هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایلهایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کردهاند حذف کنند.
بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود.
https://t.me/iromanbook
You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly. You should upgrade or use an alternative browser.
نقد ادبیدلنوشته آمیخته با برزخ | اثر ARALIYA کاربر رمانبوک
نویسنده عزیز ضمن درود و عرض وقتبخیری خدمت شما
سپاسگذاریم بابت اعتماد شما از نقد آثار خود در انجمن رمان بوک
*لطفا تا قبل از قرارگیری نقد توسط منتقد در این تایپک چیزی ارسال نکنید!
*همچنین پس از ارسال نقد این تایپک به مدت دو روز باز خواهد بود تا شما نظر خود را نسبت به نقد اعلام نمایید!
*در صورتی که از نقد خود ناراضی بودید یا شکایتی از تالار نقد داشتید، میتوانید شکایت خود را ثبت کنید تا مورد بررسی قرار گیرد!
به نام خدا
دلنوشته: آمیخته با برزخ
دلنویس: @ARALIYA
« عنوان »
عنوان یک دلنوشته باید در نگاه اول طوری باشد که خواننده هر چند کم و ناچیز به موضوع و ژانر دلنوشته پی ببرد؛ دلنوشته یک اثر ادبی است و بهتر است از انتخاب عنوانهای طولانی پرهیز شود چرا که ماندگاری در ذهن خواننده ندارند. عنوان از سه بخش تشکیل شده است که اندازهی استانداردی دارد و ماندگاری خوبی در ذهن خواننده خواهد داشت.
کلمات انتخاب شده در عنوان نباید تکراری و کلیشه باشند و نویسنده میبایست از کلمات جدید و متنوع برای جذابیت و گیرایی بیشتر دلنوشته استفاده کند.
عنوان کلیشهای نیست و از نظر جذب و کشش میتوان گفت جذب نسبتاً خوبی دارد.
با توجه به اینکه عنوان دلنوشته از سه بخش تشکیل شده و نامهای طولانی را به شرطی میتوانیم از اندازه آنها چشم پوشی کنیم که کلمات ترکیب ایجاد شده جذابیت خاصی داشته باشد که در این دلنوشته به خوبی رعایت شده.
در نگاه اول به عنوان، درک معنی آن برای مخاطب دشواری چندانی ندارد و میتوان تا حدودی به ژانر آن پی برد و متوجهی اصل دلنوشته شود.
در کل احساسی که در بدنهی دلنوشته دیده میشود عنوان را توصیف میکند و در کل عنوان با محتوای دلنوشته مرتبط است. عنوان با ژانر ارتباط دارد و در کل دلنویس انتخاب خوبی را در عنوان انجام داده است.
عنوان باید جامعیت دلنوشته را در بر بگیرد و با تمامی پارتها ارتباط داشته باشد.
از لحاظ بار ادبی با محتوی کلی دلنوشته ثابت و یکسان است و همچنین در انتقال احساسات، دلنویس به خوبی عمل کرده.
« ژانر »
ژانر یک دلنوشته در واقع بیانگر این موضوع است که دلنوشته در چه حیطه و سبکی نگارش شده و چه احساساتی را در بر میگیرد.
ژانرهای یک دلنوشته با یکدیگر ارتباط کامل برقرار کنند همچنین دلنویس باید در انتخاب ژانر دقت کافی به خرج دهد، ژانر یا ژانرهای انتخابی باید همگی در دلنوشته به طور یکسان و یکدست استفاده شده باشند.
برای مثال اگر نویسنده در یک پارت فقط غم و اندوه را بکار برده اما در بقیه پارتها نه نیازی نیست که ژانر تراژدی را جزو ژانرها قرار دهیم.
این دلنوشته دارای یک ژانر تراژدی است که با محتوای دلنوشته ارتباط دارد و به درستی انتخاب شده است و تنها ژانر تراژدی کفایت میکند و نیازی به افزودن ژانر دیگر نیست.
