Puyannnn
سطح
4
مهمان
- Sep
- 13,512
- 21,981
- مدالها
- 3
محمد جعفر محمدزاده، مدیر رادیو ایران به مناسبت 28 اردیبهشت ماه روز حکیم خیام نیشابوری یادداشتی در اختیار ایبنا قرار داد.
محمد جعفر محمدزاده، مدیر رادیو ایران به مناسبت روز حکیم خیام نیشابوری یادداشتی را در اختیار ایبنا قرار داد که در ادامه میخوانید: پرسش، از مهمترین ارکان اندیشه خیام است و اصولا هر اندیشهای از پرسش شکل میگیرد. تا پرسش در ذهن و زبان ایجاد نشود، هیچ پاسخی به ظهور نمیرسد.
بی شک خیام با پرسش از معنای زندگی و غایت آن، در قلمرو فلسفه گام مینهد؛ چه پاسخ به پرسشهایی از سنخ پرسشهایِ خیام جز از طریق فکر فلسفی امکانپذیر نیست. پرسشهای بنیادین خیام نه تنها به ماهیت زندگی که در فرجام، به هستیِ آن باز میگردد؛ زیرا دایره عمومیّت و علیّتِ سؤالات وی حتی در رباعیات، چندان گسترده است که اغلب، هستی را به مثابه موضوعی واحد برای پرسش و تأمل بر میگزیند و از خلالِ اندیشه، زندگی و مرگ و وجود و عدم، به عوارض موجود راه میگشاید.
مثلا در این رباعی:
جامی است که عقل آفرین میزندش
صد بوسه ز مهر بر جبین میزندش
این کوزهگر دهر چنین جام لطیف
میسازد و باز برزمین میزندش
اینجا یک پرسش عمیق وجود دارد، بر خلاف نظر کسانی که این رباعی را یک تأسّف و یا نشانی از نگاه به پوچی عالم میپندارند. به تعبیر دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی سؤال خیام در این رباعی از غایت دهر است، در واقع خیام سؤال میکند که آیا سازنده، دهر است؟ اگر دهر است، آیا غایت ندارد و مشغول بازی است؟ آیا در این بازی غایتی مورد نظر نیست؟ ساختن و شکستن چراست و چگونه؟
محمد جعفر محمدزاده، مدیر رادیو ایران به مناسبت روز حکیم خیام نیشابوری یادداشتی را در اختیار ایبنا قرار داد که در ادامه میخوانید: پرسش، از مهمترین ارکان اندیشه خیام است و اصولا هر اندیشهای از پرسش شکل میگیرد. تا پرسش در ذهن و زبان ایجاد نشود، هیچ پاسخی به ظهور نمیرسد.
بی شک خیام با پرسش از معنای زندگی و غایت آن، در قلمرو فلسفه گام مینهد؛ چه پاسخ به پرسشهایی از سنخ پرسشهایِ خیام جز از طریق فکر فلسفی امکانپذیر نیست. پرسشهای بنیادین خیام نه تنها به ماهیت زندگی که در فرجام، به هستیِ آن باز میگردد؛ زیرا دایره عمومیّت و علیّتِ سؤالات وی حتی در رباعیات، چندان گسترده است که اغلب، هستی را به مثابه موضوعی واحد برای پرسش و تأمل بر میگزیند و از خلالِ اندیشه، زندگی و مرگ و وجود و عدم، به عوارض موجود راه میگشاید.
مثلا در این رباعی:
جامی است که عقل آفرین میزندش
صد بوسه ز مهر بر جبین میزندش
این کوزهگر دهر چنین جام لطیف
میسازد و باز برزمین میزندش
اینجا یک پرسش عمیق وجود دارد، بر خلاف نظر کسانی که این رباعی را یک تأسّف و یا نشانی از نگاه به پوچی عالم میپندارند. به تعبیر دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی سؤال خیام در این رباعی از غایت دهر است، در واقع خیام سؤال میکند که آیا سازنده، دهر است؟ اگر دهر است، آیا غایت ندارد و مشغول بازی است؟ آیا در این بازی غایتی مورد نظر نیست؟ ساختن و شکستن چراست و چگونه؟