جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

نقد ادبی دلنوشته به مرگ فکر کنم یا نبودنت | اثر ARALIYA کاربر رمان‌بوک

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته نقد شورا توسط ARMINA با نام دلنوشته به مرگ فکر کنم یا نبودنت | اثر ARALIYA کاربر رمان‌بوک ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 170 بازدید, 3 پاسخ و 0 بار واکنش داشته است
نام دسته نقد شورا
نام موضوع دلنوشته به مرگ فکر کنم یا نبودنت | اثر ARALIYA کاربر رمان‌بوک
نویسنده موضوع ARMINA
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط آوا...
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
موضوع نویسنده

ARMINA

سطح
4
 
منتقد ادبیات
منتقد ادبیات
کاربر ویژه انجمن
Dec
2,460
15,285
مدال‌ها
11

نویسنده عزیز ضمن درود و عرض وقت‌بخیری خدمت شما
سپاس‌گذاریم بابت اعتماد شما از نقد آثار خود در انجمن رمان بوک
*لطفا تا قبل از قرار‌گیری نقد توسط منتقد در این تایپک چیزی ارسال نکنید!
*همچنین پس از ارسال نقد این تایپک به مدت دو روز باز خواهد بود تا شما نظر خود را نسبت به نقد اعلام نمایید!
*در صورتی که از نقد خود ناراضی بودید یا شکایتی از تالار نقد داشتید، می‌توانید شکایت خود را ثبت کنید تا مورد بررسی قرار گیرد!

@ARALIYA
منتقد شما: @آوا...
مدیر تالار ادبیات: @ARMINA
 
موضوع نویسنده

ARMINA

سطح
4
 
منتقد ادبیات
منتقد ادبیات
کاربر ویژه انجمن
Dec
2,460
15,285
مدال‌ها
11

به نام سر آغاز آنچه که کلمات را به هم پیوسته دلنشین‌ترین متن کرده.
نقد دلنوشته به مرگ فکر کنم یا نبودنت🌱📕

عنوان :
عنوان یک دلنوشته‌ باید در نگاه اول طوری باشد که خواننده هرچند کم و ناچیز به موضوع و ژانر دلنوشته پی ببرد؛ عنوان باید کشش لازم برای جذب مخاطب را دارا باشد و در عین حال دربردارنده‌ی مفهوم کلی اثر باشد.
به مرگ فکر کنم یا نبودنت عنوان انتخابی نویسنده می‌باشد. در نگاه اول به این عنوان شاید چیزی به که ذهن خواننده خطور می‌کند معنی کلمات در کنار هم آمده هست که خواننده در نگاه اول معنی دوری و دلتنگی یاری برای معشوقش است.
عنوان با مقدمه‌ی اثر تا حدود زیاد و قابل فهمی ارتباط مستقیم دارد، یعنی خواننده با دیدگاهی که از عنوان دلنوشته دارد، میان مقدمه و عنوان ارتباطی می‌بیند.
عنوان دلنوشته باید از ترکیب کلماتی تشکیل شده باشد که علاوه بر تکراری نبودن، با یکدیگر ترکیب زیبایی ایجاد کرده و جذابیت داشته باشد.
همچنین برای دلنوشته که یک اثر ادبی است بهتر است از عنوان‌های نسبتاً کوتاه استفاده کرد زیرا ماندگاری و جذابیت بیشتری در ذهن خواننده دارند. نام‌های طولانی را به شرطی می‌توانیم استفاده کنیم که از اندازه ان‌ها چشم پوشی کنیم که کلمات ک ترکیب ایجاد شده جذابیت خاصی داشته باشد
مرگ+ فکر+ نبودن... سه کلمه‌‌ی پر کلیشه اما با ترکیب خوب و مناسبی تبدیل به عنوانی با کلیشه‌ای پایین شده است و جذب نسبتاً خوبی برای خواننده اثر دارد.
عنوان به مرگ فکر کنم یا نبودنت عنوانی مناسب است و می‌تواند در ذهن خواننده ماندگاری لازم را ایجاد کند.