اگر دلنوشته بیش از یک ژانر داشته باشد باید ترتیب آن بر اساس اثر به درستی انتخاب شود.
« مقدمه »
مقدمه سرآغاز دلنوشته است و باید چکیدهای از احساسات بکار رفته در دلنوشته باشد و مقدمه باید به گونهای باشد که تمامی احساسات و موضوعات را در بر بگیرد و جامع و کامل باشد. به بیانی دیگر اول و پایان حرفهای گفته شده در مقدمه مشخص باشد البته نباید مقدمه زیادی واضح و روشن باشد. اگر حرفی یا موضوعی در ابتدای مقدمه ذکر شده، دلیل آن و نتایجی که به دنبال دارد باید در سطرهای بعدی مقدمه روشن شود.
خود متن مقدمه را به سه قسمت( مقدمه + بدنه + نتیجه )
تقسیم بندی میکنیم؛ در قسمت مقدمه نویسنده میبایست مقدمهای از آنچه که اتفاق افتاده است یا مقدمهای از احساسات اتلاف شده بیان کند
و در قسمت بدنه به شرح احساسات بپردازد.
وقتی متوجه اطراف شدم، هر لحظهام یک رنگ گرفت؛ گاهی تیره و گاهی روشن.
در این قسمت دلنویس جمله بندی مناسبی داشته و به نبود توازن و آرامش در زندگیاش اشاره دارد و همین مقدمه چون متنی ادبی و سرشار از احساسات است و خواننده باید با این احساسات ارتباط برقرار کنند پس باید جمله بندی به طوری باشد که خواننده در حین خواندن گیر نکند.
در ادامهی مقدمه نویسنده میبایست متنی به عنوان بدنه قرار دهد که دلایل و احساسات متن فوق را بیان کند.
از آن روز به بعد، هر صحنه از زندگی من ژانر متفاوتی دارد. هر روز پردهای جدید از سینمای زندگیام به نمایش گذاشته میشود و هیچکَس نمیفهمد حالم را و نمیخواهد که بفهمد؛
در این قسمت نویسنده به بیان حال و روز خود و چگونگی گذرای زندگیاش میپردازد.
و در قسمت اخر که به عنوان نتیجهگیری تلقی میشود نویسنده میبایست نتایج و یا دلایل آن احساسات خود و حال و روز زندگیاش را بیان کند.
چرا که همه انسانها به این دنیای خاکی دل بستهاند.
این نتیجهگیری تا حدودی زیادی با بدنه ارتباط داشت و از نظر دلنویس دلیلی منطقی است.
مقدمه در قدم اول باید با عنوان و ژانر تطابق داشته باشد.
اگر ژانرهای انتخابی عاشقانه و تراژدی هستند مقدمه میبایست با هردو ژانر ارتباط داشته باشد و هر دو احساسات در آن بکار رفته باشد.
اندازه مقدمه باید از اندازه مطلوبی برخوردار باشد تا خواننده از خواندن آن خسته نشود.
اندازه پیشنهادی برای مقدمه بین ۵ تا ۱۰ خط میباشد که دلنوشته مقدمهای حدود ۵ خط دارد که تعداد آن مناسب است ولی توصیه میشود دلنویس اندازهی مقدمه را افزایش دهد زیرا افزایش مقدمه باعث میشود ارتباط گرفتن خواننده با دلنوشته بیشتر شود.
« انسجام »
بین پارتهای یک دلنوشته ادبی میبایست انسجام کاملا برقرار باشد.
انسجام از ۳ لحاظ ادبی، نگارشی و محتوایی بررسی خواهد شد.
انسجام ادبی: منظور از انسجام ادبی رعایت لحن دلنوشته و عدم پرش لحن است.
دلنوشته یک اثر ادبی است، بهتر است لحن تمامی پارتها ادبی باشد زیرا خواننده با لحن ادبی بهتر میتواند احساسات را دریافت کند و به ژرف معنی و مفهوم دلنوشته پی ببرد.
