جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

نقد ادبی دلنوشته صدا با سکوت آشتی نمی‌کند | اثر آوا کوهی کاربر رمان‌بوک

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته نقد شورا توسط ARMINA با نام دلنوشته صدا با سکوت آشتی نمی‌کند | اثر آوا کوهی کاربر رمان‌بوک ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 193 بازدید, 2 پاسخ و 2 بار واکنش داشته است
نام دسته نقد شورا
نام موضوع دلنوشته صدا با سکوت آشتی نمی‌کند | اثر آوا کوهی کاربر رمان‌بوک
نویسنده موضوع ARMINA
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط آوا...
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
موضوع نویسنده

ARMINA

سطح
4
 
منتقد ادبیات
منتقد ادبیات
کاربر ویژه انجمن
Dec
2,460
15,284
مدال‌ها
11

نویسنده عزیز ضمن درود و عرض وقت‌بخیری خدمت شما
سپاس‌گذاریم بابت اعتماد شما از نقد آثار خود در انجمن رمان بوک
*لطفا تا قبل از قرار‌گیری نقد توسط منتقد در این تایپک چیزی ارسال نکنید!
*همچنین پس از ارسال نقد این تایپک به مدت دو روز باز خواهد بود تا شما نظر خود را نسبت به نقد اعلام نمایید!
*در صورتی که از نقد خود ناراضی بودید یا شکایتی از تالار نقد داشتید، می‌توانید شکایت خود را ثبت کنید تا مورد بررسی قرار گیرد!

@آوا...
منتقد شما: @اهورا.
مدیر تالار ادبیات: @ARMINA
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
محروم شده.
کاربر محروم شده
Dec
664
7,519
مدال‌ها
6
نویسنده عزیز این نقد صرفا جهت بهبود قلم شما انجام شده است.
نقد شده توسط اهورا تابش


عنوان :
عنوان یک دلنوشته‌ باید در نگاه اول طوری باشد که خواننده هرچند کم و ناچیز به موضوع و ژانر دلنوشته پی ببرد؛

صدا با سکوت آشتی نمی‌کند
عنوانی می‌باشد که نویسنده برای دلنوشته‌ی تراژدی و عاشقانه خود برگزیده است که در وهله‌ی اول
یک مجموعه دلنوشته با موضوعی احتمالا تراژدی به ذهن خواننده خطور می‌کند؛
همچنین با توجه به ترکیب کلمات تشکیل شده می‌تواند بیانگر این موضوع باشد که احتمالا نویسنده یا هر فرد سوم شخص دیگر در برابر اتفاقاتی که در اطراف خود یا سری رابطه‌ای که داشته است، افتاده سکوت پیشه کرده است چرا که میزان شدتی که اتفاق افتاده است زیاد و عذاب‌آور بوده است.
توجه داشته باشید که در موارد بالا تنها احتمال تلقی می‌شود و بیشتر مواردی که به ذهن خواننده خطور می‌کند حول موضوعی تراژدی می‌چرخد نه عاشقانه،‌ اما بدلیل تقدم ژانر تراژدی به عاشقانه قابل قبول است.

عنوان دلنوشته باید از ترکیب کلماتی که تشکیل شده باشد که علاوه بر تکراری نبودن، با یکدیگر ترکیب زیبایی ایجاد کرده و جذابیت داشته باشد؛
کلمات صدا و سکوت تا حدودی کلیشه و تکراری هستند و در بسیاری از دلنوشته‌ها می‌توان مشاهده کرد اما ترکیب کلماتی که با یکدیگر ایجاد کرده‌اند و عنوانی جمله‌طور را تشکیل داده‌اند، توانسته صرف نظر از این موضوع باشد.
همچنین برای دلنوشته که یک اثر ادبی است بهتر است از عنوان‌های نسبتا کوتاه استفاده کرد زیرا ماندگاری بیشتری در ذهن خواننده دارند؛
نام‌های طولانی را به شرطی می‌توانیم از اندازه آن‌ها چشم پوشی کنیم که کلمات ک ترکیب ایجاد شده جذابیت خاصی داشته باشد،
عنوان انتخابی 《 صدا با سکوت آشتی نمی‌کند 》همان‌طور که گفته شد عنوانی جمله‌طور است و از چندین قسمت تشکیل شده و طبیعتا جزو عنوان‌های طولانی لحاظ می‌شود
اما به دلیل اینکه این عنوان یا این جمله می‌تواند جذابیت لازم را داشته باشد، اندازه عنوان چندان مشکلی ایجاد نخواهد کرد.


