هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایلهایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کردهاند حذف کنند.
بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود.
https://t.me/iromanbook
You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly. You should upgrade or use an alternative browser.
نقد ادبیدلنوشته بحری از سودا | اثر تیارام کاربر انجمن رمان بوک
بسمه تعالی
نویسنده عزیز ضمن درود و عرض وقتبخیری خدمت شما
سپاسگذاریم بابت اعتماد شما از نقد آثار خود در انجمن رمان بوک
*لطفا تا قبل از قرارگیری نقد توسط منتقد در این تایپک چیزی ارسال نکنید!
*همچنین پس از ارسال نقد این تایپک به مدت دو روز باز خواهد بود تا شما نظر خود را نسبت به نقد اعلام نمایید!
*در صورتی که از نقد خود ناراضی بودید یا شکایتی از تالار نقد داشتید، میتوانید شکایت خود را ثبت کنید تا مورد بررسی قرار گیرد!
به نام آنکه تن را نور جان داد
نقد دلنوشته: بحری از سودا
دلنویس: @تیارام «عنوان»
عنوان یک دلنوشته باید در نگاه اول طوری باشد که خواننده هر چند کم و ناچیز به موضوع و ژانر دلنوشته پی ببرد؛ دلنوشته یک اثر ادبی است و بهتر است از انتخاب عنوانهای طولانی پرهیز شود چرا که ماندگاری در ذهن خواننده ندارند.
[بحری از سودا]
عنوانی میباشد که نویسنده برای دلنوشتهی تراژدی/عاشقانه خود برگزیده است که در مرحلهی اول
یک دلنوشته با موضوعی تراژدی/ اجتماعی به ذهن خواننده خطور میکند.
توجه داشته باشید که در مورد بالا تنها احتمال تلقی میشود و بیشتر مواردی که به ذهن خواننده خطور میکند حول موضوعی تراژدی میچرخد [نه عاشقانه، اما به دلیل تقدم ژانر تراژدی به عاشقانه قابل قبول است.] عنوان دلنوشته باید از ترکیب کلماتی که تشکیل شده باشد که علاوه بر تکراری نبودن، با یکدیگر ترکیب زیبایی ایجاد کرده و جذابیت داشته باشد.
کلمهی بحر و سودا تا حدودی کلیشه و تکراری نیستند و در اغلب دلنوشتهها نمیتوان مشاهده کرد [اما ترکیب کلماتی که با یکدیگر ایجاد کردهاند و عنوانی جملهطور را تشکیل دادهاند، که تا حدودی توانسته از کلیشهای شدن عنوان جلوگیری کند]
عنوان از دو بخش تشکیل شده است که چندان عنوانی جملهطور است و از چندین قسمت تشکیل شده و طبیعتا جزو عنوانهای طولانی لحاظ میشود اما به دلیل اینکه این عنوان یا این جمله میتواند جذابیت لازم را داشته باشد، اندازه عنوان چندان مشکلی ایجاد نخواهد کرد. عنوان یک دلنوشته باید در نگاه اول طوری باشد که خواننده هرچند کم و ناچیز به موضوع و ژانر دلنوشته پی ببرد که این عنوان ماندگاری تقریبا خوبی در ذهن خواننده خواهد داشت.
کلمات انتخاب شده در عنوان نباید تکراری و کلیشه باشند و نویسنده میبایست از کلمات جدید و متنوع برای جذابیت و گیرایی بیشتر دلنوشته استفاده کند.
با توجه به اینکه عنوان دلنوشته از دو بخش تشکیل شده، و در کل احساسی که در بدنهی دلنوشته دیده میشود عنوان را توصیف میکند و در کل عنوان با محتوای دلنوشته مرتبط است. عنوان با ژانر ارتباط دارد و در کل دلنویس انتخاب خوبی را در عنوان انجام داده است.
عنوان باید جامعیت دلنوشته را در بر بگیرد و با تمامی پارتها ارتباط داشته باشد.
از لحاظ بار ادبی با محتوی کلی دلنوشته ثابت و یکسان است و همچنین در انتقال احساسات، دلنویس به خوبی عمل کرده. « ژانر »
ژانر یک دلنوشته در واقع بیانگر این موضوع است که دلنوشته در چه حیطه و سبکی نگارش شده و چه احساساتی را در بر میگیرد.