و در این دلنوشته این موضوع به خوبی رعایت شده و انسجام ادبی از ابتدای تا انتهای پارتها رعایت شده و سبک و لحن متون ثابت و یکسان است. استفاده از آرایه در بیشتر پارتها دیده نمیشود و تعداد آنها متغیر است و در بعضی پارتها آرایههای مختلفی به کار رفته ولی در برخی پارتها فاقد آرایه هستند و باعث شده که دلنوشته توازن کافی را نداشته باشد.
انسجام نگارشی: انسجام نگارشی باید به گونهای باشد که نویسنده در یک پارت ۳ خط قرار ندهد و در پارت بعدی ۶ یا ۷ خط.
حجم پارتها هیچ تاکیدی نیست که شبیه به هم باشند اما باید حجم مشابه و نزدیک به همی داشته باشند که اندازه پارتها یکسان نبوده و بین دو الی ده خط متفاوت است.
اندازهی پارتها باهم هماهنگ نبوده. دلنویس عزیز از انسجام نگارشی نیز تا حدی پیروی کرده در دلنوشته غلط املایی دیده نشد و املای صحیح واژگان به کار گرفته شده بود.
رعایت اصول نگارشی در زیبایی و ظاهر متن تاثیر بسیاری دارد
همچنین خوانش و انتقال مفهوم و احساسات را برای خواننده راحت میکند و تنها مشکل دلنوشته در این موضوع استفادهی بسیار کم از نقطه در پایان جملات است و همچنین حفظ نیم فاصلهها رعایت شدهاند.
علائم نگارشی خصوصا نقطه، نقطهویرگول، سه نقطه و نقطه باید به درستی رعایت شوند و همچنين نیم فاصلهها باید رعایت شوند که در دلنوشته استفاده از علائم نگارشی به درستی به کار نرفته بود و ایراد نگارشی وجود داشت:
گوش کن؛ میشنوی؟✖
گوش کن، میشنوی؟✔
یک انسان خسته
یک اتاق تاریک
یک پاکت سیگار
یک قهوهی تلخ✖
یک انسان خسته،
یک اتاق تاریک،
یک پاکت سیگار،
یک قهوهی تلخ،✔
عزرائیل؛ دلم میشکند✖
عزرائیل، دلم میشکند✔
گدایی میکنند؛✖
گدایی میکنند.✔
سیر کند؛ دلم میشکند✖
سیر کند، دلم میشکند✔
درمانش را ندارد؛✖
درمانش را ندارد،✔
نترسید؛ کاری✖
نترسید، کاری✔
عاشق خدا؛ خدا✖
عاشق خدا، خدا✔
عاشق آدم؛ آدم ✖
عاشق آدم، آدم ✔
گرگها ببینی؛✖
گرگها ببینی،✔
بشنوی؛ درد دارد✖
بشنوی، درد دارد✔
نترسید؛ کاری ✖
نترسید، کاری ✔
عوض کنم؛ میترسم ✖
عوض کنم، میترسم ✔
شیطان عاشق خدا؛
خدا عاشق آدم؛✖
شیطان عاشق خدا،
خدا عاشق آدم،✔
با هم میگریند؛
با هم✖
با هم میگریند،
با هم✔
و حسادت؛ کلمهای نامفهوم است.✖
و حسادت، کلمهای نامفهوم است.✔
میشود؛ روشنایی ✖
میشود، روشنایی ✔
از جنس سنگ بود؛✖
از جنس سنگ بود،✔
از جنس اسید بود؛✖
از جنس اسید بود،✔
آدمها دلم را میشکنند؛✖
آدمها دلم را میشکنند،✔
آدمها من را آزار میدهند؛✖
آدمها من را آزار میدهند،✔
️آدمها من را میترسانند؛✖
آدمها من را میترسانند،✔
با لبخندی؛ میگذرد و میرود!✖
با لبخندی، میگذرد و میرود!✔
پست نشو،✖
پست نشو.✔
علائم نگارشی مثل نقطهویرگول در دلنوشته زیاد به کار رفته شده اما دلنویس باید این علامت نگارشی به موقع استفاده کند: از نقطهویرگول بعد از کلماتی مانند (مثل، مانند و...) و برای (مکث طولانی) به کار برده میشه.