ژانر :
ژانر هر اثر باید در برگیرنده‌ی احساسات نهفته در اثر بوده و به درستی انتخاب شود. اگر دلنوشته‌ای دارای بیش از یک ژانر بود، باید به ترتیب کلی به جزئی نوشته شده و پیشنهاد می‌کنم از قرار دادن بیش از ۳ ژانر پرهیز شود. ژانر یک دلنوشته در واقع بیانگر این موضوع است که دلنوشته در چه حیطه و سبکی نگارش شده و چه احساساتی را در بر می‌گیرد.
ژانرهای یک دلنوشته‌ با یکدیگر ارتباط کامل برقرار کنند
همچنین دلنویس باید در انتخاب ژانر دقت کافی به خرج دهد، ژانر یا ژانرهای انتخابی باید همگی در دلنوشته به طور یکسان و یکدست استفاده شده باشند
برای مثال اگر نویسنده در یک پارت فقط غم و اندوه را بکار برده اما در بقیه پارت‌ها نه نیازی نیست که ژانر تراژدی را جزو ژانر‌ها قرار دهیم.
ژانرهای انتخابی نویسنده به ترتیب عاشقانه و تراژدی هستند و همان‌طور که از اسم آن‌ها مشخص است موضوعاتی عاشقانه همراه با غم و اندوه را در بر می‌گیرد
که این موضوع یا موضوعات در دلنوشته به خوبی و حس و مشاهده می‌شد
در تمامی پارت‌ها علاوه بر اینکه هردو ژانر عاشقانه و تراژدی همراه با احساساتی که در بر می‌گیرند مشاهده شد، بلکه ترتیب ژانرها و احساسات به خوبی قابل رؤیت بود
به بیانی دیگر این موضوع واضح بود که زمینه اصلی دلنوشته عاشقانه است و نویسنده از غم و اندوه این راه عاشقانه دست به قلم شده است.
ترتیب ژانرها نیز در دلنوشته باید حفظ شود
برای مثال اگر موضوع اصلی عاشقانه می‌باشد اما همراه خود موضوعات غمگین را دارد اول ژانر عاشقانه قرار می‌دهیم بعد تراژدی نه برعکس؛
همانطور که در بالا گفتیم ترتیب ژانرها به صورت صحیح رعایت شده بود. ( به جز مقدمه‌ی اثر که بیشتر ژانر تراژدی را در ذهن خواننده نمایان می‌ساخت که در ادامه بهش می‌رسیم)

مقدمه:
مقدمه سراغاز دلنوشته است و باید چکیده‌ای از احساسات بکار رفته در دلنوشته باشد.
مقدمه همچنین دومین فاکتور مهمی است که می‌تواند تعیین کند مخاطب به خوانش اثر ادامه دهد یا خیر. بنابراین نقش مهمی دارد. مقدمه باید نه خیلی کوتاه باشد و نه خیلی بلند و ملال انگیز.
اندازه استاندارد برای مقدمه‌ی یک اثر ادبی بین پنج تا ده خط است که از این لحاظ استاندارد بود.
همچنین باید چکیده‌ای کلی از محتوای اثر باشد و خواننده را از محتوای اثر مطلع کند. موضوع مهم این است مقدمه باید از خود نویسنده باشد به منظور این که آوردن قسمتی از متن‌های معروف به عنوان آرایه‌ی تضمین ایرادی ندارد، ولی این‌که تنها اثر دیگری به عنوان مقدمه به کار رود، مورد پذیرش نیست؛ و همچنین باید از لحاظ سبک و لحن ادبی با متن یکسان باشد.
( کار دل است دیگر!
نمی‌شود کاری برایش کرد.
یک روز دلت پر می‌کشد برای دیدنش،
یک روز فقط منتظر شنیدن صدایش هستی.
روز دیگر فقط می‌خواهی اسمش را بشنوی،
و یک روز حتی سایه‌اش را هم نمی‌توانی ببینی!
اشتباه گفتم!
کار دل نیست؛ کار آدمایی‌ست که با قلب دیگران بازی می‌کنند...!)
خود متن مقدمه را به سه قسمت [ مقدمه + بدنه + نتیجه ]
تقسیم بندی می‌کنیم؛ در قسمت مقدمه نویسنده می‌بایست مقدمه‌ای از انچه که اتفاق افتاده است یا مقدمه‌ای از احساسات اتلاف شده بیان کند
و در قسمت بدنه به شرح احساسات بپردازد.
در این قسمت یعنی همان مقدمه، نویسنده توجیحی دارد برای عاشق شدن و همچنین اشاره به دل از کف دادن عاشق برای معشوقش.
علاوه بر این استفاده از این دو جمله‌ی کار دل است دیگر!
نمی‌شود کاری برایش کرد.، نشان‌دهنده عشقی‌ست که آدمیت جماعت شده حتی یک‌بار در زندگی خود تجربه می‌کند.
حال در ادامه یعنی قسمت بدنه نویسنده می‌بایست به شرح انچه که این احساسات و این مقدمه را در بر می‌گیرد بپردازد.
( یک روز فقط منتظر شنیدن صدایش هستی.
روز دیگر فقط می‌خواهی اسمش را بشنوی،
و یک روز حتی سایه‌اش را هم نمی‌توانی ببینی!)
در این‌جا نویسنده اشاره به شور و شوق اولیه عاشق نسبت به معشوق خود را دارد که با گذشت زمان و تجربه بی‌وفایی و چه بسا ترک به دل‌زده‌گی ملال انگیزی تغییر پیدا می‌کند.
انتظار داشتیم متنی با محتوای دلایل و مواردی باشد که مقدمه را در بر بگیرد و از چگونی تشکیل این احساسات صحبت کند.
(اشتباه گفتم!
کار دل نیست؛ کار آدمایی‌ست که با قلب دیگران بازی می‌کنند...!)
و در قسمت اخر که به عنوان نتیجه‌گیری تلقی می‌شود نویسنده می‌بایست نتایج آن احساساتی و داستان بین عشق خود را بیان کند
و خب این نتیجه‌گیری تا حدودی با بدنه ارتباط داشت چرا که در این قسمت نویسنده به صورت باور پذیری بعد از اشاره به آن شور و شوق از دست رفته از فضای عاشقانه خود به فضای غمگین پرش کرده است و تقاضای ماندن و باهم بودنی هم نمی‌کند و خوده آدمی جماعت و انسان را مقصر اصلی می‌نامد.
مقدمه باید عنوان و ژانر تطابق داشته باشد!
اگر ژانرهای انتخابی عاشقانه تراژدی هستند مقدمه می‌بایست با هردو ژانر ارتباط داشته باشد و هردو احساسات در ان بکار رفته باشد.
باتوجه به دو ژانر عاشقانه و تراژدی که ژانر‌های انتخابی نویسنده هستند، به قطع می‌توانیم مشاهده کنیم که ژانر تراژدی اکثر متن مقدمه را فرا گرفته و اثری از ژانر عاشقانه جز ۳ خط اول نیست درصورتی که می‌بایست کل مقدمه شامل هردو ژانر باشد. بدنه و نتیجه‌گیری تنها اشاره به ژانر دوم یعنی همان تراژدی را دارا می‌باشد.