ژانرهای یک دلنوشته با یکدیگر ارتباط کامل برقرار کنند همچنین دلنویس باید در انتخاب ژانر دقت کافی به خرج دهد، ژانر یا ژانرهای انتخابی باید همگی در دلنوشته به طور یکسان و یکدست استفاده شده باشند.
برای مثال اگر نویسنده در یک پارت فقط غم و اندوه را بکار برده اما در بقیه پارتها نه، نیازی نیست که ژانر تراژدی را جزو ژانرها قرار دهیم.
این دلنوشته به ترتیب دارای دو ژانر تراژدی و عاشقانه است که با محتوای کلی دلنوشته تقریباً ارتباط دارد و به درستی انتخاب شده است و تعداد ژانر کفایت میکنند.
اگر دلنوشته بیش از یک ژانر داشته باشد باید ترتیب آن بر اساس اثر به درستی انتخاب شود که این مورد رعایت شده است.
مقدمه سرآغاز دلنوشته است و باید چکیدهای از احساسات بکار رفته در دلنوشته باشد و مقدمه باید به گونهای باشد که تمامی احساسات و موضوعات را در بربگیرد به بیانی دیگر جامع و کامل باشد.
الا ای حضرت عشق، ما هنوز در تاب و تبیم!
تاب و تبی از جنس درد، غم، عشق و دلتنگی... .
حواست هست؟ حواست هست چه دردها در سی*ن*هام دارم؟ حواست هست به معشوقت؟ یا...؟جان دادم برای تویی که حتی تب هم نکردی برایم، اما بدان تو تا همیشه در خیالم معبودی و من عابد؛ من تا ابد در برار چشمانت که رازها در آن نهفته سجده خواهم کرد.
مقدمه نوشته شده توسط نویسنده به شرح بالا است؛
نویسنده در این قسمت که سراغاز احساسات بیان شده توسط نویسنده است که علاقهی دلنویس به شخصی که به او علاقه داشته را بیان میکند.
مقدمه باید جامع و کامل باشد به بیانی دیگر اول و پایان حرفهای گفته شده در مقدمه مشخص باشد البته نباید مقدمه زیادی واضح و روشن باشد. اگر حرفی یا موضوعی در ابتدای مقدمه ذکر شده، دلیل آن و نتایجی که به دنبال دارد باید در سطرهای بعدی مقدمه روشن شود.
خود متن مقدمه را به سه قسمت( مقدمه + بدنه + نتیجه )
تقسیم بندی میکنیم؛ در قسمت مقدمه نویسنده میبایست مقدمهای از آنچه که اتفاق افتاده است یا مقدمهای از احساسات اتلاف شده بیان کند همچنین در قسمت مقدمه هرچه که بیان شده دلایل آن و اینکه چه احساساتی را در بر میگیرد میبایست در قسمت بدنه شرح داده شود؛
حال به بررسی قسمت مقدمه میپردازیم :
الا ای حضرت عشق، ما هنوز در تاب و تبیم!
تاب و تبی از جنس درد، غم، عشق و دلتنگی... .
در این قسمت دلنویس جمله بندی تقریبا مناسبی داشته. در بخش اول مقدمه، به سختیهای عشق اشاره میکند و پایانناپذیر بودن آنها را نشان میدهد.
همین مقدمه چون متنی ادبی و سرشار از احساسات است و خواننده باید با این احساسات ارتباط برقرار کنند پس باید جملهبندی به طوری باشد که خواننده در حین خواندن گیر نکند.
در ادامهی مقدمه نویسنده میبایست متنی به عنوان بدنه قرار دهد که دلایل و احساسات متن فوق را بیان کند.
حواست هست؟ حواست هست چه دردها در سی*ن*هام دارم؟ حواست هست به معشوقت؟ یا...؟
در این قسمت نویسنده برخلاف انتظار به ادامهی بخش اول نمیپردازد و موضوع را در این بخش عوض کرده است، در این قسمت به گله و شکایت از معشوق خود میپردازد [مفهوم این قسمت از مقدمه این است که اگه شخصی عاشق باشد همیشه مراقب معشوق خود هست و از دردها و احساسات او با خبر است اگر اینطور نباشد آن شخص عاشق نیست.]
و در قسمت اخر که به عنوان نتیجهگیری تلقی میشود نویسنده میبایست نتایج و یا دلایل آن احساسات خود و حال و روز زندگیاش را بیان کند.