انسجام محتوایی: همچنین در انسجام محتوایی باید موضوع و احساسات بکار رفته در تمامی پارتها یکسان و مشابه باشد که پارتهای دلنوشته حول یک محور و موضوعی خاص میچرخند و پرش موضوعی ندارند با ژانر دلنوشته مرتبط است.
« هدف »
هدف و ایده انتخابی نویسنده باید جدید و دور از کلیشه باشد، اما اگر مانند بسیاری از دلنوشتهها هدف اصلی کلیشهای بود نویسنده حتما باید با مواردی که باعث زیبایی دلنوشته میشوند همراه با قلم نويسنده این کلیشگی دور شود. این دلنوشته یک موضوعی را بیان کرده که کلیشهای نیست و دلنویس با قلم خود به زیبایی دلنوشته را به پایان رسانده. هدف دلنوشته قدرت جذب نسبتا خوبی دارد و هدف نویسنده را به خواننده منتقل میکند.
« دستور زبانی »
همانطور که در بالا هم اشاره کردیم
دلنوشته یک اثر ادبی است و بهتر است که به لحن ادبی نگارش شود زیرا باعث زیبایی هرچه بیشتر متن میشود و در انتقال احساسات کمک میکند. لحن این دلنوشته ادبی است و در طول تمام پارتها یکسان بوده است اما دلنویس میتواند از لحن عامیانه استفاده کند و یا لحن ادبی و عامیانه را با هم استفاده کند ولی در این حالت دلنویس باید با قلم خود در لحن دلنوشته توازن برقرار کند.
قسمت بعدی در این رکن مورد بررسی قرار میگیرد ساختمان دلنوشته است.
نویسنده گاهی میتواند برای زیبایی بیشتر دلنوشته خود جای ارکان جمله را جابه جا کند (جابهجایی فاعل و مفعول)، اما این جابهجایی نباید به صورتی باشد که ساختمان جمله بهم بریزد و خواننده متوجه منظور نشود.
در این دلنوشته ارکان جمله سر جای خودشان قرار گرفته و فعلها مدام ماضی و مضارع نمیشدند.
تمام ضمایر با افعال خودشان به کار گرفته شده بودند.
با به کارگیری کلمات مناسب در جملات، به زیباتر شدن دلنوشته بسیار کمک کرده بود.
« دستور ادبی »
استفاده از آرایههای ادبی و کلمات جدید متنوع در یک دلنوشته کاملا اجباری هستند.
این آرایههای ادبی هستند که یک متن ساده را تبدیل به متن ادبی میکنند. هرچه بیشتر از آرایههای ادبی در دلنوشته استفاده شود بهتر و زیباتر خواهد بود.
نویسنده باید سعی کند از آرایههای متنوعی بهره بگیرد و میزان استفاده را بالا ببرد نه اینکه در کل دلنوشته شاید یک یا دو آرایهی تکراری استفاده شود.
در دلنوشته هر چه تعداد آرایههای ادبی بیشتر باشد دلنوشتهی زیباتری خواهیم داشت.
از آنجا لحن دلنوشته ادبی است، دلنویس میتوانست از آرایههای بیشتر و متنوعتری بهره ببرد.
در دلنوشته از آرایهیهای
تشبیه: از همان موقع فهمیدم همهی آن لبخندها تنها ماسکی بر روی صورتشان بوده؛ همانند ستارهها که تنها از روی عادت چشمک میزنند.
حسآمیزی:در تکاپو برای رنگ کردن دیگران / رنگ نگاهم عوض شد.
و...استفاده شده بود.
