به نام خدا
عنوان دلنوشته: سرسام
دلنویس: دیاناس
« عنوان »
عنوان یک دلنوشته باید در نگاه اول طوری باشد که خواننده هر چند کم و ناچیز به موضوع و ژانر دلنوشته پی ببرد؛ دلنوشته یک اثر ادبی است و بهتر است از انتخاب عنوانهای طولانی پرهیز شود چرا که ماندگاری در ذهن خواننده ندارند. عنوان از یک بخش تشکیل شده است که اندازهی استانداردی دارد و ماندگاری زیادی در ذهن خواننده خواهد داشت.
کلمات انتخاب شده در عنوان نباید تکراری و کلیشه باشند و نویسنده میبایست از کلمات جدید و متنوع برای جذابیت و گیرایی بیشتر دلنوشته استفاده کند.
عنوان کلیشهای نیست و از نظر جذب و کشش میتوان گفت جذب نسبتاً خوبی دارد.
در نگاه اول به عنوان، درک معنی آن برای مخاطب مقداری کمی دشواری دارد اما میتوان تا حدودی به ژانر آن پی برد و متوجهی اصل دلنوشته شد.
در کل احساسی که در بدنهی دلنوشته دیده میشود عنوان را توصیف میکند و در کل عنوان با محتوای دلنوشته مرتبط است. عنوان با ژانر که به دلنویس توصیه میشود (تراژدی) ارتباط دارد و در کل دلنویس انتخاب خوبی را در عنوان انجام داده است.
عنوان باید جامعیت دلنوشته در بر بگیرد و با تمامی پارتها ارتباط داشته باشد
از لحاظ بار ادبی با محتوی کلی دلنوشته ثابت و یکسان است و همچنین در انتقال احساسات، دلنویس به خوبی عمل کرده.
« ژانر »
ژانر یک دلنوشته در واقع بیانگر این موضوع است که دلنوشته در چه حیطه و سبکی نگارش شده و چه احساساتی را در بر میگیرد.
ژانرهای یک دلنوشته با یکدیگر ارتباط کامل برقرار کنند همچنین دلنویس باید در انتخاب ژانر دقت کافی به خرج دهد، ژانر یا ژانرهای انتخابی باید همگی در دلنوشته به طور یکسان و یکدست استفاده شده باشند.
برای مثال اگر نویسنده در یک پارت فقط غم و اندوه را بکار برده اما در بقیه پارتها نه نیازی نیست که ژانر تراژدی را جزو ژانرها قرار دهیم.
دلنویس برای دلنوشته ژانری انتخاب نکرده و ما که به دلنویس توصیه میشود، ژانر تراژدی است که این ژانر با محتوای دلنوشته ارتباط دارد و انتخاب درستی است.
اگر دلنوشته بیش از یک ژانر داشته باشد باید ترتیب آن بر اساس اثر به درستی انتخاب شود. برای مثال اگر موضوع اصلی عاشقانه میباشد اما همراه خود موضوعات غمگین را دارد اول ژانر عاشقانه قرار میدهیم بعد تراژدی نه برعکس!
« مقدمه »
مقدمه سرآغاز دلنوشته است و باید چکیدهای از احساسات بکار رفته در دلنوشته باشد.
مقدمه در قدم اول باید با عنوان و ژانر تطابق داشته باشد.
اگر ژانرهای انتخابی عاشقانه و تراژدی هستند مقدمه میبایست با هردو ژانر ارتباط داشته باشد و هر دو احساسات در آن بکار رفته باشد.
مقدمه با محتوای کلی اثر مرتبط است و مفهوم کلی را به خواننده میرساند اما بهتر است مقدمه ویرایش شود و ارتباط بیشتری با محتوای اثر داشته باشد.
مقدمه از خود دلنویس است و همچنین به دور از کلیشه نوشته شده، همچنین با سبک و نوع نگارش پارتها، هماهنگ است.