جان دادم برای تویی که حتی تب هم نکردی برایم، اما بدان تو تا همیشه در خیالم معبودی و من عابد؛ من تا ابد در برار چشمانت که رازها در آن نهفته سجده خواهم کرد.
در بخش پایانی مقدمه با اینکه چند جمله بیش نیست اما نشان میدهد دلنویس هماکنون از این عشق خود نسبت به معشوقهاش مطمئن است ولی در مقابل از این موضوع هم با خبر است که عشق او یک طرفه است.
این متن به عنوان نتیجهگیریِ مقدمه تا حدودی مناسب است و ارتباط زیادی با بدنه ارتباط داشت.
مقدمه در قدم اول باید با عنوان و ژانر تطابق داشته باشد.
اندازه مقدمه باید از اندازه مطلوبی برخوردار باشد تا خواننده از خواندن آن خسته نشود.
اندازه پیشنهادی برای مقدمه بین ۵ تا ۱۰ خط میباشد که دلنوشته مقدمهای حدود ۷ خط دارد که تعداد آن مناسب است و نیازی نیست که دلنویس اندازهی مقدمه را افزایش دهد.
تاکید بر مقدمهی یک دلنوشته بسیار مهم است زیرا مقدمه باعث میشود ارتباط گرفتن خواننده با دلنوشته بیشتر شود. « انسجام »
بین پارتهای یک دلنوشته ادبی میبایست انسجام کاملا برقرار باشد.
انسجام از ۳ لحاظ ادبی، نگارشی و محتوایی بررسی خواهد شد انسجام ادبی: منظور از انسجام ادبی رعایت لحن دلنوشته و عدم پرش لحن است.
دلنوشته یک اثر ادبی است، بهتر است لحن تمامی پارتها ادبی باشد زیرا خواننده با لحن ادبی بهتر میتواند احساسات را دریافت کند و به ژرف معنی و مفهوم دلنوشته پی ببرد و در این دلنوشته این موضوع به خوبی رعایت شده و انسجام ادبی از ابتدای تا انتهای پارتها رعایت شده و سبک و لحن متون ثابت و یکسان است.
استفاده از آرایه در اکثر پارتها دیده نمیشود و بسیاری از پارتها فاقد آرایه هستند ولی دلنوشته توازن کافی را دارد. انسجام نگارشی: انسجام نگارشی باید به گونهای باشد که نویسنده در یک پارت ۳ خط قرار ندهد و در پارت بعدی ۶ یا ۷ خط.
حجم پارتها هیچ تاکیدی نیست که شبیه به هم باشند اما باید حجم مشابه و نزدیک به همی داشته باشند که اندازه پارتها یکسان نبوده و حدود دو الی پنج خط متفاوت است.
اندازهی پارتها باهم هماهنگ نیست. دلنویس عزیز از انسجام نگارشی تا حد زیادی پیروی کرده و تنها یک مشکل وجود داشت:
حیاتبخشت...،✖️حیاتبخشت... ،✔️
خواب...،✖️خواب... ،✔️
افسانهای...،✖️افسانهای... ،✔️
میبُرد...!✖️میبُرد... !✔️
بیا...! ✖️بیا... ! ✔️
در دلنوشته املای صحیح واژگان به کار گرفته شده بود و تنها یک مشکل وجود داشت:
دردها رنجها✖️دردها و رنجها✔️
رعایت اصول نگارشی در زیبایی و ظاهر متن تاثیر بسیاری دارد
همچنین خوانش و انتقال مفهوم و احساسات را برای خواننده راحت میکند همچنین حفظ نیم فاصلهها رعایت شدهاند و تنها چند ایراد وجود داشت:
بی من غمگینی؟✖️بیمن غمگینی؟✔️
همه چیز✖️همهچیز✔️
ذره ذره✖️ذرهذره✔️
آرام آرام✖️آرامآرام✔️
این گونه✖️اینگونه✔️
علائم نگارشی مثل سه نقطه در دلنوشته زیاد به کار رفته شده. انسجام محتوایی: همچنین در انسجام محتوایی باید موضوع و احساسات بکار رفته در تمامی پارتها یکسان و مشابه باشد که پارتهای دلنوشته حول یک محور و موضوعی خاص میچرخند و پرش موضوعی ندارند با ژانر دلنوشته مرتبط است. « هدف »
هدف و ایده انتخابی نویسنده باید جدید و دور از کلیشه باشد اما اگر مانند بسیاری از دلنوشتهها هدف اصلی کلیشهای بود نویسنده حتما باید با مواردی که باعث زیبایی دلنوشته میشوند همراه با قلم نويسنده این کلیشگی دور شود. مشخص است که هدف دلنوشته تقریبا تکراری و کلیشه است اما چیزی که باعث صرف نظر کردن از این موضوع شده پردازش کافی و تقریبا عمیق نویسنده است که خواننده را سعی دارد به ژرف موضوع ببرد در غیر این صورت استفاده از کلمات و ترکیبهای جذاب در حد پایین قرار داشت.