استفاده از کلمات جدید و متنوع به دلنوشته روح تازهای میبخشند و باعث زینت دلنوشته میشوند؛
اما این کلمات نباید طوری گنگ و عجیب باشند که خواننده برای فهمیدن معنای آن چندین لغتنامه را زیر و رو کند!
دلنوشته به سبک ادبی نوشته شده بود و از کلمهی ثقیل و پیچیده در آن استفاده نشده بود و مخاطب برای درک دلنوشته دچار مشکل نمیشود.
به نام خدا
دلنوشته: آمیخته با برزخ
دلنویس: @ARALIYA
« عنوان »
عنوان یک دلنوشته باید در نگاه اول طوری باشد که خواننده هر چند کم و ناچیز به موضوع و ژانر دلنوشته پی ببرد؛ دلنوشته یک اثر ادبی است و بهتر است از انتخاب عنوانهای طولانی پرهیز شود چرا که ماندگاری در ذهن خواننده ندارند. عنوان از سه بخش تشکیل شده است که اندازهی استانداردی دارد و ماندگاری خوبی در ذهن خواننده خواهد داشت.
کلمات انتخاب شده در عنوان نباید تکراری و کلیشه باشند و نویسنده میبایست از کلمات جدید و متنوع برای جذابیت و گیرایی بیشتر دلنوشته استفاده کند.
عنوان کلیشهای نیست و از نظر جذب و کشش میتوان گفت جذب نسبتاً خوبی دارد.
با توجه به اینکه عنوان دلنوشته از سه بخش تشکیل شده و نامهای طولانی را به شرطی میتوانیم از اندازه آنها چشم پوشی کنیم که کلمات ترکیب ایجاد شده جذابیت خاصی داشته باشد که در این دلنوشته به خوبی رعایت شده.
در نگاه اول به عنوان، درک معنی آن برای مخاطب دشواری چندانی ندارد و میتوان تا حدودی به ژانر آن پی برد و متوجهی اصل دلنوشته شود.
در کل احساسی که در بدنهی دلنوشته دیده میشود عنوان را توصیف میکند و در کل عنوان با محتوای دلنوشته مرتبط است. عنوان با ژانر ارتباط دارد و در کل دلنویس انتخاب خوبی را در عنوان انجام داده است.
عنوان باید جامعیت دلنوشته را در بر بگیرد و با تمامی پارتها ارتباط داشته باشد.
از لحاظ بار ادبی با محتوی کلی دلنوشته ثابت و یکسان است و همچنین در انتقال احساسات، دلنویس به خوبی عمل کرده.
« ژانر »
ژانر یک دلنوشته در واقع بیانگر این موضوع است که دلنوشته در چه حیطه و سبکی نگارش شده و چه احساساتی را در بر میگیرد.
ژانرهای یک دلنوشته با یکدیگر ارتباط کامل برقرار کنند همچنین دلنویس باید در انتخاب ژانر دقت کافی به خرج دهد، ژانر یا ژانرهای انتخابی باید همگی در دلنوشته به طور یکسان و یکدست استفاده شده باشند.
برای مثال اگر نویسنده در یک پارت فقط غم و اندوه را بکار برده اما در بقیه پارتها نه نیازی نیست که ژانر تراژدی را جزو ژانرها قرار دهیم.
این دلنوشته دارای یک ژانر تراژدی است که با محتوای دلنوشته ارتباط دارد و به درستی انتخاب شده است و تنها ژانر تراژدی کفایت میکند و نیازی به افزودن ژانر دیگر نیست.
اگر دلنوشته بیش از یک ژانر داشته باشد باید ترتیب آن بر اساس اثر به درستی انتخاب شود.
« مقدمه »
مقدمه سرآغاز دلنوشته است و باید چکیدهای از احساسات بکار رفته در دلنوشته باشد و مقدمه باید به گونهای باشد که تمامی احساسات و موضوعات را در بر بگیرد و جامع و کامل باشد. به بیانی دیگر اول و پایان حرفهای گفته شده در مقدمه مشخص باشد البته نباید مقدمه زیادی واضح و روشن باشد. اگر حرفی یا موضوعی در ابتدای مقدمه ذکر شده، دلیل آن و نتایجی که به دنبال دارد باید در سطرهای بعدی مقدمه روشن شود.
