جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

آموزشی حکمت و نقد

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته آموزش نقد توسط شاهدخت با نام حکمت و نقد ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 373 بازدید, 12 پاسخ و 0 بار واکنش داشته است
نام دسته آموزش نقد
نام موضوع حکمت و نقد
نویسنده موضوع شاهدخت
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط شاهدخت
موضوع نویسنده

شاهدخت

سطح
10
 
دستیار معاونت
پرسنل مدیریت
دستیار معاونت
مدیر ارشد
نویسنده افتخاری انجمن
مدرس تیم روزنامه
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Jun
12,841
39,208
مدال‌ها
25
حکمت و نقد
 
موضوع نویسنده

شاهدخت

سطح
10
 
دستیار معاونت
پرسنل مدیریت
دستیار معاونت
مدیر ارشد
نویسنده افتخاری انجمن
مدرس تیم روزنامه
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Jun
12,841
39,208
مدال‌ها
25
1 - نقد را اگر سنجش تعریف کنیم در نقد به ارزش یا عیار نیازمندیم چرا که بدون عیار و ارزش نمی توان به سنجیدن پرداخت به همین دلیل در نقد به منطق نیاز دارد یعنی منطق و سنجش دو روی سکه یک عمل می باشند پس می توان گفت براساس نوع منطق، نوع سنجش تعیین می شود بدون نقد، پیشرفت فکری وجود ندارد به همین دلیل انسان در طول تاریخ فکر خود به دنبال نقد و بررسی بوده است. و در این جهت به دنبال منطق و عیار و ارزش بوده است.
 
موضوع نویسنده

شاهدخت

سطح
10
 
دستیار معاونت
پرسنل مدیریت
دستیار معاونت
مدیر ارشد
نویسنده افتخاری انجمن
مدرس تیم روزنامه
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Jun
12,841
39,208
مدال‌ها
25
2 - منطق و عیار و ارزش تابعی از دانش های موجود بشر در ادوار تاریخی بوده است به عبارت دیگر اگر دانش های بشری، معرفت درجه اول باشد منطق و عیار و ارزش، معرفت ثانویه است که از معرفت درجه اول ریشه و نشات می گیرد به سخن دیگر معرفت درجه اول زمانی که اوج می گیرد و به یک تراکم نسبی می رسد اینجاست که یک جهش رخ می دهد و از خود دانش متراکم شده یک معیار و ارزش به وجود می آید که به نقد آن می پردازد دلیل نیز روشن است چرا که هر دانشی در زمانی که به اوج می رسد در این حالت تکرار بی معنا می شود پس برای رشد خود به دنبال نقد خود برای رهایی از تکرار و بی معنایی است.
 
موضوع نویسنده

شاهدخت

سطح
10
 
دستیار معاونت
پرسنل مدیریت
دستیار معاونت
مدیر ارشد
نویسنده افتخاری انجمن
مدرس تیم روزنامه
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Jun
12,841
39,208
مدال‌ها
25
3 - پس تجدید نظر در معیار و عیار و ارزش و منطق، قدم اولیه آن برای رشد و تکامل خود و بیرون آمدن از تکرار است وگرنه به رکود دچار خواهد شد بدون تراکم دانش هرگز به حد نقد نمی رسد و اگر نقدی باشد نقدی صوری و تشریفاتی است.(مثل کشورهای عقب مانده علمی که در اثر چپ روی صوری به نقد می پردازند و نقد ما نسبت به دانش موجود در جامعه صوری خواهد بود این نقدها به جای آن که رشد علمی ایجاد کند سبب می شود ویرانگری دانشی و فرهنگی شود که شده است)
 
موضوع نویسنده

شاهدخت

سطح
10
 
دستیار معاونت
پرسنل مدیریت
دستیار معاونت
مدیر ارشد
نویسنده افتخاری انجمن
مدرس تیم روزنامه
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Jun
12,841
39,208
مدال‌ها
25
4 - زمانی که دانش به تراکم رسید و هم پوشانی ساختاری با اجتماع پیدا کرد پس به صورت هنجارهای دانش و استاندارد اجتماعی در می آید اینجاست که دانش ساختاری می شود و تبدیل به پیشرفت اجتماعی شده ولی زندگی ادامه دارد و جامعه به عنوان ساختار متعین دانش نیز بایستی متحول شود پس جامعه به دنبال آینده است و این آینده را در اندیشه ها می بیند پس بایستی اندیشه آینده را برجسته کند و این جاست که نقد به میدان می آید برای نقد گذشته و سپس حال به سوی آینده پس به سوی خلق آینده، به سوی خلق معیار و منطق جدید برای نقد می رود.
 
