جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.

آموزشی دلایل به تعویق انداختن در نوشتن

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته جمع‌آوری نکات توسط AZHHAR با نام دلایل به تعویق انداختن در نوشتن ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 140 بازدید, 10 پاسخ و 5 بار واکنش داشته است
نام دسته جمع‌آوری نکات
نام موضوع دلایل به تعویق انداختن در نوشتن
نویسنده موضوع AZHHAR
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط AZHHAR
موضوع نویسنده

AZHHAR

سطح
2
 
{ارشد بخش عمومی}
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
همیار سرپرست ادبیات
همیار سرپرست کتاب
ویراستار انجمن
منتقد ادبیات
ناظر کتاب
ناظر تایید
گوینده آزمایشی
Nov
3,319
19,532
مدال‌ها
6


"اختصاصی اینجانب"
 
موضوع نویسنده

AZHHAR

سطح
2
 
{ارشد بخش عمومی}
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
همیار سرپرست ادبیات
همیار سرپرست کتاب
ویراستار انجمن
منتقد ادبیات
ناظر کتاب
ناظر تایید
گوینده آزمایشی
Nov
3,319
19,532
مدال‌ها
6
دلایل اینکه با وجود دانستنِ ادامهٔ داستان، باز هم پارتِ رمان را به تعویق می‌اندازیم، معمولاً ترکیبی از عوامل ذهنی، احساسی و حتی محیطی است. چند مورد رایج:
 
موضوع نویسنده

AZHHAR

سطح
2
 
{ارشد بخش عمومی}
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
همیار سرپرست ادبیات
همیار سرپرست کتاب
ویراستار انجمن
منتقد ادبیات
ناظر کتاب
ناظر تایید
گوینده آزمایشی
Nov
3,319
19,532
مدال‌ها
6

۱) کمال‌گرایی (پرفکشنیسم)

کمال‌گرایی یعنی تو تا زمانی که مطمئن نشی صحنه‌ای که می‌نویسی بی‌نقص و دقیقاً همان چیزی که در ذهنت هست می‌شود، دست به نوشتن نمی‌بری.
این باعث می‌شود مغزت بنویسد: «الان نه… بعداً وقتی بهتر بودم، وقتی ذهنم آماده‌تر بود، وقتی جمله‌هام قشنگ‌تر بودن.»

مثال:
می‌دانی شخصیت A باید به شخصیت B اعتراف کند، اما از اینکه «جمله‌ها به اندازه کافی تاثیرگذار نباشند» می‌ترسی و هر بار نوشتن را عقب می‌اندازی.
 
موضوع نویسنده

AZHHAR

سطح
2
 
{ارشد بخش عمومی}
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
همیار سرپرست ادبیات
همیار سرپرست کتاب
ویراستار انجمن
منتقد ادبیات
ناظر کتاب
ناظر تایید
گوینده آزمایشی
Nov
3,319
19,532
مدال‌ها
6

۲) ترس از خراب کردن نسخهٔ ذهنی

ایده در ذهن معمولاً خیلی زیبا و کامل به نظر می‌رسد. اما در لحظهٔ نوشتن می‌فهمی زبان، دیالوگ‌ها و صحنه ممکن است به آن زیبایی نباشد. این تضاد، باعث می‌شود مغزت ترجیح بدهد اصلاً وارد عمل نشود تا خیالِ «ایدهٔ کامل» دست‌نخورده بماند.

مثال:
در ذهنت یک صحنهٔ احساسی فوق‌العاده داری. می‌ترسی وقتی بنویسی جذابیتش نصف شود، پس نوشتن را عقب می‌اندازی تا خیال‌پردازی قشنگت خراب نشود.
 
موضوع نویسنده

AZHHAR

سطح
2
 
{ارشد بخش عمومی}
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
همیار سرپرست ادبیات
همیار سرپرست کتاب
ویراستار انجمن
منتقد ادبیات
ناظر کتاب
ناظر تایید
گوینده آزمایشی
Nov
3,319
19,532
مدال‌ها
6

۳) خستگی ذهنی یا نبود انرژی خلاق

گاهی تمام ایده‌ها مشخص‌اند، اما ذهن قدرت تبدیل آن‌ها به کلمات را ندارد. خلاقیت یک منبع محدود است و اگر ذهنت خسته یا پر استرس باشد، ترجیح می‌دهد کار را عقب بیندازد.

