به نام خالق قلم
دلنوشته خاک سرد
نویسنده: ARALIYA
عنوان:
عنوان یک دلنوشته باید در نگاه اول طوری باشد که خواننده هرچند کم و ناچیز به موضوع و ژانر دلنوشته پی ببرد؛ عنوان باید کشش لازم برای جذب مخاطب را دارا باشد و در عین حال دربردارندهی مفهوم کلی اثر باشد.
خاک سرد عنوان انتخابی نویسنده میباشد. در نگاه اول به این عنوان شاید چیزی به که ذهن خواننده خطور میکند معنی کلمات در کنار هم آمده هست که خواننده در نگاه اول جداییای به ذهن خواننده خطور میکند که مرگ باعثش است. در واقع عنوان مرگ را برای خواننده تداعی میکند و به نوعی سرد شدن غم مرگ عزیزان را یادآوری میکند.
عنوان با مقدمهی اثر تا حدود زیاد و قابل فهمی ارتباط مستقیم دارد، یعنی خواننده با دیدگاهی که از عنوان دلنوشته دارد، میان مقدمه و عنوان ارتباطی قابل فهم میبیند. مقدمه هر ابهامی را که از عنوان باقی مانده را برطرف میکند.
عنوان دلنوشته باید از ترکیب کلماتی تشکیل شده باشد که علاوه بر تکراری نبودن، با یکدیگر ترکیب زیبایی ایجاد کرده و جذابیت داشته باشد.
همچنین برای دلنوشته که یک اثر ادبی است بهتر است از عنوانهای نسبتاً کوتاه استفاده کرد زیرا ماندگاری و جذابیت بیشتری در ذهن خواننده دارند. نامهای طولانی را به شرطی میتوانیم استفاده کنیم که از اندازه انها چشم پوشی کنیم که کلمات ک ترکیب ایجاد شده جذابیت خاصی داشته باشد. عنوان انتخاب شما از کلمات خاک و سرد تشکیل شده است. عنوان کلیشه زیادی ندارد و کلمات آن کلماتی کلیشه ای نیستند و ترکیبی مناسب با بدنه دلنوشته، مقدمه و ژانر که تراژدی است را برقرار کرده. همانطور که گفته شد چون عنوان انتخابی با ژانر ارتباطی مستقیم دارد ماندگاری لازم را در ذهن خواننده دارد.
ژانر:
ژانر یک دلنوشته در واقع بیانگر این موضوع است که دلنوشته در چه حیطه و سبکی نگارش شده و چه احساساتی را در بر میگیرد. ژانر انتخابی شما برای دلنوشته خاک سرد، تراژدی است. نویسنده ژانر را به درستی انتخاب کرده. با مقدمه، بدنه دلنوشته و عنوان ارتباطی مستقیم دارد. دلنوشته شما فقط یک ژانر دارد که کافی است و نیازی به اضافه کردن ژ
انر دیگری نیست.
مقدمه:
مقدمه سرآغاز دلنوشته است و باید چکیدهای از احساسات به کار رفته در دلنوشته باشد. مقدمه در قدم اول باید عنوان و ژانر تطابق داشته باشد
اگر ژانرهای انتخابی عاشقانه_تراژدی هستند مقدمه میبایست با هردو ژانر ارتباط داشته باشد و هردو احساسات در ان بهکار رفته باشد. ژانر انتخابی نویسنده ژانر تراژدی بود و مقدمه با ژانر و عنوان ارتباط دارد و طبق انتظار، چکیدهای از دلنوشته و احساساتی که در آن به کار رفته است. مقدمه باید جامع و کامل باشد، به بیانی دیگر اول و پایان حرفهای گفته شده در مقدمه مشخص باشد. البته نباید زیادی واضح و روشن باشد. اگر حرفی یا موضوعی در ابتدای مقدمه ذکر شده، دلیل ان و نتایجی که به دنبال دارد باید در سطرهای بعدی مقدمه روشن شود. در خطوط مقدمه مکرراً به عنوان اشاره شده است. مقدمهی اثر ادبی شما به نوعی عنوان را نیز شرح داده و باعث ارتباط مخاطب با عنوان و کل دلنوشته میشود. مقدمه مقداری واضح است و مشخص است که مخاطب قرار است با چه چیزی در دلنوشته مواجه شود. البته انتخاب نام نیز در این کار موثر است در واقع عنوان گنگی لازم را نداشت که مقدمه بخواهد داشته باشد و از عنوان خواننده به راحتی حدس میزند قرار است چه چیزی بخواند. البته مقدمه از گنگی نیز برخودار بود، در واقع میتوان گفت واضح بودن مقدمه کمی بیشتر از گنگی آن است. گنگی از این لحاظ که به مرگ و خاکی که غم را سرد میکند اشاره شده اما به مرگ شخصی اشاره نکرده و فردی که فوت شده همچنان ناشناس است.
دلتنگم،
برای خاک سرد؛
برای خاک سرد در هوای زمستان،
زمستانی به سردیِ قطب شمال!