انسجام :
بین پارت‌های یک دلنوشته ادبی می‌بایست انسجام کاملا برقرار باشد
انسجام از ۳ لحاظ ادبی، نگارشی و محتوایی بررسی خواهد شد. منظور از انسجام ادبی رعایت لحن دلنوشته و عدم پرش لحن است.
دلنوشته یک اثر ادبی است، بهتر است لحن تمامی پارت‌ها ادبی باشد زیرا خواننده با لحن ادبی بهتر می‌تواند احساسات را دریافت کند و به ژرف معنی و مفهوم دلنوشته پی ببرد.
لحن انتخابی نویسنده برای دلنوشته به مرگ فکر کنم یا نبودنت لحنی ادبی است که کاملا انتظار منتقد را برطرف کرده است و این لحن در تمامی پارت‌ها به صورت یک دست و کاملا رعایت شده.
انسجام محتوایی باید به گونه‌ای باشد که نویسنده در یک پارت ۳ خط قرار ندهد و در پارت بعدی ۶ یا ۷ خط
حجم پارت‌ها هیچ تاکیدی نیست که شبیه به هم باشند اما باید حجم مشابه و نزدیک به همی داشته باشند
تقریبا تعداد خطوط هر پارت و حجمی که هر پارت در بر می‌گیرد اندازه به هم و نزدیک بود و هیچ تضادی در این بین نسبت به این موضوع دیده نشده است.
همچنین در انسجام محتوایی باید موضوع و احساسات بکار رفته در تمامی پارت‌ها یکسان و مشابه باشد
محتوا و هدف تمامی پارت‌ها یک منشا و سرچشمه داشت و موردی دیده نشد.
دوست داشتن و سازگاری با معشوقی که تنها خواهش عاشق این است که یارش تنهایش نگذارد حتی با وجود ابراز بی تفاوتی‌ها.
دقیقا مثل پست ۱۰ ( آخرين باري كه تورا ديدم،
زير ل*ب آرام زمزمه كردي "دوستت دارم"
ديگر از دوستت دارم‌ها واهمه دارم.
هر روز يادآور شو كه از من متنفري؛
اما كنارم بمان!)
رعایت اصول نگارشی در زیبایی و ظاهر متن تاثیر بسیاری دارد
همچنین خوانش و انتقال مفهوم و احساسات را برای خواننده راحت می‌کند
علائم نگارشی خصوصا نقطه، نقطه‌ویرگول، سه نقطه و نقطه باید به درستی رعایت شوند
نیم فاصله‌ها باید رعایت شوند و غلط املایی دیده نشود.
در این دلنوشته ایراد نگارشی دیده نشد و همچنین نیم‌فاصله‌ها به درستی رعایت شده بودند.
اما متاسفانه ما در قسمتی سر علائم نگارش استاندارد لازم را ندیدیم.
نویسنده در استفاده از علامت تعجب ( ! ) زیاده‌روی کرده است و بهتر است مطالعه‌ای در این زمینه انجام شود.
( من تورا همين حالا مي‌خواهم!
همين حالا كه قلبم با شنيدن اسمت مي‌تپد، و با ديدنت مي‌ايستد!
همين حالا كه چشمانم براي ديدنت التماس مي‌كند، و تن رنجورم براي به آغوش كشيدنت خواهش مي‌كند!
همين حالا كه وجودم براي بودن كنارت، پر مي‌کشد!)
ببینید در بعضی موارد گله‌ای به علامت تعجب گرفته نمی‌شود اما بعضی جاها واقعا نیازی ندارد، مثل، همين حالا كه قلبم با شنيدن اسمت مي‌تپد، و با ديدنت مي‌ايستد!، چون علامت تعجب در جمله قبلی هم آمده و مخاطب متوجه حالت بیان جمله و احساسات نویسنده شده است.
با این حال دو جمله بعدی و آخر هم علامت تعجب جایگذاری شده است که به نظرم نیاز نبوده است.

