- Mar
- 4,358
- 20,976
- مدالها
- 9
کتاب حیوان را دستکم نگیر
نویسنده : عزیز نسین
مترجم : ثمین باغچهبان
***
دبیرمان میگفت: یکی از روزهای زمستان بود. در طبقۀ دوم یک آپارتمان منزل داشتیم.
من کنار پنجره نشسته بودم و داشتم قهوه میخوردم و روزنامه میخواندم. صدای پارس سگی از کوچه بلند شده بود و قطع نمیشد.
زبانبسته چنان پارس میکرد که نتوانستم بگیرم و بنشینم. پنجره را باز کردم و به کوچه نگاه کردم. سگ کوچولو و ولگردی بود. رفتم پایین که چخش کنم و فرارش بدهم. در را باز کردم.
زبانبسته تا چشمش به من افتاد شروع کرد به زوزه کشیدن. معلوم بود که جاییش درد میکند. پوزهاش را
نویسنده : عزیز نسین
مترجم : ثمین باغچهبان
***
دبیرمان میگفت: یکی از روزهای زمستان بود. در طبقۀ دوم یک آپارتمان منزل داشتیم.
من کنار پنجره نشسته بودم و داشتم قهوه میخوردم و روزنامه میخواندم. صدای پارس سگی از کوچه بلند شده بود و قطع نمیشد.
زبانبسته چنان پارس میکرد که نتوانستم بگیرم و بنشینم. پنجره را باز کردم و به کوچه نگاه کردم. سگ کوچولو و ولگردی بود. رفتم پایین که چخش کنم و فرارش بدهم. در را باز کردم.
زبانبسته تا چشمش به من افتاد شروع کرد به زوزه کشیدن. معلوم بود که جاییش درد میکند. پوزهاش را