1-عنوان مجموعه شعر:
اسم این مجموعه درد زندگی هست که جزو کلمات مکمل دوبخشی میشه. چون دارای دو کلمه هست که هرکدوم با کلیشگی زیاده. ترکیب ایندو کلمه هم کلیشگی متوسط داره. اگه شاعر محترم عنوان رو با کلمات خلاقانهتر جابهجا کند و باعث تفکر در خواننده بشه، بهتر میشه.
علاوه براینها تفکری در ذهن خواننده پدید نمیاره زیاد چون این عنوان بارها و بارها استفاده شده و مشخصه محتوای این اشعار درموردچیه. البته یک ابهام درمورد عنوان به وجود میاره که منظور شاعر از درد زندگی چه دردی هست و میشه ایراد نگرفت زیاد از شاعر ولی باید در انتخاب عنوان دقت بیشتری داشته باشه. چون ممکنه از جذابیت اشعار کم کنه که نمونش رو دراین اشعار میبینیم.
عنوان به ابیات تاحدودی مرتبطه مثل این بخش:
شاید آن رویاها میخواهند که از ته دل بخواهیم
شاید زندگی همین خواستنها و انتظار نشستنهاست
که داره یک درد زندگی رو در منتظربودن بیان میکنه و مرتبطه با عنوان. یا این قسمت متفاوت که بازم به عنوان و اکثر بدنه مرتبطه:
فضائل و خلقیات شایسته چه سخت به دستی حاصل آید
و چه آسان زکف بیدقت و مراقبت برون آید
که داره میگه یک درد زندگی میتونه فضل و رحمتهایی باشه که سخت بدست میاد و راحت از دست میره.
ارتباط یعنی عنوان با بدنه و محتوای اشعار سازگار باشه و علاوه براینکه اشعار عاشقانه نیازمند عنوان عاشقانه هم هستن و دراینجا شاعر تونسته اینجا رو به درستی جلو ببره
در قسمت بعد برامون مهمه که عنوان اندازهی استاندارد داره یا حالت طومار داره که اینجا درسته و کاملا متناسب. چون اگه متن یک عنوان طولانی باشه حالت خستهکننده به خواننده میده و شاید اون درکی که شاعر تو عنوان جای داده رو خواننده متوجه نشه و این ضعف و نمره منفی شاعر حساب میشه.
2-زبان و لحن مجموعه شعر:
دراین قسمت باید چندتا چیز رو بررسی کنیم که این متن ادبی هست و در کل بدنه رعایت شده یاخیر:
حوصله ای منت وهمت معمار نباشد که به آراید ویرانه مارا
زین هستی سفاک باید که باشی جلوه گر زیبایی و تجملات
زین مردمان دیده رو فقط وفقط روی زرین وزیور جبروت هست مهم
کسی ندارد کاری وباری به ذات وفطرت راستین، نیست مهم
دراین دوبیت مارا و زین حالت ادبی نوشته شده و یا یک مثال دیگه:
در اسباب و شروط دشوار، یارستن را بیاموزیم
خودمراقبتی را دچار نسیان مکن
هرچند سخت و ملول، نفس خویش را آزاردیده مساز
با رفتارهای نیک، دل را شاد کن
دراین ابیات هم از فعلهای نهی استفاده شده که چون به صورت ادبی نوشته شده، میتونیم به ادبی بودن بدنه هم برسیم.
قسمت بعدی که باید بررسی کنیم، لحن شاعر هست که ادبیه یا ساده و خودمونی که با یک قسمت از این ابیات میشه بهش رسید:
در تاریکیها، نور خود را برافراز
بر خود مسلط شو، قدمی به عقب برندار
تا بهتر ببینی، در قلب این سرای پرخار
تصمیمگیری دشوار است، اما با ارادهات قادری
از دستور زبان کهن و واژگان قدیمی استفاده نشده تاحدی پس میشه گفت این مجموعه خودمانی و ساده نوشته شده و خواننده راحت پی به پیام شاعر که استواری در راه عشق رو نشون میده، پی برد. یا این بیت:
بشنو ای آدم، در کلام من تدبر کن،
پشت این حرفها را خوبتر بشناس، نظر کن.