خود متن مقدمه را به سه قسمت( مقدمه + بدنه + نتیجه )
تقسیم بندی میکنیم؛ در قسمت مقدمه نویسنده میبایست مقدمهای از آنچه که اتفاق افتاده است یا مقدمهای از احساسات اتلاف شده بیان کند
و در قسمت بدنه به شرح احساسات بپردازد.
وقتی متوجه اطراف شدم، هر لحظهام یک رنگ گرفت؛ گاهی تیره و گاهی روشن.
در این قسمت دلنویس جمله بندی مناسبی داشته و به نبود توازن و آرامش در زندگیاش اشاره دارد و همین مقدمه چون متنی ادبی و سرشار از احساسات است و خواننده باید با این احساسات ارتباط برقرار کنند پس باید جمله بندی به طوری باشد که خواننده در حین خواندن گیر نکند.
در ادامهی مقدمه نویسنده میبایست متنی به عنوان بدنه قرار دهد که دلایل و احساسات متن فوق را بیان کند.
از آن روز به بعد، هر صحنه از زندگی من ژانر متفاوتی دارد. هر روز پردهای جدید از سینمای زندگیام به نمایش گذاشته میشود و هیچکَس نمیفهمد حالم را و نمیخواهد که بفهمد؛
در این قسمت نویسنده به بیان حال و روز خود و چگونگی گذرای زندگیاش میپردازد.
و در قسمت اخر که به عنوان نتیجهگیری تلقی میشود نویسنده میبایست نتایج و یا دلایل آن احساسات خود و حال و روز زندگیاش را بیان کند.
چرا که همه انسانها به این دنیای خاکی دل بستهاند.
این نتیجهگیری تا حدودی زیادی با بدنه ارتباط داشت و از نظر دلنویس دلیلی منطقی است.
مقدمه در قدم اول باید با عنوان و ژانر تطابق داشته باشد.
اگر ژانرهای انتخابی عاشقانه و تراژدی هستند مقدمه میبایست با هردو ژانر ارتباط داشته باشد و هر دو احساسات در آن بکار رفته باشد.
اندازه مقدمه باید از اندازه مطلوبی برخوردار باشد تا خواننده از خواندن آن خسته نشود.
اندازه پیشنهادی برای مقدمه بین ۵ تا ۱۰ خط میباشد که دلنوشته مقدمهای حدود ۵ خط دارد که تعداد آن مناسب است ولی توصیه میشود دلنویس اندازهی مقدمه را افزایش دهد زیرا افزایش مقدمه باعث میشود ارتباط گرفتن خواننده با دلنوشته بیشتر شود.
« انسجام »
بین پارتهای یک دلنوشته ادبی میبایست انسجام کاملا برقرار باشد.
انسجام از ۳ لحاظ ادبی، نگارشی و محتوایی بررسی خواهد شد.
انسجام ادبی: منظور از انسجام ادبی رعایت لحن دلنوشته و عدم پرش لحن است.
دلنوشته یک اثر ادبی است، بهتر است لحن تمامی پارتها ادبی باشد زیرا خواننده با لحن ادبی بهتر میتواند احساسات را دریافت کند و به ژرف معنی و مفهوم دلنوشته پی ببرد.
و در این دلنوشته این موضوع به خوبی رعایت شده و انسجام ادبی از ابتدای تا انتهای پارتها رعایت شده و سبک و لحن متون ثابت و یکسان است. استفاده از آرایه در بیشتر پارتها دیده نمیشود و تعداد آنها متغیر است و در بعضی پارتها آرایههای مختلفی به کار رفته ولی در برخی پارتها فاقد آرایه هستند و باعث شده که دلنوشته توازن کافی را نداشته باشد.