مقدمه باید جامع و کامل باشد، به بیانی دیگر اول و پایان حرفهای گفته شده در مقدمه مشخص باشد البته نباید زیادی واضح و روشن باشد.
اگر حرفی یا موضوعی در ابتدای مقدمه ذکر شده، دلیل آن و نتایجی که به دنبال دارد باید در سطرهای بعدی مقدمه روشن شود که در این دلنوشته به خوبی رعایت نشده و مبهم بود به طوری که مخاطب با خواندن مقدمه گیج شده و درکی از ادامهی دلنوشته نخواهد داشت. به دلنویس توصیه میشود تغییراتی را در مقدمه ایجاد کند که مقدمه بیانگر دلنوشته باشد.
اندازه مقدمه باید از اندازه مطلوبی برخوردار باشد تا خواننده از خواندن آن خسته نشود.
اندازه پیشنهادی برای مقدمه بین ۵ تا ۱۰ خط میباشد که دلنوشته مقدمهای به اندازهی سه خط دارد که تعداد آن چندان مناسب نیست و دلنویس باید با افزایش مقدمه تصویری نسبتا شفاف از دلنوشته را به مخاطب ارائه دهد.
« انسجام »
بین پارتهای یک دلنوشته ادبی میبایست انسجام کاملا برقرار باشد.
انسجام از ۳ لحاظ ادبی، نگارشی و محتوایی بررسی خواهد شد
انسجام ادبی: منظور از انسجام ادبی رعایت لحن دلنوشته و عدم پرش لحن است.
دلنوشته یک اثر ادبی است، بهتر است لحن تمامی پارتها ادبی باشد زیرا خواننده با لحن ادبی بهتر میتواند احساسات را دریافت کند و به ژرف معنی و مفهوم دلنوشته پی ببرد.
و در این دلنوشته این موضوع به خوبی رعایت شده و انسجام ادبی از ابتدای تا انتهای پارتها رعایت شده و سبک و لحن متون ثابت و یکسان است. استفاده از آرایه در بیشتر پارتها دیده نمیشود ولی دلنوشته را چندان به هم نریخته و توازن در دلنوشته برقرار است.
انسجام نگارشی: انسجام نگارشی باید به گونهای باشد که نویسنده در یک پارت ۳ خط قرار ندهد و در پارت بعدی ۶ یا ۷ خط.
حجم پارتها هیچ تاکیدی نیست که شبیه به هم باشند اما باید حجم مشابه و نزدیک به همی داشته باشند که اندازه پارت ها تقریباً یکسان و بین سه الی شیش خط نوشته شدهاند.
اندازهی پارتها چندان باهم هماهنگ نیست و دلنویس عزیز از انسجام نگارشی نیز تا حدی پیروی کرده. در دلنوشته غلط املایی دیده نشد و املای صحیح واژگان به کار گرفته شده بود.
رعایت اصول نگارشی در زیبایی و ظاهر متن تاثیر بسیاری دارد
همچنین خوانش و انتقال مفهوم و احساسات را برای خواننده راحت میکند
علائم نگارشی خصوصا نقطه، نقطهویرگول، سه نقطه و نقطه باید به درستی رعایت شوند و همچنين نیم فاصلهها باید رعایت شوند که در دلنوشته به جز قسمتهایی استفاده از علائم نگارشی به درستی دیده میشود:
خالی کنم؛ اما ✖خالی کنم، اما ✔
درونش؛ اما✖درونش، اما✔
نشاندند؛ اما✖نشاندند، اما✔
زبان آورد؛ اما✖زبان آورد، اما✔
زبان آورم؛ اما✖زبان آورم، اما✔
و حفظ نیم فاصله به درستی بوده است و تنها در برخی از قسمتهای دلنوشته اشکالاتی وجود داشت:
سانتبهسانت✖سانت به سانت✔
بی اینکه✖بدون اینکه✔
یکبهیک✖یک به یک✔
انسجام محتوایی: همچنین در انسجام محتوایی باید موضوع و احساسات بکار رفته در تمامی پارتها یکسان و مشابه باشد که پارتهای دلنوشته حول یک محور و موضوعی خاص میچرخند و پرش موضوعی ندارند و با ژانر توصیه شده دلنوشته مرتبط است.