بیتی که کامل به سادگی و خودمانی گفته به ظاهر حرفا دقت نکن و بیشتر به باطن اونها دقت کن.
قسمت بعد باید بررسی کنیم این ابیات دارای خلاقیت در کلمه و عبارت هستن یانه. چون فرق یک حرف خودمانی با یک شعر در این هست که شعر به بیان زیباتر و غیر ادبیات یک مفهوم رو بیان کنه که اون مفهوم رو خلاقانهتر و جدیدتر از یک حرف به گوش خواننده برسه:
چو عظمت دیگری را ببینی،
عظمت خود را در آن بشناسی،
به درون خود نگاهی کن، ای عارف،
که آنچه میگویی، نشان عشق توست.
اینکه شاعر به جای اینکه مستقیم بگه اول عاشق خودت باش میاد از این ابیات استفاده میکنه خلاقانه بیان شده.
در نفس خویش سرزنش مدار
که ز زخم دل، پیامدهاشوند چودیوار
چون غمپیمایی برآید ز چالش،
یاری کن خود را، ای دلِ با دانش
شاعر دراینجا به جای اینکه بگه واضح بگه خودتو بابت گذشته سرزنش نکن، میاد ازین ابیات استفاده میکنه برای خلاقانه شدن این مجموعه.
3-صنایع مجموعه شعر:
مهمترین رکن یک شعر دراین قسمت اومده. اینکه بدونیم چه آرایههایی در شعر استفاده شده و کیفیتش رو چک کنیم، برامون ارزش داره. چون شعری پختگی قلم شاعرش به چشم میخوره که درحد لزوم از آرایههایی برای زیباسازی اشعارش استفاده کرده که درعین خوانش صحیح خواننده باعث ایجاد یک ارتباط بین خواننده و شعر میشه که اگه آرایههای زیادی به کار برده شه یا خیلی یک آرایه تکرار بشه یا اصلا آرایه به کار نره تو یک شعر، ممکنه تو خوانش، فهم خواننده مشکل ایجاد کنه و اون جذابیت شعر که بالاتر توضیح داده شده رو کم کنه:
تشبیه:
رنج و سختی، در زندگی میرقصند بیگمان،
همچون پروانهای در باغ، ز داغ و سوز، پر میزنند.
نقشههای ما، چون ابر در آسمان بیقرار،
هیچگاه به سادگی، ز واقعیت نشینند.
اضافهی شبیهی:
در آغوش آفتاب، به زندگی لبخند بزنید،
که هر روز، فصل نوینی از شگفتی است به یاد.
تشخیص:
پس زندگی کنید! در این دنیای بینظیر،
هر تجربهای را در آغوش بگیرید، شاد و بی ملال
تضاد:
آگاهی کن از ناتوانی و ریشه،
تا قوی شوی و با روحیه.
کیفیت پیوندها را به قلب بپرور،
تا روشنیات در ظلمت برآید و رسد
منفی نگوید، مثبت باشد همیشه
در دلش عشق و امید، در آغوش خویش است، به سی*ن*ه
متکبر نیست، تواضع در اوست
در جمع دوستان، همواره در جستجوی اوست
کنایه:
خودنمایی نکند، در سایهی دیگران
بلکه دوست دارد، ببیند آنها را، در میدان
خودنمایی نکردن کنایه از تظاهر نکردن
در دوستی و عشق، بیپرده زندگی کن
که در این راه، بهشت را بیابیم، بیتردید زندگی کن.
کنایه از بدون پنهان کاری و تظاهر کردن زندگی کن
مراعات النظیر:
در مجالس و کتب ، دانایی را وارسی کن
تا سرسختتر شوی، در برابر روزهای دشوار
شبکهای از دوستان بساز، قوی و راستین
در لحظات سخت، به یاری یکدیگر بشتابید
تکرار:
تو تنی هستی و روانی در این عالم،
تن تو خوراک میخواهد، روان تو هم زینت و زینت.
واج آرایی:
هر شوق و شور در دل توست،
چو شمعی که در تاریکی میدرخشد،
و آرایههای دیگهای که شاعر تلاش خود را برای زیبایی و تکراری نبودن آرایهها کرده.