در قسمت آغازین مقدمه نویسنده از دلتنگی خود نسبت به شخص متوفی گفته است و خاکی که سرد است را و غم را تا حدی کمرنگ میکند. همچنان سوالاتی بی پاسخ مانده است.
فردی عزیز در زیر خاک،
دل مردهام کرده است؛
نه راه برگشت دارد
و نه من میتوانم به کنارش بروم.
در این قسمت از مقدمه تقریبا پاسخ سوالات قسمت قبل مشخص میشود و نویسنده میگوید مقصودش از خاک سرد، عزیزی است که فوت شده.
دلتنگم
برای آن سنگ قبر،
برای آن خاک سرد!
در این بخش از مقدمه طوری برداشت میشود که گویی نویسنده از آن خاک سرد و سنگ قبر دور مانده است و نمیتوناد به آن جا برود و دلتنگی خود را با نوشتن آغاز میکند.
در کل نویسنده مقدمه ای مناسب به دور از کلیشه را به نگارش در آورده است و ایراد خاصی بر آن وارد نیست. مقدمه باید از اندازه مطلوبی برخوردار باشد تا خواننده از خواندن ان خسته نشود. اندازه پیشنهادی برای مقدمه بین ۵ تا ۱۰ خط میباشد. مقدمه شما حدودا ۷ خط است که همانطور که گفته شد شرحی به اندازه از محتوای دلنوشته میدهد و نیازی به اضافه یا کم کردن آن نیست. در مقدمه تکرار دیده میشود که در جای مناسب قرار گرفته اما توصیه میکنم چند کلمه جدید نیز به مقدمه اضافه کنید تا مخاطب خسته نشود. با این وجود مقدمه ای جذاب را رقم زده اید که پتانسیل لازم برای جذب مخاطب را دارد.
انسجام:
بین پارتهای یک دلنوشته میبایست انسجام کاملا برقرار باشد. انسجام از ۳ لحاظ ادبی، نگارشی و محتوایی بررسی خواهد شد.
منظور از انسجام ادبی رعایت لحن دلنوشته و عدم پرش لحن است.
دلنوشته یک اثر ادبی است، بهتر است لحن تمامی پارتها ادبی باشد زیرا خواننده با لحن ادبی بهتر میتواند احساسات را دریافت کند و به ژرف معنی و مفهوم دلنوشته پی ببرد.
در دلنوشته شما انسجام ادبی کاملا رعایت شده بود. خوشبختانه در دلنوشته پرش لحن وجود نداشت و تمام دلنوشته به طور یکدست با لحن ادبی نگارش شده بود. انسجام محتوایی باید به گونهای باشد که نویسنده در یک پارت ۳ خط قرار ندهد و در پارت بعدی ۶ یا ۷ خط. حجم پارتها هیچ تاکیدی نیست که شبیه به هم باشند اما باید حجمی مشابه و نزدیک به هم داشته باشند. در این اثر نویسنده کم و بیش انسجام محتوایی را رعایت کرده بود. برای مثال خط و پارتهای دیگر بین ۶ الی ۱۴ خط بود. بهتر است نویسنده این انسجام را رعایت کند و خطوط دلنوشتهی خود را بهطور کامل نه اما تقریبا مشابه هم سازد. پارت های پایانی انسجام کمتری نسبت به وارت های ابتدایی داشت و بهتر است اندازه پارت های ابتدایی دلنوشته با پارت های پایانی یکسان باشد. همچنین در انسجام محتوایی باید موضوع و احساسات بکار رفته در تمامی پارتها یکسان و مشابه باشد. در واقع این انسجام قصد دارد احساسات نویسنده را در تمامی پارتها به کار ببرد و عواطف دلنویس در تمام پارتها به طور یکسان تقسیم کند. در بُعد دیگر این انسجام نویسنده بهتر عمل کرده و بیان احساسات و عواطف در تمامی پارت ها تقریبا یکسان و مشابه بوده است. رعایت اصول نگارشی در زیبایی و ظاهر متن تاثیر بسیاری دارد. همچنین خوانش و انتقال مفهوم و احساسات را برای خواننده راحت میکند. علائم نگارشی خصوصا نقطه، نقطهویرگول، سه نقطه و نقطه باید به درستی رعایت شوند.نیم فاصلهها باید رعایت شوند و غلط املایی دیده نشود. خوشبختانه در دلنوشته شما غلط املایی و ایراد نگارشی دیده نمیشد. از علائم نگارشی به جا استفاده کردید. به جز چند مورد در خصوص نقطهویرگول"؛".
بهتر است با توجه به اهمیت خوانش دلنوشته و مکث و سایر کاربرد های علائم نگارشی، علامت ها را درست به کار ببرید. در کل، در رابطه با علامتهای نگارشی، ایرادات املایی و نیم فاصله و ... خوب عمل کرده اید و از این لحاظ ایراد خاصی بر شما وارد نیست.
