بسم رب العشق
نقد دلنوشته: از مُهر پیشانی تا مِهر آسمانی
منتقد: @Kamtar az hich
نویسنده: مدیحه @•Madiheh•
"عنوان"
یک دلنوشته باید در نگاه اول طوری باشد که خواننده هر چند کم و ناچیز به موضوع و ژانر دلنوشته پی ببرد؛ دلنوشته یک اثر ادبی است و بهتر است از انتخاب عنوانهای طولانی پرهیز شود چرا که ماندگاری در ذهن خواننده ندارند.
عنوان انتخابی نویسنده " از مهر پیشانی تا مهر آسمانی" است.
اولین انتقادی که به عنوان وارد میشود کمی طولانی بودن آن است؛ به صورت کلی به ذهن سپردن آن برای خواننده کمی سخت است، درست است که تکرار و سجعی که در عنوان موجود است به خاطر سپردن را سهلتر کرده، ولی همچنان ماندگاری مطلوب را در ذهن خواننده ندارد.
عنوان نویسنده متشکل از کلمات کلیشهای است. ایکاش در انتخاب کلمات همانطور که متن غنی ادبیست، به ادبیتر بودن و تازه بودن کلمههای عنوان هم بیشتر دقت میشد. به عنوان نمونه به جای کلمهی "آسمانی" از کلمهی "اهورایی" یا هر کلمهی ادبی دیگر استفاده میشد. عنوان با متن ادبی که رو به سنگین است ارتباط مناسب را برقرار نمیکند.
از لحاظ محتوایی عنوان با مقدمه و متن اثر ارتباط میگیرد و از این جهت خوب است.
ژانر:
ژانر در دلنوشته بیانگر موضوع دلنوشته و حیطهی نگارشی آن است. ژانر باید با اثر ارتباط برقرار کرده، احساسات اثر را انتقال بدهد. اگر ژانرها بیش از یکی بود، ترتیب نگارش آنها مناسب باشد و از کل به جزء نوشته شود.
ژانر انتخابی نویسنده یکی است و "مذهبی" میباشد. ژانر مذهبی حیطهی کلی اثر را در بر میگیرد و محتوای اثر مذهبی میباشد؛
جلد:
جلد باید بر اساس محتوا و ژانر اصلی دلنوشته باشد.
جلد این اثر با فضای عرفانی و ژانر مذهبی اثر ارتباط برقرار میکند. تنالیتهی رنگ آبی فیروزهای و هارمونی ایجاد شده به همراه چرخش رنگ بسیار زیباست... !
خلاصه( مقدمه):
مقدمه سرآغاز دلنوشته است و باید چکیدهای از احساسات بهکار رفته در دلنوشته باشد و مقدمه باید به گونهای باشد که تمامی احساسات و موضوعات را در بر بگیرد به بیانی دیگر جامع و کامل باشد.
به معنای اینکه اول و پایان حرفهای گفته شده در مقدمه مشخص باشد البته نباید مقدمه زیادی واضح و روشن باشد و لو دهندهی ادامهی دلنوشته باشد!
اگر حرفی یا موضوعی در ابتدای مقدمه ذکر شده، دلیل آن و نتایجی که به دنبال دارد باید در سطرهای بعدی مقدمه روشن شود. مقدمه باید ادبی باشد و با عنوان و ژانر ارتباط بگیرد.
بهصورت کلی مقدمه با محتوای متن، ژانر و عنوان اثر ارتباط مناسب برقرار میکند. مقدمه از لحاظ ادبی نیز با متن هماهنگ است. استفاده از کلمهی ایجاز، حذف به قرينهی لفظی در جملهی دوم مقدمه، آوردن معادل پمپ تهی برای قلب، به بار ادبی مقدمه افزوده و سبب زیبایی آن گشته است.
خود متن مقدمه را به سه قسمت( مقدمه + بدنه + نتیجه ) تقسیمبندی میکنیم؛ در قسمت مقدمه نویسنده میبایست مقدمهای از آنچه که در متن اتفاق میافتد بیان کند.
" پیشانیام به مُهر، کعبهی عشق تو را طواف میکند و دلم به مِهرت آسمان لاجورد را؛"
این دو جمله را مقدمهای از احساسات تلفشده در نظر میگیریم که به خوبی نشاندهندهی مقدمه از موضوع متن است و ادبی و زیبا نگاشته شدهاست. نویسنده مقدمهی خلاصه از زبان اولشخص آغاز نموده است و احساساتش را در آن بیان کردهاست.