4-تعیین حد نوآوری مجموعه شعر:
همونجور که از اسمش مشخصه دنبال نوآوری و شناسایی اون در اشعار هستیم که چندتا جنبه داره:
زبان و واژگان:
اینکه شاعر از واژگان و کلمات جدید در اشعارش استفاده کنه و درکنارش زبان جدیدی به شعر وارد کنه. یعنی از اصطلاحات محاورهای بشه یک کلمه جدید پدید اورد:
هیچ چیز در این دنیا، پایدار و جاوید نیست،
آبشار تغییرات، به هرکس درود میفرستد.
شاعر در اینجا به جای استفاده مستقیم از کلمهی ابدی اومده با خلاقیت و نوآوری واژهی جاوید که معادل ابدی هست رو استفاده کرده
ساختار و فرم:
وقتی شاعر دست بزنه به فرم و مثلا قالب یک شعر و قیافهها رو بشکنه و یک فرم و ساختار جدید پدید بیاره. علاوه بر قافیه شاعر میتونه به وزنهای سنتی دست بزنه و باعث نوآوری بشه:
شبکهای از دوستان پیوند کن،
که در تاریکیها، یاریگر تو باشند.
کیفیت پیوندها را به قلب بپرور،
تا روشنیات در ظلمت برآید و رسد
همونجور که در ابیات بالا میشه برداشت کرد که قافیه ندارن ولی دارای یک وزن خاص هست. ولی وجود قافیه میتونه کمک کننده به خوانش شعر بشه:
آدمی سالم، آنکه در دلش نور است
با خود و دیگران، در جنگ و ستیز دور است
حضورش چون نسیم، روح را تازه کند
انرژی بخشد، دلها را سازنده کند
اینجا حالت وزن قدیمی گرفته ولی بازم این ابیات را خوش آهنگ کرده.
موضوعات و مضامین:
اینکه شاعر از موضوعاتی استفاده کنه که شعرهای سنتی کمتر دیده میشه نوآوری. موضوعات فلسفی، اجتماعی و یانظر شخصی شاعر نوشته میشه:
پذیرش را تمرین کن، این هنر بزرگ رابرپوستین خودمنقوش کن
چیزهایی که نیست، بر تو تسلط نداشته باشند
ذهن و انرژیات را بر آنها متمرکز نکن
با پذیرش ریزش وافول ، زندگی را آسانتر کن
این قسمت نه ربطی به عشق داره و نه به تراژدی، بلکه داره میگه باید خواننده وقتش رو روی پذیرفتن بزاره که یکجور درس زندگی دادنه که میتونه تجربهی شخصی خود شاعر باشه.
تصویرسازی و نمادها:
گاهی برای عمق به بخشیدن یک شعر باید یکسری تصویر سازی بکنه شاعر برای بعضی از مفاهیم و براش نماد بیاره تا جذابتر و خلاقانهتر باشه. ممکنه شاعر از تشبیهها و استعارههای غیرمعمول استفاده کنه دراین قسمت، پختگی شاعر رو میرسونه. علاوه براون خواننده رو به تفکر باز دارد:
پیکار خیال، وهم و درگیری بیربط،
مدام عذابت میدهند با رنج وجزایی بی دوا
اینجا برای اینکه بگه درگیری فکری در ذهنت برات رنج میسازه، همچین تصویرسازی زیبایی کرده.
احساسات و عواطف
اگه در احساسات دخیل در شعر نوآوری اضافه کنیم، میتونیم شاهد این باشیم که احساسات میتونه به شیوهای تازه و نو به خواننده برسه واون رو تحت تاثیر قرار بده.
دل به دلها راههای دور و دراز دارد
غمها در اعماق قلوب چاهها دارد
اما اگر الفت و اعتماد حقیقی ریشه دوانی
با سخنان نرم و شیرین، چه دردها که بزدایی
5-پیام و مضمون مجموعه شعر:
هرشعری با یک محتوا نوشته شده که ماهم دنبال همین هستیم با موضوعات اصلی و احساساتی که شاعر در اشعارش اورده و قصد داره به خواننده منتقل کنه که میتونه دارای بخشهای زیر باشه:
موضوعات اصلی:
هرمجموعه شعر دربرگیرندهی یک یا چند موضوع اصلیه. این موضوعات میتونه شامل عشق، زندگی، مرگ، ناامید، مسائل اجتماعی و... که به مرور زمان در محتوای شعر دیده میشه که شاعر از اینها برای رسوندن احساسات و تفکرات خودش رو به تصویر بکشه. که دراینجا به عشق، ناامیدی و غم اشاره کرده.