هدف و ایده:
محتوایی که نویسنده بیان می‌کند باید جذاب، آشنا و نوآورانه باشد. البته یک محتوای کلیشه‌ای نیز می‌تواند با بیان جذاب اثری خوب بسازد ولی زاویه‌ی دید نو به یک موضوع کلیشه‌ای یا یک محتوای نو با شیوه‌ی نگارش جذاب نیز می‌تواند پوئن مثبتی برای نویسنده باشد.
همچنان تاکید می‌کنم که هدف و ایده انتخابی نویسنده باید جدید و دور از کلیشه باشد
اما اگر مانند بسیاری از دلنوشته‌ها هدف اصلی کلیشه بود نویسنده حتما باید با مواردی که باعث زیبایی دلنوشته می‌شوند همراه با قلم نويسنده این کلیشگی دور شود، و خب هدف این دلنوشته هم بیان احساسات عاشق به معشوقه خود در قالب دلتنگی بود و کلیشه محسوب می‌شود اما نویسنده با استفاده از ترکیب کلمات جدید و انتقال احساسات به خوبی توانسته از این میزان بکاهد.

دستور زبان :
اثر باید با یک لحن نوشته شود: ادبی یا عامیانه.
و نباید دو لحن با یکدیگر آمیخته شوند( البته در بعضی موارد خاص، آمیختن دو سبک با تبحر نویسنده و به گونه‌ای که اثر را جذاب‌تر کند مشکلی ندارد، که البته نیاز به مهارت بالایی دارد)
همانطور که در بالا هم اشاره کردیم
دلنوشته یک اثر ادبی است و بهتر است که به لحن ادبی نگارش شود زیرا باعث زیبایی هرچه بیشتر متن می‌شود و در انتقال احساسات کمک می‌کند
و خوشبختانه نویسنده لحن ادبی را برای دلنوشته خود برگزیده است و به همین مسیر ادامه داده است.
قسمت بعدی در این رکن مورد بررسی قرار می‌گیرد ساختمان دلنوشته است. نویسنده گاهی می‌تواند برای زیبایی بیشتر دلنوشته خود جای ارکان جمله را جابه‌جا کند، در این‌جا منظورم همان جابه‌جایی فاعل و مفعول است.
باید توجه کرد که این جابه‌جایی نباید به صورتی باشد که ساختمان جمله بهم بریزد و خواننده متوجه منظور نشود.
نویسنده تا حدودی از این پوئن استفاده کرده است و بیشتر ترجیح داده است تا شیوه عادی جمله را انتخاب کند
اما همین مقدار استفاده شده هم خوب و باعث بهم ریختگی ساختمان نشده است.

دستور ادبی :
استفاده از ارایه‌های ادبی و کلمات جدید متنوع در یک دلنوشته‌ کاملا اجباری هستند. آرایه‌های ادبی با همان معنا و مفهوم خود یک متن ساده را تبدیل به متن ادبی می‌کنند.
هرچه بیشتر از آرایه‌های ادبی در دلنوشته استفاده شود بهتر و زیباتر خواهد بود.
نویسنده باید سعی کند از ارایه‌های متنوعی بهره بگیرد و میزان استفاده را بالا ببرد نه این‌که در کل دلنوشته شاید یک یا دو ارایه‌ی تکراری استفاده شود.
میزان استفاده از ارایه‌های ادبی در این دلنوشته در حد مطلوب و متوسط بود یعنی بازهم جای کار داشت و نویسنده می‌بایست برای زیبایی بیشتر از ارایه‌های ادبی بهره بگیرد.
مثال)
( گردبادی سهمگین، تن رنجورم و ...)
مثال‌های کمی از آرایه‌های ادبی استفاده شده در اثر است.
استفاده از ارایه‌های ادبی بصورت این بود که یک یا چند ارایه‌ی مشخص در پارت‌ها تکرار شده بود اما چیزی انتظار می‌رود استفاده از ارایه‌های متنوع و بیشتری در هر پارت است.
استفاده از کلمات جدید و متنوع به دلنوشته روح تازه‌ای می‌بخشند و باعث زینت دلنوشته و خوش خلقی خواننده می‌شوند.
لازم به ذکر است که این کلمات ادبی که مدام رویش اصرار می‌کنم نباید طوری گنگ و عجیب باشند که خواننده و مخاطب شما برای فهمیدن معنای آن چندین لغت‌نامه را زیر و رو کند.
استفاده از کلمات جدید در این دلنوشته به خوبی انجام شده بود
نویسنده از کلمات چندان جدید استفاده نکرده بود که معنای ان غیرقابل فهم باشد ولی کلمات استفاده شده زیبا، ساده و در عین حال جذاب و گیرا بودند.
پیشنهاد‌ها و بیان ایرادات ریز شما تنها برای پرتاب به سکوی بالا‌تر است برای پیشرفت و نه هیچ چیز دیگر.
دلنوشته به مرگ فکر کنم یا نبودنت چشم‌نواز با محتوای زیبایی‌ست؛ امیدوارم تا اخر ادامه بدید :)❤️🦋
موفق باشید و قلمت مانا🌹
 