موضوع نویسنده

شاهدخت

سطح
10
 
دستیار معاونت
پرسنل مدیریت
دستیار معاونت
مدیر ارشد
نویسنده افتخاری انجمن
مدرس تیم روزنامه
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Jun
12,841
39,208
مدال‌ها
25
5 - پس خود جامعه تبدیل به نقد اندیشه می شود که عبارت دیگر فلسفه است، یعنی جامعه برای پیشرفت دست به خلق خودش در قالب اندیشه می زند جامعه ای که تکرار گذشته نمی پسندد و آینده را می طلبد پس خودش را در یک اندیشه خلاق تجلی می دهد یعنی فلسفه جدید و زمانی که فلسفه جدید به وجود می آید و شروع به تشریح و تبیین در شاخه های متفاوت دانش و ساختار می کند و این گونه خودش را گسترش می دهد و فربه و فربه تر می شود در این فربه گی تبدیل به شاخص های بعدی می شود یعنی منطق و شاخص نقدی خودش را به جود می آورد. از اینجاست که فلسفه به منطق تبدیل می شود و فلسفه جدید، منطق جدید را به وجود می آورد که هم نقد گذشته می کند و هم به سوی آینده می رود.
 
موضوع نویسنده

شاهدخت

سطح
10
 
دستیار معاونت
پرسنل مدیریت
دستیار معاونت
مدیر ارشد
نویسنده افتخاری انجمن
مدرس تیم روزنامه
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Jun
12,841
39,208
مدال‌ها
25
6 - فلسفه همراه با منطق خودش حرکت به سوی نهادینه شدن اجتماعی پیش می رود آنچه در این میان مهم است رابطه نقد و فلسفه و جامعه است که وجوه مختلفی از یک واقعیت را تشکیل می دهند یعنی تعیین اجتماعی است که نقد می آفریند پس نقد به دنبال نقد اقتدار اجتماعی است که در یک جامعه شکل یافته است اقتدار ریشه در یک چارچوب تئوریک پذیرفته در جامعه دارد یعنی زمانی که مردم یک چارچوب فکری را به عنوان استاندارد پذیرفته شده را در جامعه شاخص قرار دادند و از گذشته به سوی آینده در حرکت می باشند. این جاست که اقتدار اجتماعی به وجود می آید و برای آن که این اقتدار اجتماعی محافظه کارانه از بین برود مورد نقد و بررسی واقع می شود.
 
موضوع نویسنده

شاهدخت

سطح
10
 
دستیار معاونت
پرسنل مدیریت
دستیار معاونت
مدیر ارشد
نویسنده افتخاری انجمن
مدرس تیم روزنامه
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Jun
12,841
39,208
مدال‌ها
25
7 - اقتدار در زمانی که جامعه وجود دارد براساس خود جامعه بنا می شود و این اقتدار از دانش اجتماعی دیگری استخراج می شود یعنی حقوق، جامعه با حقوق استخراجی از چارچوب فکری همان جامعه(فلسفه) به اقتدار می رسد، چرا که این چارچوب در جامعه پذیرفته شده پس از این چارچوب پذیرفته در جامعه یک نوع عقلانیت اجتماعی استخراج می شود و این عقلانیت، رویه های اجتماعی زیادی را تولید می کند و براساس رویه ها، اعتباریات اجتماعی نیز به وجود می آیند و از این اعتباریات، حقوق اجتماعی نیز به وجود آمده و اقتدار اجتماعی ایجاد می شود.
 
موضوع نویسنده

شاهدخت

سطح
10
 
دستیار معاونت
پرسنل مدیریت
دستیار معاونت
مدیر ارشد
نویسنده افتخاری انجمن
مدرس تیم روزنامه
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Jun
12,841
39,208
مدال‌ها
25
8 - زمانی اقتدار اجتماعی به وجود آمده استقرار و ثبات می یابد که با اقتصاد همراه شود یعنی حقوق با اقتصاد پیوند می خورد و آن عقلانیت به وجود آمده دارای ثبات و استقرار می شود و این گونه اقتدار در جامعه ثبات می یابد و استمرار یافته و تمدن ایجاد می شود و این اقتدار مستمر و یا تمدن مستقر یک رابطه تبدیل دانش و نظریه به ساختار و تبدیل تئوریک به ساختار به جود می آید که نهادهای آموزشی و پژوهشی براساس آن طراحی می شوند.
 
موضوع نویسنده

شاهدخت

سطح
10
 
دستیار معاونت
پرسنل مدیریت
دستیار معاونت
مدیر ارشد
نویسنده افتخاری انجمن
مدرس تیم روزنامه
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Jun
12,841
39,208
مدال‌ها
25
9 - در نقد اجتماعی هم به نقد اقتصادی پرداخته می شود و براساس نقد اجتماعی اقتصادی به نقد دانش پرداخته می شود(جامعه شناسی معرفت) و هم به نقد فرهنگ پرداخته می شود (مکتب فرانکفورت) و هم به نقد نهادهای آموزشی و پژوهشی پرداخته می شود (آلتویر) و هم به نقد دستگاه های رسانه ای اقتدار زا پرداخته می شود (گرامی و نظریه هژمونی) ولی همه این مبنا براساس اقتصاد اجتماعی و یا اقتصاد سیاسی بر آن پرداخته می شود که دارای چارچوب حقوقی هستند.
 
بالا پایین