در ادامهی مقدمه نویسنده میبایست متنی به عنوان بدنه قرار دهد که دلایل و احساسات متن فوق را بیان کند. در قسمت اخر که به عنوان نتیجهگیری تلقی میشود نویسنده میبایست نتایج و یا دلایل آن احساسات خود و حال و روز زندگیاش را بیان کند.
بهتر است که نویسنده جملهای در میان مقدمه به بدنه مقدمه اختصاص دهد و دلایل احساسات فوق را همانطور ادبی و زیبا در جملهای بیان نماید.
"به گیتی و سقف کبودش سوگند ایجاز کردن تو در یک پمپ تهی انصاف نیست... ."
این بخش بهصورت مفهومی میتواند به بدنهی خلاصه هم دلالت داشته باشد؛ اما بیشتر و واضحتر نتیجهگیری خلاصه به چشم میآید. نتیجهی نویسنده عظمت احساسش به خداست و این عظمت را در متن نیز آورده است.
مقدمه باید از اندازه مطلوبی برخوردار باشد تا خواننده از خواندن آن خسته نشود. اندازه پیشنهادی برای مقدمه بین ۵ تا ۱۰ خط میباشد.
اندازهی مقدمه ۴ خط است، اما حالت نرمال مقدمه حداقل ۵ خط میباشد، اختصاص دادن جملهای به میانهی مقدمه، هم اندازهاش را درست میکند هم آن را صاحب بدنه مینماید؛ پس بنده به نویسنده اضافه کردن یک جملهی ادبی زیبا که به دلایل احساساتش میپردازد را پیشنهاد میکنم.
انسجام:
بین پارتهای یک دلنوشته ادبی میبایست انسجام کاملا برقرار باشد.
انسجام از ۳ لحاظ ادبی، نگارشی و محتوایی بررسی خواهد شد
انسجام ادبی: منظور از انسجام ادبی رعایت لحن دلنوشته و عدم پرش لحن است.
دلنوشته یک اثر ادبی است، بهتر است لحن تمامی پارتها ادبی باشد زیرا خواننده با لحن ادبی بهتر میتواند احساسات را دریافت کند و به ژرف معنی و مفهوم دلنوشته پی ببرد.
انسجام ادبی در متن برقرار است و آرایههای ادبی در تمامی متن متناسب استفاده شدهاند. لحن تمامی پارتها ادبی است و پرش لحنی مشاهده نمیشود.
انسجام نگارشی: انسجام نگارشی یعنی تعداد خطوط هر پارت باید نزدیک به همدیگر باشند، برای مثال یک پارت ۴ خط و دیگری ۱۰ خط نباشد. هر پارت باید به طور متوسط ۵ الی ۱۰ خط میباشد.
پارتها بین ۳ الی ۵ خط است که منسجماند. حالت نرمال ۵ الی ۱۰ خط است.
انسجام محتوایی: همچنین در انسجام محتوایی باید موضوع و احساسات بکاررفته در تمامی پارتها یکسان و مشابه باشد.
کلیت دلنوشته به یک موضوع میپردازد؛ اما در میان تمام پارتها انسجام محتوایی مناسبی برقرار نیست. بین ۳#و۴ # پرش محتوایی حس میشود. ۵#و۶ # ربط مناسبی دارند. به نویسنده پیشنهاد میشود به این بخش دقت بیشتری بکند.
رعایت قواعد و منطق زبانی:
دلنوشته یک اثر ادبی است و بهتر است که به لحن ادبی نگارش شود زیرا باعث زیبایی هرچه بیشتر متن میشود و در انتقال احساسات کمک میکند که لحن این دلنوشته ادبی است و در طول تمام پارتها یکسان بوده است اما دلنویس میتواند از لحن عامیانه استفاده کند و یا لحن ادبی و عامیانه را با هم استفاده کند ولی در این حالت دلنویس باید با قلم خود در لحن دلنوشته توازن برقرار کند.
متن دلنوشته ادبی است و کلیت آن ادبی نگاشته شدهاست. دلنوشته ساختمان ادبی را رعایت نمودهاست.
