- Apr
- 63
- 793
- مدالها
- 2
بۀنام پدید آورندهئ قلـم
نام اثر: منتزع| به معنای جداشده
نویسنده: خانم.میم « فاطمه محمدی»
ژانر: معمایی، عاشقانه، تراژدی
خلاصه:
همه چیز از آن کوچهی تنگ و تاریک شروع شد، هنگامی که از میان زوزهی سگهای خیابانی نجاتش داد... دلش را به او باخت بدون آنکه بداند او کیست و اهل کجاست؟!
زمانی به خودش آمد؛ که از خواب تزویر و حیلهی زندگی بیدار شده بود اما دیگر کار از کار گذشته بود...
روی آوار زندگیِ مخروبهاش نشسته و آنچه پیش آمده بود را بار دیگر با خود دوره میکرد و تازیانههای مصیبتش را به جان میخرید.
مقدمه: دوری واژهی غریبی بود که خود را به جبر زمانه به آن میفریفتم؛ اما چگونه خود را فریب دهم که این طلاق جسمها، جان از تنم نزداید؟
نه؛ شاید اگر جان بدهم بتوانم مجدد آغوش پر مهر تورا چنان تکریم و تقدیس بدارم تا دل بسوزاند از چرخ فلک و روح از کالبدم سوا ندارد.
موضوع '[ منتزع ] اثر «خانم.میم کاربر انجمن رمان بوک»' داستان کوتاه - [ منتزع ] اثر «خانم.میم کاربر انجمن رمان بوک»
نام اثر: منتزع| به معنای جداشده
نویسنده: خانم.میم « فاطمه محمدی»
ژانر: معمایی، عاشقانه، تراژدی
خلاصه:
همه چیز از آن کوچهی تنگ و تاریک شروع شد، هنگامی که از میان زوزهی سگهای خیابانی نجاتش داد... دلش را به او باخت بدون آنکه بداند او کیست و اهل کجاست؟!
زمانی به خودش آمد؛ که از خواب تزویر و حیلهی زندگی بیدار شده بود اما دیگر کار از کار گذشته بود...
روی آوار زندگیِ مخروبهاش نشسته و آنچه پیش آمده بود را بار دیگر با خود دوره میکرد و تازیانههای مصیبتش را به جان میخرید.
مقدمه: دوری واژهی غریبی بود که خود را به جبر زمانه به آن میفریفتم؛ اما چگونه خود را فریب دهم که این طلاق جسمها، جان از تنم نزداید؟
نه؛ شاید اگر جان بدهم بتوانم مجدد آغوش پر مهر تورا چنان تکریم و تقدیس بدارم تا دل بسوزاند از چرخ فلک و روح از کالبدم سوا ندارد.
موضوع '[ منتزع ] اثر «خانم.میم کاربر انجمن رمان بوک»' داستان کوتاه - [ منتزع ] اثر «خانم.میم کاربر انجمن رمان بوک»