  • گل
واکنش‌ها[ی پسندها]: DLNZ

DLNZ

سطح
7
 
🝢ارشد بازنشسته🝢
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
May
3,428
13,042
مدال‌ها
17

به نام سر آغاز آنچه که کلمات را به هم پیوسته دلنشین‌ترین متن کرده.
نقد دلنوشته به مرگ فکر کنم یا نبودنت🌱📕

عنوان :
عنوان یک دلنوشته‌ باید در نگاه اول طوری باشد که خواننده هرچند کم و ناچیز به موضوع و ژانر دلنوشته پی ببرد؛ عنوان باید کشش لازم برای جذب مخاطب را دارا باشد و در عین حال دربردارنده‌ی مفهوم کلی اثر باشد.
به مرگ فکر کنم یا نبودنت عنوان انتخابی نویسنده می‌باشد. در نگاه اول به این عنوان شاید چیزی به که ذهن خواننده خطور می‌کند معنی کلمات در کنار هم آمده هست که خواننده در نگاه اول معنی دوری و دلتنگی یاری برای معشوقش است.
عنوان با مقدمه‌ی اثر تا حدود زیاد و قابل فهمی ارتباط مستقیم دارد، یعنی خواننده با دیدگاهی که از عنوان دلنوشته دارد، میان مقدمه و عنوان ارتباطی می‌بیند.
عنوان دلنوشته باید از ترکیب کلماتی تشکیل شده باشد که علاوه بر تکراری نبودن، با یکدیگر ترکیب زیبایی ایجاد کرده و جذابیت داشته باشد.
همچنین برای دلنوشته که یک اثر ادبی است بهتر است از عنوان‌های نسبتاً کوتاه استفاده کرد زیرا ماندگاری و جذابیت بیشتری در ذهن خواننده دارند. نام‌های طولانی را به شرطی می‌توانیم استفاده کنیم که از اندازه ان‌ها چشم پوشی کنیم که کلمات ک ترکیب ایجاد شده جذابیت خاصی داشته باشد
مرگ+ فکر+ نبودن... سه کلمه‌‌ی پر کلیشه اما با ترکیب خوب و مناسبی تبدیل به عنوانی با کلیشه‌ای پایین شده است و جذب نسبتاً خوبی برای خواننده اثر دارد.
عنوان به مرگ فکر کنم یا نبودنت عنوانی مناسب است و می‌تواند در ذهن خواننده ماندگاری لازم را ایجاد کند.

ژانر :
ژانر هر اثر باید در برگیرنده‌ی احساسات نهفته در اثر بوده و به درستی انتخاب شود. اگر دلنوشته‌ای دارای بیش از یک ژانر بود، باید به ترتیب کلی به جزئی نوشته شده و پیشنهاد می‌کنم از قرار دادن بیش از ۳ ژانر پرهیز شود. ژانر یک دلنوشته در واقع بیانگر این موضوع است که دلنوشته در چه حیطه و سبکی نگارش شده و چه احساساتی را در بر می‌گیرد.
ژانرهای یک دلنوشته‌ با یکدیگر ارتباط کامل برقرار کنند
همچنین دلنویس باید در انتخاب ژانر دقت کافی به خرج دهد، ژانر یا ژانرهای انتخابی باید همگی در دلنوشته به طور یکسان و یکدست استفاده شده باشند
برای مثال اگر نویسنده در یک پارت فقط غم و اندوه را بکار برده اما در بقیه پارت‌ها نه نیازی نیست که ژانر تراژدی را جزو ژانر‌ها قرار دهیم.
ژانرهای انتخابی نویسنده به ترتیب عاشقانه و تراژدی هستند و همان‌طور که از اسم آن‌ها مشخص است موضوعاتی عاشقانه همراه با غم و اندوه را در بر می‌گیرد
که این موضوع یا موضوعات در دلنوشته به خوبی و حس و مشاهده می‌شد
در تمامی پارت‌ها علاوه بر اینکه هردو ژانر عاشقانه و تراژدی همراه با احساساتی که در بر می‌گیرند مشاهده شد، بلکه ترتیب ژانرها و احساسات به خوبی قابل رؤیت بود
به بیانی دیگر این موضوع واضح بود که زمینه اصلی دلنوشته عاشقانه است و نویسنده از غم و اندوه این راه عاشقانه دست به قلم شده است.
ترتیب ژانرها نیز در دلنوشته باید حفظ شود
برای مثال اگر موضوع اصلی عاشقانه می‌باشد اما همراه خود موضوعات غمگین را دارد اول ژانر عاشقانه قرار می‌دهیم بعد تراژدی نه برعکس؛
همانطور که در بالا گفتیم ترتیب ژانرها به صورت صحیح رعایت شده بود. ( به جز مقدمه‌ی اثر که بیشتر ژانر تراژدی را در ذهن خواننده نمایان می‌ساخت که در ادامه بهش می‌رسیم)