احساسات و عواطف:
پیام هرشعر معمولا میخواد به احساسات عمیق و عواطف انسانی اشاره کنه. احساسهای مثل شادی، امید و عشق که با شیوهای خاص بیان میشه. این احساسات باعث میشه تا با تجربیات خود ارتباط برقرار کنه:
کسی چه داند شاید که باشد تمام آرزویمان
نرسیدنیها که دل برافراشتند در این جا و آن جا
دراین بیت به وضوح درمورد ناامیدی حرف میزنه.
تصویرسازی و نمادها:
همونجور که بالاتر گفته شد، تصویرسازی برای تصور بهتر خواننده قرارداده میشه تا پیام بصری عمیقتری دریافت کنه. تا راحتتر با مفاهیمی که شاعر به کار برده ارتباط برقرار کنه:
زندگی لبریزه غم وشادی قصیرست و فناپذیر
این سخنان را ازمن دنیادیده بپذیر
نه غمش می ارزد به گریستن درکلبه ای محزون
نه شادیش می ماند از چلچله روز تا بوق سگ افزون
بهترین ره برایت چنین است که بگویی وبخندی وبخندی
به روزگار پردرد وغمش مشکلات تمام نشدنی پرزجرش
به کمبود هاو نبود هایش به رو برگردان فلک و چرخش هایش
به کارگیرو کاردان باش زمهارت ها گرفته تا طرز وفکرت وعزت نفست
تصویرسازی که شاعر کرده برای بیخیالی درمورد دنیا کرده رو دراین ابیات مشاهده میکنیم.
زبان و سبک:
اینکه زبان و سبک شاعر چطوری باشه هم روی پیام شعر و خوانش مخاطب تاثیر میزاره. زبان صمیمی باشه یا ادبی روی درک خواننده فرق ایجاد میکنه. علاوه براینها انتخاب قافیه و وزن روی خوش آهنگی شعر اثر گذاره و میتونه به حس و حال خاص شعر کمک کنه:
چارهساز مشکلات، خوشنواز درخت زندگی،
تنها خود تویی، ای آشنای روح و جان ما
اینجا علاوه بر نبود قیافه، یک وزن زیبایی داره که روی خوانش اثر گذاشته.
پیام اجتماعی و فلسفی هم وقتی مدنظره که شاعر بخواد با بیان اینا خواننده رو به تفکر وادار کنه:
آیهای نازل گشت، با مفهومی جانفزا
که ذکر خدا، دلها را میدهد آرام و رضا
اینکه شاعر یادآوری کنه که همواره با یاد خدا دلها اروم میگیره، یکی ازون موضوعات تفکرانگیز برای خواننده هست.
6-ترکیب و تالیف یک مجموعه شعر:
مجموعهای از فرآیندهای خلق، سازماندهی اشعار و عناصر مختلف اون رو شامل میشه. که این مجموعه شامل :
انتخاب موضوع:
موضوعات اصلی داریم که گفتیم بدنه اشعار و ژانر از اون اومده و شاعر باید اینا رو انتخاب کنه وقتی مهمه و معناداره براش که مثلا شامل: عشق، تنهایی، طبیعیت، مرگ و... باشد:
رفتارشان سرود عشق است، نغمهای خاموش،
محبت و آرامش، در سیرتشان آب روشن و نوش.
چون نمونهای از عشق و مهربانی در این حیات،
ساده و صادق، با قلبی باز به زندگی خوشآمدبگید.
گرچه دلت پر از درد و رنج افسردگیست
تا دیدهی گریان نداند چه بر تو آورد آزردگیست
فقط موضوعات اصلی برامون مهم نیست. باید ببینیم تنوع موضوعاتی که شاعر استفاده کرده چطوریه. چون به غنای شعر میکنه. یعنی شاعر بیاد این موضوعات متفاوت رو باهم ترکیب کنه و یک ابعاد جدید به احساسات و تجربیات انسانی در شعر اضافه کنه:
سرنوشت:
کاش میشد بر زندگی شتابی زدبی بازگشت
قصهی عمر خود را گرچه سخت با زیبایی نوشت
امید:
عشق و امید را در دل پرورش ده،
تا جهانی نوین در آغوش خود بیابی.