انسجام نگارشی: انسجام نگارشی باید به گونهای باشد که نویسنده در یک پارت ۳ خط قرار ندهد و در پارت بعدی ۶ یا ۷ خط.
حجم پارتها هیچ تاکیدی نیست که شبیه به هم باشند اما باید حجم مشابه و نزدیک به همی داشته باشند که اندازه پارتها یکسان نبوده و بین دو الی ده خط متفاوت است.
اندازهی پارتها باهم هماهنگ نبوده. دلنویس عزیز از انسجام نگارشی نیز تا حدی پیروی کرده در دلنوشته غلط املایی دیده نشد و املای صحیح واژگان به کار گرفته شده بود.
رعایت اصول نگارشی در زیبایی و ظاهر متن تاثیر بسیاری دارد
همچنین خوانش و انتقال مفهوم و احساسات را برای خواننده راحت میکند و تنها مشکل دلنوشته در این موضوع استفادهی بسیار کم از نقطه در پایان جملات است و همچنین حفظ نیم فاصلهها رعایت شدهاند.
علائم نگارشی خصوصا نقطه، نقطهویرگول، سه نقطه و نقطه باید به درستی رعایت شوند و همچنين نیم فاصلهها باید رعایت شوند که در دلنوشته استفاده از علائم نگارشی به درستی به کار نرفته بود و ایراد نگارشی وجود داشت:
گوش کن؛ میشنوی؟✖
گوش کن، میشنوی؟✔
یک انسان خسته
یک اتاق تاریک
یک پاکت سیگار
یک قهوهی تلخ✖
یک انسان خسته،
یک اتاق تاریک،
یک پاکت سیگار،
یک قهوهی تلخ،✔
عزرائیل؛ دلم میشکند✖
عزرائیل، دلم میشکند✔
گدایی میکنند؛✖
گدایی میکنند.✔
سیر کند؛ دلم میشکند✖
سیر کند، دلم میشکند✔
درمانش را ندارد؛✖
درمانش را ندارد،✔
نترسید؛ کاری✖
نترسید، کاری✔
عاشق خدا؛ خدا✖
عاشق خدا، خدا✔
عاشق آدم؛ آدم ✖
عاشق آدم، آدم ✔
گرگها ببینی؛✖
گرگها ببینی،✔
بشنوی؛ درد دارد✖
بشنوی، درد دارد✔
نترسید؛ کاری ✖
نترسید، کاری ✔
عوض کنم؛ میترسم ✖
عوض کنم، میترسم ✔
شیطان عاشق خدا؛
خدا عاشق آدم؛✖
شیطان عاشق خدا،
خدا عاشق آدم،✔
با هم میگریند؛
با هم✖
با هم میگریند،
با هم✔
و حسادت؛ کلمهای نامفهوم است.✖
و حسادت، کلمهای نامفهوم است.✔
میشود؛ روشنایی ✖
میشود، روشنایی ✔
از جنس سنگ بود؛✖
از جنس سنگ بود،✔
از جنس اسید بود؛✖
از جنس اسید بود،✔
آدمها دلم را میشکنند؛✖
آدمها دلم را میشکنند،✔
آدمها من را آزار میدهند؛✖
آدمها من را آزار میدهند،✔
️آدمها من را میترسانند؛✖
آدمها من را میترسانند،✔
با لبخندی؛ میگذرد و میرود!✖
با لبخندی، میگذرد و میرود!✔
پست نشو،✖
پست نشو.✔
علائم نگارشی مثل نقطهویرگول در دلنوشته زیاد به کار رفته شده اما دلنویس باید این علامت نگارشی به موقع استفاده کند: از نقطهویرگول بعد از کلماتی مانند (مثل، مانند و...) و برای (مکث طولانی) به کار برده میشه.