همانطور که گفته شد این دلنوشته یک موضوعی را بیان کرده که کلیشهای است اما دلنویس با قلم خود از کلیشهای بودن آن کاسته و به زیبایی دلنوشته را به پایان رسانده. هدف دلنوشته قدرت جذب نسبتا خوبی دارد و منظور نویسنده را به خواننده منتقل میکند. « دستور زبانی »
همانطور که در بالا هم اشاره کردیم دلنوشته یک اثر ادبی است و بهتر است که به لحن ادبی نگارش شود زیرا باعث زیبایی هرچه بیشتر متن میشود و در انتقال احساسات کمک میکند که لحن این دلنوشته ادبی است و در طول تمام پارتها یکسان بوده است اما دلنویس میتواند از لحن عامیانه استفاده کند و یا لحن ادبی و عامیانه را با هم استفاده کند ولی در این حالت دلنویس باید با قلم خود در لحن دلنوشته توازن برقرار کند.
قسمت بعدی در این رکن مورد بررسی قرار میگیرد ساختمان دلنوشته است.
نویسنده گاهی میتواند برای زیبایی بیشتر دلنوشته خود جای ارکان جمله را جابه جا کند(جابهجایی فاعل و مفعول) اما این جابهجایی نباید به صورتی باشد که ساختمان جمله بهم بریزد و خواننده متوجه منظور نشود.
در این دلنوشته به طور کلی ارکان جمله سر جای خودشان قرار گرفته و فعلها مدام ماضی و مضارع نمیشدند و دلنویس شیوه عادی جمله را در پیش گرفته بود.
همانطور که گفته شده این مورد سبب زیبایی بیشتر متن میشود و باعث میشود متن بیشتر شکل ادبی را به خود بگیرد.
تمام ضمایر با افعال خودشان به کار گرفته شده بودند.
با به کارگیری کلمات مناسب در جملات، به زیباتر شدن دلنوشته بسیار کمک کرده بود. « دستور ادبی »
استفاده از آرایههای ادبی و کلمات جدید متنوع در یک دلنوشته کاملا اجباری هستند.
این آرایههای ادبی هستند که یک متن ساده را تبدیل به متن ادبی میکنند. هرچه بیشتر از آرایههای ادبی در دلنوشته استفاده شود بهتر و زیباتر خواهد بود.
نویسنده باید سعی کند از آرایههای متنوعی بهره بگیرد و میزان استفاده را بالا ببرد نه اینکه در کل دلنوشته شاید یک یا دو آرایهی تکراری استفاده شود که این موضوع رعایت نشده بود.
در دلنوشته هر چه تعداد آرایههای ادبی بیشتر باشد دلنوشتهی زیباتری خواهیم داشت.
از آنجا لحن دلنوشته ادبی است، دلنویس میتوانست از آرایههای بیشتر و متنوع تری بهره ببرد.
در دلنوشته از آرایهیهای:
تضمین: دیدم که جانم میرود
تشخیص: چشمان کهکشانیات
و... استفاده از کلمات جدید و متنوع به دلنوشته روح تازهای میبخشند و باعث زینت دلنوشته میشوند؛
اما این کلمات نباید طوری گنگ و عجیب باشند که خواننده برای فهمیدن معنای آن چندین لغتنامه را زیر و رو کند!
دلنوشته به سبک ادبی نوشته شده بود و از کلمهی ثقیل و پیچیده در آن استفاده نشده بود و مخاطب برای درک دلنوشته دچار مشکل نمیشود هرچند که کلمات تکراری در دلنوشته مشاهده میشود.