مقدمه:
مقدمه سراغاز دلنوشته است و باید چکیده‌ای از احساسات بکار رفته در دلنوشته باشد.
مقدمه همچنین دومین فاکتور مهمی است که می‌تواند تعیین کند مخاطب به خوانش اثر ادامه دهد یا خیر. بنابراین نقش مهمی دارد. مقدمه باید نه خیلی کوتاه باشد و نه خیلی بلند و ملال انگیز.
اندازه استاندارد برای مقدمه‌ی یک اثر ادبی بین پنج تا ده خط است که از این لحاظ استاندارد بود.
همچنین باید چکیده‌ای کلی از محتوای اثر باشد و خواننده را از محتوای اثر مطلع کند. موضوع مهم این است مقدمه باید از خود نویسنده باشد به منظور این که آوردن قسمتی از متن‌های معروف به عنوان آرایه‌ی تضمین ایرادی ندارد، ولی این‌که تنها اثر دیگری به عنوان مقدمه به کار رود، مورد پذیرش نیست؛ و همچنین باید از لحاظ سبک و لحن ادبی با متن یکسان باشد.
( کار دل است دیگر!
نمی‌شود کاری برایش کرد.
یک روز دلت پر می‌کشد برای دیدنش،
یک روز فقط منتظر شنیدن صدایش هستی.
روز دیگر فقط می‌خواهی اسمش را بشنوی،
و یک روز حتی سایه‌اش را هم نمی‌توانی ببینی!
اشتباه گفتم!
کار دل نیست؛ کار آدمایی‌ست که با قلب دیگران بازی می‌کنند...!)
خود متن مقدمه را به سه قسمت [ مقدمه + بدنه + نتیجه ]
تقسیم بندی می‌کنیم؛ در قسمت مقدمه نویسنده می‌بایست مقدمه‌ای از انچه که اتفاق افتاده است یا مقدمه‌ای از احساسات اتلاف شده بیان کند
و در قسمت بدنه به شرح احساسات بپردازد.
در این قسمت یعنی همان مقدمه، نویسنده توجیحی دارد برای عاشق شدن و همچنین اشاره به دل از کف دادن عاشق برای معشوقش.
علاوه بر این استفاده از این دو جمله‌ی کار دل است دیگر!
نمی‌شود کاری برایش کرد.، نشان‌دهنده عشقی‌ست که آدمیت جماعت شده حتی یک‌بار در زندگی خود تجربه می‌کند.
حال در ادامه یعنی قسمت بدنه نویسنده می‌بایست به شرح انچه که این احساسات و این مقدمه را در بر می‌گیرد بپردازد.
( یک روز فقط منتظر شنیدن صدایش هستی.
روز دیگر فقط می‌خواهی اسمش را بشنوی،
و یک روز حتی سایه‌اش را هم نمی‌توانی ببینی!)
در این‌جا نویسنده اشاره به شور و شوق اولیه عاشق نسبت به معشوق خود را دارد که با گذشت زمان و تجربه بی‌وفایی و چه بسا ترک به دل‌زده‌گی ملال انگیزی تغییر پیدا می‌کند.
انتظار داشتیم متنی با محتوای دلایل و مواردی باشد که مقدمه را در بر بگیرد و از چگونی تشکیل این احساسات صحبت کند.
(اشتباه گفتم!
کار دل نیست؛ کار آدمایی‌ست که با قلب دیگران بازی می‌کنند...!)
و در قسمت اخر که به عنوان نتیجه‌گیری تلقی می‌شود نویسنده می‌بایست نتایج آن احساساتی و داستان بین عشق خود را بیان کند
و خب این نتیجه‌گیری تا حدودی با بدنه ارتباط داشت چرا که در این قسمت نویسنده به صورت باور پذیری بعد از اشاره به آن شور و شوق از دست رفته از فضای عاشقانه خود به فضای غمگین پرش کرده است و تقاضای ماندن و باهم بودنی هم نمی‌کند و خوده آدمی جماعت و انسان را مقصر اصلی می‌نامد.
مقدمه باید عنوان و ژانر تطابق داشته باشد!
اگر ژانرهای انتخابی عاشقانه تراژدی هستند مقدمه می‌بایست با هردو ژانر ارتباط داشته باشد و هردو احساسات در ان بکار رفته باشد.
باتوجه به دو ژانر عاشقانه و تراژدی که ژانر‌های انتخابی نویسنده هستند، به قطع می‌توانیم مشاهده کنیم که ژانر تراژدی اکثر متن مقدمه را فرا گرفته و اثری از ژانر عاشقانه جز ۳ خط اول نیست درصورتی که می‌بایست کل مقدمه شامل هردو ژانر باشد. بدنه و نتیجه‌گیری تنها اشاره به ژانر دوم یعنی همان تراژدی را دارا می‌باشد.