قسمت بعدی در این رکن مورد بررسی قرار میگیرد ساختمان دلنوشته است. نویسنده گاهی میتواند برای زیبایی بیشتر دلنوشته خود جای ارکان جمله را جابه جا کند( جابهجایی فاعل و مفعول)
ارکان جمله سر جای خود هستند و جابهجایی و حذف آنها استاندارد و صحیح میباشد.
متن ادبی سنگین است و واژگان کهن و عربی در آن موجودند. در #10 "دلرمیده، ذرههای تنم را به گواراییِ آغو*ش تو تقدیم کردم."
یا باید بین "دل رمیده، ذرههای تنم" حرف ربط "و" قرار داد یا فعل "کردم" را به "کرد" تغییر داد تا جمله از لحاظ زبانی درست بشود.
"کاش سنگِ روزی که تیرگیام را به انوار هورَت مزیت دهی"
در اینجا هم بهتر است فعل "دادی" جایگزین فعل "دهی" بشود.
کلمهی "گذارت" چه منظوری دارد؟ بهنظر میآید منظور نویسنده
"گذرت" بوده است. (#11) کلمهی بیوارگی نیز همینطور؛ به نظر میرسد اینجا منظور نویسنده بیچارگی است. ( #13) سدرةالمنتهی در #5 نیز اینگونه صحیح میباشد.
به نویسنده پیشنهاد میکنم به نیمفاصله بیشتر دقت کند.
کاربرد آرایههای ادبی
استفاده از آرایههای ادبی و کلمات جدید متنوع در یک دلنوشته
کاملا اجباری هستند و موجب خواندنیتر شدن اثر میشود.
این آرایههای ادبی هستند که یک متن ساده را تبدیل به متن ادبی میکنند. هرچه بیشتر از آرایههای ادبی در دلنوشته استفاده شود بهتر و زیباتر خواهد بود.
متن بار ادبی و جو رسمی دارد. آرایههای ادبی موجود در متن با زبان ادبی نوشته شدهاند و کلمات کهن و غیرفارسی در آن تشخیص و فهمشان را برای مخاطب عام سخت نموده است. ترکیب مودت آفتاب تشخیص دارد و میتواند اضافه استعاری نیز باشد. زهدان کدر خاک اضافه تشبیهیست و کاربرد آن مناسب میباشد.
در همین پارت 1 آرایهی معنوی تلمیح نیز به کار گرفته شده است. فقط حیف که ادامه داده نشده و با اینکه میشد بیشتر از آن بازی گرفت تا آرایه به خوبی منعقد شده و به جان متن بنشیند.
ترکیب ادبی اضافه تشبیهی، آرایه تشخیص، تلمیح در متن به چشم میخورند و از نمونههای آن میشود به سریر سلیمان، گلدان خاکی دنیا، برگهای تحسر، طوطی، نبیلوفر، قافیههای زندگانی و... اشاره کرد.
" تو همانی بودی که آدمی را در گلدان خاکی دنیا نرگس آفریدی"
در این قسمت نیز تشبیه بلیغ و استعاره به زیبایی به کار رفته و متن ساده نگاشته شده و از نقاط قوت در نظربنده جلوه میکند.
خلاقیت و نگاه نو:
ایده انتخابی نویسنده باید جدید و دور از کلیشه باشد؛ اما اگر مانند بسیاری از دلنوشتهها هدف اصلی کلیشهای بود نویسنده حتما باید با مواردی که باعث زیبایی دلنوشته میشوند همراه با قلم نويسنده این کلیشگی دور شود.
محتوا و موضوع نویسنده کلیشه است اما دید او نو بوده و با استفاده از آرایهها ادبی دلنوشتهای جدید را خلق کرده است. ایده اولیه دربارهی حمد و ستایش پروردگار است و مطالبی که به آن پرداخته از جمله پشیمانی از غرزدن و... نیز تکراریاند اما نوع نگارش نویسنده جملات نویی را خلق کرده و توانایی نویسنده را نشان میدهد.
نتیجهگیری:
در کل نویسنده تواناست و دایره لغوی ذهنیاش گسترده میباشد؛ اما بنده به ایشان پیشنهاد میدهم که متن را سادهتر بنویسند تا در نشان دادن بدیعهای لفظی و معنایی به عام موفقتر بوده و در جذب مخاطب پیشروتر باشند.
موفق و پیروز باشید!