رفتن به مسجد:
خوراک روان، معنویات است و نور،
رفتن به مسجد، سفرهایست پر از سرور.
تفکر کردن:
پس بیندیش و با شادی ایام بگذران
در راه عشق، پرچم را دیوانهوار برافشان
کمال جویی:
کمال جوییدن را بیمعنا بدانید،
فقط خوب باشید، و از هزارتوهای انسانیت بگذرید.
دلشکستگی:
دلشکسته مباش، ایام همیشه در گردش است
پی هر شب تاری، بامدادی درخشان در تابش است
وفای به عهد:
عهد خود را وفا کن، گرچه سست است و سخت
اعتماد دیگران را با شکستن عهد در دست مشکن
خدا:
هرکس خواهد نزدخدا جایگاه محبوبیت یابد
با خوشاخلاقی دل بندگان را به دست آرد
ساختار و فرم:
هرقالب شعری مثل: غزل، رباعی، آزاد یا سپید میتونه اثر زیادی بزاره روی نحوه بیان احساسات و مضامینی داشته باشه و هرقالب دارای ویژگیهای خاص خودش هست و اینکه برای هر موضوعی نمیشه از هرقالبی استفاده کرد. مثلا دراین مجموعه شعری قالب نو به کار رفته و از این ابیات متوجه میشیم:
تو تنی هستی و روانی در این عالم،
تن تو خوراک میخواهد، روان تو هم زینت و زینت.
خوراک روان، معنویات است و نور،
رفتن به مسجد، سفرهایست پر از سرور.
دلیل حضور یک قافیه یا یک وزن در شعر برای ایجاد ریتم و آهنگ هست و خواننده راحت ارتباط برقرار کنه با اشعار. که همین قسمت میتونه به جذابیت شعر اضافه کنه درکنار بقیهی عوامل گفته شده. ابیات زیر دارای قافیهان:
تن تو نیز نیازمند فراوانی، خوراکیست،
نوشیدنیها و خوردنیها، بر سفرهات نشستنی ایست
هر دو را باید پرورش دهی با دقت،
تا در زندگی، بیابی عشق و حکمت.
عامل بعدی تاثیرگذاری زبان و سبک هست که برمیگرده به اینکه شاعر از چه زبانی در شعرش استفاده کرده که دراینجا بالاتر گفته شده که این زبان صمیمی و ساده استفاده شده:
خوراک تن و جان، هر دو لازماند،
در این سفره، برکت و آرامش میافزایند.
و اینکه تصویرسازی و نماد باعث تاثیربخشی و تصور بهتر برای خواننده میشه و شاعر برای رسوندن پیامش میتونه از نمادهایی استفاده کنه که اینجا نماد کم استفاده شد. مثال تصویرسازی هم بالا زده شده.
ترتیب و چیدمان اشعار:
حتی تو شعر هم ترتیب مهمه. اینکه موضوعات مرتبط رو پشت هم بزاری تا خواننده راحتتر ارتباط برقرار کنه. که دراینجا اون مرتب بودن دیده نمیشه متاسفانه و موضوعات پخش و پراکنده دیده میشه:
دلشکسته مباش، ایام همیشه در گردش است
پی هر شب تاری، بامدادی درخشان در تابش است
عهد خود را وفا کن، گرچه سست است و سخت
اعتماد دیگران را با شکستن عهد در دست مشکن
دشمنی حتی دشمن نیز، به جان نخر
چه برسد به دوستی که یار دلبرهست و گرانیاش بگیر
دل به دلها راههای دور و دراز دارد
غمها در اعماق قلوب چاهها دارد
اما اگر الفت و اعتماد حقیقی ریشه دوانی
با سخنان نرم و شیرین، چه دردها که بزدایی
ترتیب زمانی هم داریم که براساس تفکر و تجربیات شاعر چیده میشه تا اون مفهومی که میخواد به خواننده برسونه. نمونههای دراینجا دیده میشه:
هر آنکه را که از جان خویش بیش دوست میداری
با زبان تلخ و روی ترش، همچون نیش مار وتبر تیشه مکن
این نکتهها را به یاد داشته باش، آری
که در برابر مشکلات، ایستادن است چاره کار
پیش گفتار و پس گفتار:
پیش گفتار قبل از شروع برخی مجموعه شعری میاد که شاعر یکسری توضیحات درمورد موضوعات و احساسات شعر میده تا یک زمینهای به خواننده بده که قراره با چی روبهرو بشه. که دراینجا داریم:
عزیمت کردم با دلی بیجان
این عشق بیدرد و بینشان
دل تنگم از غمها پریشان
در غصهها گم شدم، ای امان
حس حسادت میگریزد از دل
فرمایشیها را چنگ بزنم، نه کنم
چگونه بر این رخت نادیدنی
از آغوش روزگار برکنم؟
چگونه عمر رفته را کنج ذهنم جاکنم چوکوزهای بالبه پرترک جرعه ی، ارجاع کنم
ای کاش زندگی در این دنیای پر درد
جای خنده بود و غم ز خود برکنم.
