌اند که، مردی در راهی می‌رفت و درمی چند در آستین داشت و در عقیدتش خلل بود.

یکی او را گفت: «کجا می‌روی؟» گفت: «درمی دارم؛ به خز فروشان می‌شوم تا خزی خرم.»

گفت: «بگو ان‌شاء‌الله!» گفت: «به ان‌شاء‌الله چه حاجت است؟ که زر بر آستین است و خز در بازار!»

او بگذشت. در راه طراری به وی بازخورد و آن زر به حیلت ببرد. چون آن مرد واقف شد که زر ببردند، خجل‌وار بازگشت و به اتفاق، هم آن مرد به او باز خورد و گفت: «هان! خز خریدی؟»

گفت: «زر ببردند ان‌شاء‌الله.» گفت: «اشتباه کردی؛ ان‌شاء‌الله در آن موضع باید گفت تا فایده دهد!»

 
بالا پایین