مثال:
در طول روز کار یا درس خسته‌ات کرده؛ وقتی می‌نشینی بنویسی، حس می‌کنی حتی نوشتن یک جملهٔ ساده هم مثل هل‌دادن یک کوهِ سنگین است.
 
موضوع نویسنده

AZHHAR

سطح
2
 
{ارشد بخش عمومی}
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
همیار سرپرست ادبیات
همیار سرپرست کتاب
ویراستار انجمن
منتقد ادبیات
ناظر کتاب
ناظر تایید
گوینده آزمایشی
Nov
3,319
19,532
مدال‌ها
6

۴) فشار (از سمت مخاطب یا خودت)

فشار می‌تواند خلاقیت را خفه کند. وقتی حس کنی باید خوب بنویسی یا باید پارت جدید را بدهی، ذهن دچار انقباض می‌شود و انرژی‌اش برای فرار از این حس استفاده می‌شود.

مثال:
مخاطب‌ها مدام می‌پرسند: «پارت کی میاد؟»
در نتیجه هر بار می‌خواهی بنویسی، استرس می‌گیری که مبادا سطحش پایین باشد.
 
موضوع نویسنده

AZHHAR

سطح
2
 
{ارشد بخش عمومی}
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
همیار سرپرست ادبیات
همیار سرپرست کتاب
ویراستار انجمن
منتقد ادبیات
ناظر کتاب
ناظر تایید
گوینده آزمایشی
Nov
3,319
19,532
مدال‌ها
6

۵) اشباع شدن از داستان


وقتی زیاد به یک داستان فکر کرده باشی یا مدام با شخصیت‌ها درگیری ذهنی داشته باشی، مغز بعد از مدتی اشباع می‌شود و نیاز به فاصله دارد even اگر ادامهٔ داستان کاملاً مشخص باشد.



مثال:
چند روز پشت سر هم روی پارت‌ها کار کرده‌ای و بعد از مدتی انگار دیگه مغزت حرف جدیدی برای گفتن ندارد، هرچند می‌دانی دقیقاً قرار است چه شود.
 
موضوع نویسنده

AZHHAR

سطح
2
 
{ارشد بخش عمومی}
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
همیار سرپرست ادبیات
همیار سرپرست کتاب
ویراستار انجمن
منتقد ادبیات
ناظر کتاب
ناظر تایید
گوینده آزمایشی
Nov
3,319
19,532
مدال‌ها
6

۶) بی‌نظمی و نبود روتین

ذهن به روتین عادت می‌کند. اگر ساعت مشخصی برای نوشتن نداشته باشی، هر بار مغز توی این چرخه می‌افتد:
«الان نه… بعداً… شب… فردا… آخر هفته…»


مثال:
گاهی شب می‌نویسی، گاهی صبح، گاهی اصلاً. همین عدم ثبات باعث می‌شود حتی صحنه‌های ساده هم روی کاغذ نیایند.
 
موضوع نویسنده

AZHHAR

سطح
2
 
{ارشد بخش عمومی}
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
همیار سرپرست ادبیات
همیار سرپرست کتاب
ویراستار انجمن
منتقد ادبیات
ناظر کتاب
ناظر تایید
گوینده آزمایشی
Nov
3,319
19,532
مدال‌ها
6

۷) هماهنگ نبودن احساساتت با صحنه

اگر صحنه‌ای که باید بنویسی احساسی، خشن، شاد یا غمگین باشد اما حال‌و‌هوای فعلی‌ات با آن هماهنگ نباشد، نوشتن سخت می‌شود even اگر نقشهٔ صحنه دقیقاً آماده باشد.

مثال:
قرار است یک صحنهٔ ناراحت‌کننده بنویسی، اما خودت الآن کاملاً بی‌حس یا خسته‌ای. نتیجه؟ تعویق.
 
موضوع نویسنده

AZHHAR

سطح
2
 
{ارشد بخش عمومی}
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
همیار سرپرست ادبیات
همیار سرپرست کتاب
ویراستار انجمن
منتقد ادبیات
ناظر کتاب
ناظر تایید
گوینده آزمایشی
Nov
3,319
19,532
مدال‌ها
6

۸) قطع شدن اتصال عاطفی با آن قسمت


شاید ادامهٔ داستان مشخص باشد، اما شاید دیگر همان شوق نوشتن آن صحنه را نداری. انگیزه کم شده، یا شاید احساست نسبت به آن بخش تغییر کرده.


مثال:
زمانی این صحنه توی ذهنت هیجان‌انگیز بود، اما حالا حس می‌کنی مثل قبل برایت نمی‌درخشد.
 
بالا پایین