پس گفتار هم که در انتهای مجموعه شعری میاد که شاعر دربارهی تجربیات شخصی یا فرآیند نوشتن اشعار میپردازه که دراینجا نیست.
ویرایش و بازنگری:
ویرایش برای بعد از نوشتن مجموعه شعری گفته میشه که شاعر باید ویرایش و بازنگری رو انجام بده. که شامل انتخاب واژگان مناسب، اصلاح زبان، ساختار و انتخاب واژگان مناسبه تا اثر نهایی بهترین شکل ممکن نوشته شه.
بازخورد هم وقتی اتفاق میوفته شعر رو دوستان و منتقدان شاعر میخونن و نظر میدن برای پیشرفت شاعر و قلمش. یکجورایی به شاعر کمک میکنن که نقطه ضعف و قوت خودش رو پیدا کنه.
7-نوع شعر:
دستهبندیهای مختلفی اشاره داره که بر اساس ویژگیهای خاصی مانند قالب، موضوع، سبک و رویکرد شاعرانه تقسیمبندی میشه:
شعر نو به لحاظ محتوا و جریانهای اصلی ادبی حاکم بر آن کاملاً با شعر کلاسیک فارسی متفاوته و به لحاظ فرم و تکنیک ممکنه مثل شعر کلاسیک موزون باشه یا نباشه یا وزن آن عروضی کامل باشه یا ناقص، استفاده از قافیه در شعر نو آزاده:
حس حسادت میگریزد از دل
فرمایشیها را چنگ بزنم، نه کنم
چگونه بر این رخت نادیدنی
از آغوش روزگار برکنم؟
چگونه عمر رفته را کنج ذهنم جاکنم چوکوزهای بالبه پرترک جرعه ی، ارجاع کنم
ای کاش زندگی در این دنیای پر درد
جای خنده بود و غم ز خود برکنم.
باید بررسی کنیم براساس موضوع که شعر عاشقانه هست و درمورد تجربیات و احساسات عاشقانه میگه و معمولا شامل توصیف عشق، دلتنگی و زیباییهای معشوق میشه:
عزیمت کردم با دلی بیجان
این عشق بیدرد و بینشان
دل تنگم از غمها پریشان
در غصهها گم شدم، ای امان
بعد سبک رو دراین مجموعه معین کنیم که کلاسیک هست یا سمبولیک و یاحتی شعر نو که دراینحا مشخصه با توجه به قالب شعر که نه از وزنهای سنتی پیروی میکنه وهمچنین از نمادهای خاص هم کمک نگرفته، پس این مجموعه از نوع شعر نو هست که سبکهای مدرن و نوآورانه استفاده میکنه و زبان محاورهای و غیر متعارف رو شامل میشه.
براساس رویکرد شاعرانه میشه شعر شخصی چون تجربیات و احساسات شخصی شاعر بیان شده و معمولا از خاطرات شاعره:
چگونه عمر رفته را کنج ذهنم جاکنم چوکوزهای بالبه پرترک جرعه ی، ارجاع کنم
ای کاش زندگی در این دنیای پر درد
جای خنده بود و غم ز خود برکنم.