« هدف »
هدف و ایده انتخابی نویسنده باید جدید و دور از کلیشه باشد
اما اگر مانند بسیاری از دلنوشتهها هدف اصلی کلیشهای بود نویسنده حتما باید با مواردی که باعث زیبایی دلنوشته میشوند همراه با قلم نويسنده این کلیشگی دور شود. این دلنوشته یک موضوعی را بیان کرده که کلیشهای نیست و هدف دلنوشته به خوبی انتخاب شده است. هدف دلنوشته قدرت جذب نسبتا خوبی دارد و هدف نویسنده را به خواننده منتقل میکند.
« دستور زبانی »
همانطور که در بالا هم اشاره کردیم
دلنوشته یک اثر ادبی است و بهتر است که به لحن ادبی نگارش شود زیرا باعث زیبایی هرچه بیشتر متن میشود و در انتقال احساسات کمک میکند که لحن این دلنوشته ادبی است و لحن دلنوشته ادبی است و در طول تمام پارتها یکسان بوده است اما دلنویس میتواند از لحن عامیانه استفاده کند و یا لحن ادبی و عامیانه را با هم استفاده کند ولی در این حالت دلنویس باید با قلم خود در لحن دلنوشته توازن برقرار کند.
قسمت بعدی در این رکن مورد بررسی قرار میگیرد ساختمان دلنوشته است.
نویسنده گاهی میتواند برای زیبایی بیشتر دلنوشته خود جای ارکان جمله را جابه جا کند(جابهجایی فاعل و مفعول، اما این جابهجایی نباید به صورتی باشد که ساختمان جمله بهم بریزد و خواننده متوجه منظور نشود.
در این دلنوشته ارکان جمله سر جای خودشان قرار گرفته و فعلها مدام ماضی و مضارع نمیشدند.
تمام ضمایر با افعال خودشان به کار گرفته شده بودند.
با به کارگیری کلمات مناسب در جملات، به زیباتر شدن دلنوشته بسیار کمک کرده بود.
« دستور ادبی »
استفاده از آرایههای ادبی و کلمات جدید متنوع در یک دلنوشته کاملا اجباری هستند.
این آرایههای ادبی هستند که یک متن ساده را تبدیل به متن ادبی میکنند. هرچه بیشتر از آرایههای ادبی در دلنوشته استفاده شود بهتر و زیباتر خواهد بود.
نویسنده باید سعی کند از آرایههای متنوعی بهره بگیرد و میزان استفاده را بالا ببرد نه اینکه در کل دلنوشته شاید یک یا دو آرایهی تکراری استفاده شود.
در دلنوشته هر چه تعداد آرایههای ادبی بیشتر باشد دلنوشتهی زیباتری خواهیم داشت.
از آنجا لحن دلنوشته ادبی است، دلنویس میتوانست از آرایههای بیشتر و متنوع تری بهره ببرد.
در دلنوشته از آرایهیهای تشخیص، پارادوکس و حسآمیزی استفاده شده بود.
استفاده از کلمات جدید و متنوع به دلنوشته روح تازهای میبخشند و باعث زینت دلنوشته میشوند؛
اما این کلمات نباید طوری گنگ و عجیب باشند که نویسنده برای فهمیدن معنای آن چندین لغتنامه را زیر و رو کند!
دلنوشته به سبک ادبی نوشته شده بود و از کلمهی ثقیل و پیچیده در آن استفاده نشده بود و مخاطب برای درک دلنوشته دچار مشکل نمیشود.