- Mar
- 3,431
- 12,574
- مدالها
- 6
معرفی کتاب خانواده رابینسون
یوهان دیوید وایس نویسنده سوئیسی، رمان «خانواده رابینسون» را در سال ۱۸۱۳ و با الهام از داستان رابینسون کروزوئه نوشت. این داستان درباره خانوادهای است که کشتیشان در دریا گرفتار طوفان میشود و آنها مجبور میشوند آذوقه و باقیمانده وسایل خود را سوار قایقی کنند و در ساحلی ناشناخته زندگی جدیدی را آغاز کنند: من، همسر و چهار پسرم را نزدیک خود نگه داشته بودم. همسر عزیزم از ترس گریه میکرد و پسرانم هم آشکارا میلرزیدند. به آنها گفتم: «خداوند ما را نجات خواهد داد.» بهنظرم رسید این حرف باعث آرامش همسر نازنین و فرزندانم شد. در این لحظه از میان امواج خروشان صدایی به گوش رسید: «خشکی! خشکی!» و بلافاصله کشتی به صخرهای برخورد کرد. صدای وحشتناک شکستن کشتی شنیده شد. درست مثل این بود که کشتی در حال تکهتکه شدن است. طولی نکشید که آب دریا داخل کشتی سرازیر شد و تقریباً معلوم شد که کشتی نخواهد توانست مدت زیادی دوام بیاورم. ناخدا از خدمه خواست بدون از دست دادن وقت، قایقها را آماده کنند. من هم که بهتدریج امیدم را از دست داده بودم، گفتم: «ما گم شدیم!

یوهان دیوید وایس نویسنده سوئیسی، رمان «خانواده رابینسون» را در سال ۱۸۱۳ و با الهام از داستان رابینسون کروزوئه نوشت. این داستان درباره خانوادهای است که کشتیشان در دریا گرفتار طوفان میشود و آنها مجبور میشوند آذوقه و باقیمانده وسایل خود را سوار قایقی کنند و در ساحلی ناشناخته زندگی جدیدی را آغاز کنند: من، همسر و چهار پسرم را نزدیک خود نگه داشته بودم. همسر عزیزم از ترس گریه میکرد و پسرانم هم آشکارا میلرزیدند. به آنها گفتم: «خداوند ما را نجات خواهد داد.» بهنظرم رسید این حرف باعث آرامش همسر نازنین و فرزندانم شد. در این لحظه از میان امواج خروشان صدایی به گوش رسید: «خشکی! خشکی!» و بلافاصله کشتی به صخرهای برخورد کرد. صدای وحشتناک شکستن کشتی شنیده شد. درست مثل این بود که کشتی در حال تکهتکه شدن است. طولی نکشید که آب دریا داخل کشتی سرازیر شد و تقریباً معلوم شد که کشتی نخواهد توانست مدت زیادی دوام بیاورم. ناخدا از خدمه خواست بدون از دست دادن وقت، قایقها را آماده کنند. من هم که بهتدریج امیدم را از دست داده بودم، گفتم: «ما گم شدیم!