انسجام :
بین پارت‌های یک دلنوشته ادبی می‌بایست انسجام کاملا برقرار باشد
انسجام از ۳ لحاظ ادبی، نگارشی و محتوایی بررسی خواهد شد. منظور از انسجام ادبی رعایت لحن دلنوشته و عدم پرش لحن است.
دلنوشته یک اثر ادبی است، بهتر است لحن تمامی پارت‌ها ادبی باشد زیرا خواننده با لحن ادبی بهتر می‌تواند احساسات را دریافت کند و به ژرف معنی و مفهوم دلنوشته پی ببرد.
لحن انتخابی نویسنده برای دلنوشته به مرگ فکر کنم یا نبودنت لحنی ادبی است که کاملا انتظار منتقد را برطرف کرده است و این لحن در تمامی پارت‌ها به صورت یک دست و کاملا رعایت شده.
انسجام محتوایی باید به گونه‌ای باشد که نویسنده در یک پارت ۳ خط قرار ندهد و در پارت بعدی ۶ یا ۷ خط
حجم پارت‌ها هیچ تاکیدی نیست که شبیه به هم باشند اما باید حجم مشابه و نزدیک به همی داشته باشند
تقریبا تعداد خطوط هر پارت و حجمی که هر پارت در بر می‌گیرد اندازه به هم و نزدیک بود و هیچ تضادی در این بین نسبت به این موضوع دیده نشده است.
همچنین در انسجام محتوایی باید موضوع و احساسات بکار رفته در تمامی پارت‌ها یکسان و مشابه باشد
محتوا و هدف تمامی پارت‌ها یک منشا و سرچشمه داشت و موردی دیده نشد.
دوست داشتن و سازگاری با معشوقی که تنها خواهش عاشق این است که یارش تنهایش نگذارد حتی با وجود ابراز بی تفاوتی‌ها.
دقیقا مثل پست ۱۰ ( آخرين باري كه تورا ديدم،
زير ل*ب آرام زمزمه كردي "دوستت دارم"
ديگر از دوستت دارم‌ها واهمه دارم.
هر روز يادآور شو كه از من متنفري؛
اما كنارم بمان!)
رعایت اصول نگارشی در زیبایی و ظاهر متن تاثیر بسیاری دارد
همچنین خوانش و انتقال مفهوم و احساسات را برای خواننده راحت می‌کند
علائم نگارشی خصوصا نقطه، نقطه‌ویرگول، سه نقطه و نقطه باید به درستی رعایت شوند
نیم فاصله‌ها باید رعایت شوند و غلط املایی دیده نشود.
در این دلنوشته ایراد نگارشی دیده نشد و همچنین نیم‌فاصله‌ها به درستی رعایت شده بودند.
اما متاسفانه ما در قسمتی سر علائم نگارش استاندارد لازم را ندیدیم.
نویسنده در استفاده از علامت تعجب ( ! ) زیاده‌روی کرده است و بهتر است مطالعه‌ای در این زمینه انجام شود.
( من تورا همين حالا مي‌خواهم!
همين حالا كه قلبم با شنيدن اسمت مي‌تپد، و با ديدنت مي‌ايستد!
همين حالا كه چشمانم براي ديدنت التماس مي‌كند، و تن رنجورم براي به آغوش كشيدنت خواهش مي‌كند!
همين حالا كه وجودم براي بودن كنارت، پر مي‌کشد!)
ببینید در بعضی موارد گله‌ای به علامت تعجب گرفته نمی‌شود اما بعضی جاها واقعا نیازی ندارد، مثل، همين حالا كه قلبم با شنيدن اسمت مي‌تپد، و با ديدنت مي‌ايستد!، چون علامت تعجب در جمله قبلی هم آمده و مخاطب متوجه حالت بیان جمله و احساسات نویسنده شده است.
با این حال دو جمله بعدی و آخر هم علامت تعجب جایگذاری شده است که به نظرم نیاز نبوده است.

