SHAHDOKHT
سطح
10
دستیار معاونت
پرسنل مدیریت
دستیار معاونت
مدیر ارشد
نویسنده افتخاری انجمن
مدرس تیم روزنامه
عضو تیم تعیین سطح کتاب
- Jun
- 12,818
- 39,051
- مدالها
- 25
رمان میم مثل مسیح
عنوان | رمان میم مثل مسیح |
نویسنده | پریا ایوبی |
ژانر | عاشقانه |
تعداد صفحه | 968 |
ملیت | ایرانی |
ویراستار | سایت رمان بوک |
راجب دختری به اسم مریان که با فوت مادرش، پدرش ازدواج مجدد می کند، نامادری مریان (سمیه) که با مریان سر ناسازگاری دارد، باعث آزار و اذیت مریان می شود، سمیه با درست کردن یک نامه ساختگی برای مریان توطئه می کند که با برادر زادهی سمیه رابطه دارد، پدر مریان هم او را طرد میکند و سه ساله که مریان طرد شده و اکنون با قبول شدن مریان در دانشگاه …
خلاصه رمان میم مثل مسیح
دل تو دلم نبود که بدونم رشته مورد علاقمو قبول شدم یا نه لباسای توی خونه رو با یه مانتو شلوار عوض کردمو شالمو روی سرم مرتب کردم … کیف پولمو کلید خونه رو برداشتمو از اتاقم اومدم بیرون … طبق معمول کسی خونه نبود کفشامو پوشیدمو رفتم بیرون … سعی میکردم تند تند راه برم که زودتر برسم … بعد از ۱۰ دقیقه راه رفتن به دکه روزنامه فروشی رسیدم روزنامه ای از دکه گرفتمو پولشو حساب کردمقدمی به کنار پیاده رو برداشتمو گوشه ای ایستادم از بالا شروع کردم به خوندن و تند و با دقت نگاه میکردم هرچقدر بیشتر به اخر اسما میرسیدم هیجان و استرسم بیشتر میشد … دیگه داشتم نا امید میشدم که اسممو دیدم اول فکر کردم اشتباه دیدم دوباره نگاه کردم وااااای خدایا شکرت ،رشته ای که ساعت ها بخاطرش درس خوندمو جون کندم بالاخره قبول شدم از خوشحالی اشک توی چشممام جمع شده بود و دیدمو تار کرده بود
دلم میخواست از خوشحالی جیغ بزنم اما وسط خیابون نمیشد با خوشحالی وصف نشدنی راه اومده رو برگشتمو خودمو به خونه رسوندم … کسی نبود که خوشحالیمو باهاش تقسیم کنم ،مادری نبود که بغلش کنم و روزنامه رو نشونش بدمو بگم که به ارزوم رسیدم … با فکر به گذشته خوشحالی چند لحظه پیشم یادم رفت شاید همین گذشته و زندگیم باعث شد انقدر به هدفم مصمم تر شم لباسامو عوض کردمو روی تخت دراز کشیدم …
دانلود رمان میم مثل مسیح از رمان بوک