هدف و ایده:
هدف و ایده انتخابی نویسنده باید جدید و دور از کلیشه باشد، اما اگر مانند بسیاری از دلنوشتهها هدف اصلی کلیشه بود نویسنده حتما باید با مواردی که باعث زیبایی دلنوشته میشوند همراه با قلم نويسنده این کلیشگی دور شود. هدف دلنوشته شما دلتنگی برای عزیز از دست رفته است. در واقع نویسنده سعی میکند با نوشتن دلتنگی را از خود دور کند و به نوعی غمی که هیچ وقت کمرنگ نمیشپد را تسکین دهد. نویسنده در این دلنوشته از خاک به عنوان تسکین استفاده کرده است و خاک را سرد کننده غم آن عزیز میداند. نویسنده با مرور خاطرات بودنش، غم دلش تازه میشود. دلنویس در این اثر با حسرت از ویژگی های متوفی میگوید. هدف دلنوشته تا حدی کلیشهای است و تعدادی دلنوشته و متون در این باره گفته شده است اما دلنویس با قلم زیبایش توانسته مقداری از این کلیشه را بپوشاند. البته خوشبختانه موضوع انتخابی آن چنان کلیشه ای نبود و درصد کلیشه ی کمی داشت اما به هر حال آن مقدار نیز تا حدی با قلم زیبای نویسنده پوشانده شده بود.
دستور زبان:
همانطور که در بالا هم اشاره کردیم دلنوشته یک اثر ادبی است و بهتر است که به لحن ادبی نگارش شود زیرا باعث زیبایی هرچه بیشتر متن میشود و در انتقال احساسات کمک میکند. خوشبختانه در دلنوشته شما از لحن ادبی به طور یکدست استفاده شده و در تمامی پارتها این لحن مشاهده میشود. قسمت بعدی در این رکن مورد بررسی قرار میگیرد ساختمان دلنوشته است. نویسنده گاهی میتواند برای زیبایی بیشتر دلنوشته خود جای ارکان جمله را جابه جا کند ( جابهجایی نهاد و مفعول) یا ( نهاد و فعل) و ... . اما این جابهجایی نباید به صورتی باشد که ساختمان جمله بهم بریزد و خواننده متوجه منظور نشود. نویسنده ترجیح داده از شیوه ساده استفاده کند و ساختمان جمله را به هم نریزد. استفاده از این شیوه که بلاغی نام دارد تقریبا در دلنوشته مشاهده نمیشد که هیچ ایراد خاصی هم ندارد.
دستور ادبی:
استفاده از ارایههای ادبی و کلمات جدید متنوع در یک دلنوشته کاملا اجباری هستند. در واقع این ارایههای ادبی هستند که یک متن ساده را تبدیل به متن ادبی میکنند. هرچه بیشتر از ارایههای ادبی در دلنوشته استفاده شود بهتر و زیباتر خواهد بود. البته نویسنده باید توجه داشته باشد از آرایهها با توجه به نوع متنش در جای مناسب از آن استفاده کند. منظور از نوع متن سبک ساده نویسی یا ادبیات ثقیل است. مشخصا ادبیاتی که متنش سنگین، ثقیل و پربار باشد به طبع به آرایههای بیشتری نیازمند است. نویسنده باید سعی کند از ارایههای متنوعی بهره بگیرد و میزان استفاده را بالا ببرد نه اینکه در کل دلنوشته شاید یک یا دو ارایهی تکراری استفاده شود. نویسنده در این دلنوشته از آرایههای متعددی استفاده کرده است که باعث زیبایی هرچه تمامتر متن شده است. آرایههای همچون: تشخیص،تشبیه، استعاره، مجاز، حس آمیزی و... . که در جای مناسب و به مقدار کافی استفاده شدهاند. همه آرایه ها به مقدار کافی و حتی بیشتر در جای مناسب قرار گرفته اند.
تشخیص
همان خاکی که عزیزم را
در خود مخفی کرده است.
حس آمیزی
آغوشت گرم و خاکت سرد
تشبیه
همانند گلبرگ پلاسیدهی بالای خاک سردت.
قلم نویسنده از لحاظ آرایه متنی پربار و دلنشین را آفریده است که مخاطب را به ادامه آن دعوت میکند.
استفاده از کلمات جدید و متنوع به دلنوشته روح تازهای میبخشند و باعث زینت دلنوشته میشوند اما این کلمات نباید طوری گنگ و عجیب باشند که نویسنده برای فهمیدن معنای ان چندین لغتنامه را زیر و رو کند!
در دلنوشته میزان استفاده از کلمات نو متوسط بود اما به همان اندازه ای هم که استفاده شده بود باعث زیبایی و جذابیت متن شده بود. کلمات زیاد ثقیل نبودند و معنایی قابل فهم داشتند، در واقع از نقاط قوت این قسمت این است که مخاطب نیاز ندارد چند لغت نامه را زیر و رو کند تا معنای کلمه را بیابد. از این لحاظ نیز نویسنده بسیار موفق عمل کرده بود.
دلنویس عزیز، موفق باشید!