هدف و ایده:
محتوایی که نویسنده بیان می‌کند باید جذاب، آشنا و نوآورانه باشد. البته یک محتوای کلیشه‌ای نیز می‌تواند با بیان جذاب اثری خوب بسازد ولی زاویه‌ی دید نو به یک موضوع کلیشه‌ای یا یک محتوای نو با شیوه‌ی نگارش جذاب نیز می‌تواند پوئن مثبتی برای نویسنده باشد.
همچنان تاکید می‌کنم که هدف و ایده انتخابی نویسنده باید جدید و دور از کلیشه باشد
اما اگر مانند بسیاری از دلنوشته‌ها هدف اصلی کلیشه بود نویسنده حتما باید با مواردی که باعث زیبایی دلنوشته می‌شوند همراه با قلم نويسنده این کلیشگی دور شود، و خب هدف این دلنوشته هم بیان احساسات عاشق به معشوقه خود در قالب دلتنگی بود و کلیشه محسوب می‌شود اما نویسنده با استفاده از ترکیب کلمات جدید و انتقال احساسات به خوبی توانسته از این میزان بکاهد.

دستور زبان :
اثر باید با یک لحن نوشته شود: ادبی یا عامیانه.
و نباید دو لحن با یکدیگر آمیخته شوند( البته در بعضی موارد خاص، آمیختن دو سبک با تبحر نویسنده و به گونه‌ای که اثر را جذاب‌تر کند مشکلی ندارد، که البته نیاز به مهارت بالایی دارد)
همانطور که در بالا هم اشاره کردیم
دلنوشته یک اثر ادبی است و بهتر است که به لحن ادبی نگارش شود زیرا باعث زیبایی هرچه بیشتر متن می‌شود و در انتقال احساسات کمک می‌کند
و خوشبختانه نویسنده لحن ادبی را برای دلنوشته خود برگزیده است و به همین مسیر ادامه داده است.
قسمت بعدی در این رکن مورد بررسی قرار می‌گیرد ساختمان دلنوشته است. نویسنده گاهی می‌تواند برای زیبایی بیشتر دلنوشته خود جای ارکان جمله را جابه‌جا کند، در این‌جا منظورم همان جابه‌جایی فاعل و مفعول است.
باید توجه کرد که این جابه‌جایی نباید به صورتی باشد که ساختمان جمله بهم بریزد و خواننده متوجه منظور نشود.
نویسنده تا حدودی از این پوئن استفاده کرده است و بیشتر ترجیح داده است تا شیوه عادی جمله را انتخاب کند
اما همین مقدار استفاده شده هم خوب و باعث بهم ریختگی ساختمان نشده است.

دستور ادبی :
استفاده از ارایه‌های ادبی و کلمات جدید متنوع در یک دلنوشته‌ کاملا اجباری هستند. آرایه‌های ادبی با همان معنا و مفهوم خود یک متن ساده را تبدیل به متن ادبی می‌کنند.
هرچه بیشتر از آرایه‌های ادبی در دلنوشته استفاده شود بهتر و زیباتر خواهد بود.
نویسنده باید سعی کند از ارایه‌های متنوعی بهره بگیرد و میزان استفاده را بالا ببرد نه این‌که در کل دلنوشته شاید یک یا دو ارایه‌ی تکراری استفاده شود.
میزان استفاده از ارایه‌های ادبی در این دلنوشته در حد مطلوب و متوسط بود یعنی بازهم جای کار داشت و نویسنده می‌بایست برای زیبایی بیشتر از ارایه‌های ادبی بهره بگیرد.
مثال)
( گردبادی سهمگین، تن رنجورم و ...)
مثال‌های کمی از آرایه‌های ادبی استفاده شده در اثر است.
استفاده از ارایه‌های ادبی بصورت این بود که یک یا چند ارایه‌ی مشخص در پارت‌ها تکرار شده بود اما چیزی انتظار می‌رود استفاده از ارایه‌های متنوع و بیشتری در هر پارت است.
استفاده از کلمات جدید و متنوع به دلنوشته روح تازه‌ای می‌بخشند و باعث زینت دلنوشته و خوش خلقی خواننده می‌شوند.
لازم به ذکر است که این کلمات ادبی که مدام رویش اصرار می‌کنم نباید طوری گنگ و عجیب باشند که خواننده و مخاطب شما برای فهمیدن معنای آن چندین لغت‌نامه را زیر و رو کند.
استفاده از کلمات جدید در این دلنوشته به خوبی انجام شده بود
نویسنده از کلمات چندان جدید استفاده نکرده بود که معنای ان غیرقابل فهم باشد ولی کلمات استفاده شده زیبا، ساده و در عین حال جذاب و گیرا بودند.
پیشنهاد‌ها و بیان ایرادات ریز شما تنها برای پرتاب به سکوی بالا‌تر است برای پیشرفت و نه هیچ چیز دیگر.
دلنوشته به مرگ فکر کنم یا نبودنت چشم‌نواز با محتوای زیبایی‌ست؛ امیدوارم تا اخر ادامه بدید :)❤️🦋
موفق باشید و قلمت مانا🌹
تشکر بابت این‌که وقت ارزشمند خود را برای نقد دلنوشته‌ی بنده صرف کرده‌اید.🌹
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
بالا پایین