انسجام محتوایی: همچنین در انسجام محتوایی باید موضوع و احساسات بکار رفته در تمامی پارتها یکسان و مشابه باشد که پارتهای دلنوشته حول یک محور و موضوعی خاص میچرخند و پرش موضوعی ندارند با ژانر دلنوشته مرتبط است.
« هدف »
هدف و ایده انتخابی نویسنده باید جدید و دور از کلیشه باشد، اما اگر مانند بسیاری از دلنوشتهها هدف اصلی کلیشهای بود نویسنده حتما باید با مواردی که باعث زیبایی دلنوشته میشوند همراه با قلم نويسنده این کلیشگی دور شود. این دلنوشته یک موضوعی را بیان کرده که کلیشهای نیست و دلنویس با قلم خود به زیبایی دلنوشته را به پایان رسانده. هدف دلنوشته قدرت جذب نسبتا خوبی دارد و هدف نویسنده را به خواننده منتقل میکند.
« دستور زبانی »
همانطور که در بالا هم اشاره کردیم
دلنوشته یک اثر ادبی است و بهتر است که به لحن ادبی نگارش شود زیرا باعث زیبایی هرچه بیشتر متن میشود و در انتقال احساسات کمک میکند. لحن این دلنوشته ادبی است و در طول تمام پارتها یکسان بوده است اما دلنویس میتواند از لحن عامیانه استفاده کند و یا لحن ادبی و عامیانه را با هم استفاده کند ولی در این حالت دلنویس باید با قلم خود در لحن دلنوشته توازن برقرار کند.
قسمت بعدی در این رکن مورد بررسی قرار میگیرد ساختمان دلنوشته است.
نویسنده گاهی میتواند برای زیبایی بیشتر دلنوشته خود جای ارکان جمله را جابه جا کند (جابهجایی فاعل و مفعول)، اما این جابهجایی نباید به صورتی باشد که ساختمان جمله بهم بریزد و خواننده متوجه منظور نشود.
در این دلنوشته ارکان جمله سر جای خودشان قرار گرفته و فعلها مدام ماضی و مضارع نمیشدند.
تمام ضمایر با افعال خودشان به کار گرفته شده بودند.
با به کارگیری کلمات مناسب در جملات، به زیباتر شدن دلنوشته بسیار کمک کرده بود.
« دستور ادبی »
استفاده از آرایههای ادبی و کلمات جدید متنوع در یک دلنوشته کاملا اجباری هستند.
این آرایههای ادبی هستند که یک متن ساده را تبدیل به متن ادبی میکنند. هرچه بیشتر از آرایههای ادبی در دلنوشته استفاده شود بهتر و زیباتر خواهد بود.
نویسنده باید سعی کند از آرایههای متنوعی بهره بگیرد و میزان استفاده را بالا ببرد نه اینکه در کل دلنوشته شاید یک یا دو آرایهی تکراری استفاده شود.
در دلنوشته هر چه تعداد آرایههای ادبی بیشتر باشد دلنوشتهی زیباتری خواهیم داشت.
از آنجا لحن دلنوشته ادبی است، دلنویس میتوانست از آرایههای بیشتر و متنوعتری بهره ببرد.
در دلنوشته از آرایهیهای
تشبیه: از همان موقع فهمیدم همهی آن لبخندها تنها ماسکی بر روی صورتشان بوده؛ همانند ستارهها که تنها از روی عادت چشمک میزنند.
حسآمیزی:در تکاپو برای رنگ کردن دیگران / رنگ نگاهم عوض شد.
و...استفاده شده بود.
استفاده از کلمات جدید و متنوع به دلنوشته روح تازهای میبخشند و باعث زینت دلنوشته میشوند؛
اما این کلمات نباید طوری گنگ و عجیب باشند که خواننده برای فهمیدن معنای آن چندین لغتنامه را زیر و رو کند!
دلنوشته به سبک ادبی نوشته شده بود و از کلمهی ثقیل و پیچیده در آن استفاده نشده بود و مخاطب برای درک دلنوشته دچار مشکل نمیشود.