ژانر :
ژانر یک دلنوشته در واقع بیانگر این موضوع است که دلنوشته در چه حیطه و سبکی نگارش شده و چه احساساتی را در بر می‌گیرد.
ژانرهای یک دلنوشته‌ با یکدیگر ارتباط کامل برقرار کنند
همچنین دلنویس باید در انتخاب ژانر دقت کافی به خرج دهد، ژانر یا ژانرهای انتخابی باید همگی در دلنوشته به طور یکسان و یکدست استفاده شده باشند
برای مثال اگر نویسنده در یک پارت فقط غم و اندوه را بکار برده اما در بقیه پارت‌ها نه نیازی نیست که ژانر تراژدی را جزو ژانر‌ها قرار دهیم؛
ژانرهای انتخابی نویسنده به ترتیب تراژدی و عاشقانه هستند و مشخص است که موضوعی عاشقانه بوده که الان تبدیل به غم و اندوه شده است و به همین سبب نویسنده در باب احساسات خود نوشته و تقدم ژانر‌ها را حفظ کرده است و به همین سبب انتظار می‌رود نویسنده در دلنوشته به این صورت بیان کند

یعنی موضوع و احساسات اصلی بیان شده تراژدی همراه با عاشقانه باشد.

مقدمه :
مقدمه سراغاز دلنوشته است و باید چکیده‌ای از احساسات بکار رفته در دلنوشته باشد
مقدمه در قدم اول باید عنوان و ژانر تطابق داشته باشد
اگر ژانرهای انتخابی عاشقانه تراژدی هستند مقدمه می‌بایست با هردو ژانر ارتباط داشته باشد و هردو احساسات در ان بکار رفته باشد.

در انحنای سکوت مانده‌ام،
در چارچوبه‌‌ی بغض و ضربه‌های پی‌در‌پی درد،
در پس اعتمادی کودکانه،
به این‌که روزی شاهین بخت بر شانه‌ام خواهد نشست.
من حکایت آینده‌ای تاریک را... .
از خطوط کج و مَعوج دستانم خواندم و برای شنیدن حقیقتی تلخ،
از دروغی شیرین با نوای عاشقانه گذشتم‌!
چه شب‌ها که تا صبح روی پیشانی تب کرده‌ی قلبم،
پارچه‌ای خیس تحمل بود.
اینک منم... .
در ابتدای راهی باریک و سردرگم چون تار مویی مجعد با کوله باری از دانستن و ندانستن‌ها،
با شانه‌هایی که استوارشان ساخته‌ام،
با صدایی رسا و رها که با سکوت زمانه سر ناسازگاری برداشته است.
با دست‌های کوچک و کفش‌هایی که شاید به پاهایم بزرگ باشد.
و تنها بدون عاشقانه‌هایم،
همچون مسافری خسته از راه... .
مقدمه نوشته شده توسط نویسنده به شرح بالا است؛
نویسنده در این قسمت که سراغاز احساسات بیان شده توسط نویسنده است بیان می‌کند که دچار اعتمادی بیهوده و بی‌ثمر شده است
حال این دروغ برای او دلنشین و عاشقانه بوده است و اکنون در حال گذراندن سختی‌های احساسی بعد از اتمام آن است
مقدمه باید جامع و کامل باشد، به بیانی دیگر اول و پایان حرف‌های گفته شده در مقدمه مشخص باشد
البته نباید زیادی واضح و روشن باشد
اگر حرفی یا موضوعی در ابتدای مقدمه ذکر شده
دلیل ان و نتایجی که به دنبال دارد باید در سطرهای بعدی مقدمه روشن شود؛ به همین سبب مقدمه را به سه قسمت [ مقدمه + بدنه + نتیجه ] تقسیم بندی‌می‌کنیم.
در قسمت مقدمه نویسنده باید چکیده از موضوع دلنوشته و احساسات آن ارائه دهد که سراغازی باشد و خواننده را آماده کند.
همچنین در قسمت مقدمه هرچه که بیان شده دلایل آن و اینکه چه احساساتی را در بر می‌گیرد می‌بایست در قسمت بدنه شرح داده شود؛
حال به بررسی قسمت مقدمه می‌پردازیم :

در انحنای سکوت مانده‌ام،
در چارچوبه‌‌ی بغض و ضربه‌های پی‌در‌پی درد،
در پس اعتمادی کودکانه،
به این‌که روزی شاهین بخت بر شانه‌ام خواهد نشست.
من حکایت آینده‌ای تاریک را... .
از خطوط کج و مَعوج دستانم خواندم و برای شنیدن حقیقتی تلخ،
از دروغی شیرین با نوای عاشقانه گذشتم‌!
نویسنده در این قسمت بیان می‌کند که در یک هاله‌ای از سکوت یا یک راهی که تمامی آن سکوت است قرار گرفته و این راستا را به چارچوبه‌‌‌ای از بغص و ضربه‌های پی‌در‌پی تشبیه کرده است،
حال منظور نویسنده از این قسمت چیست؟
نویسنده در خط دوم بیان داشته که این انحنایی که من در آن قرار گرفته‌ام مثل یک چارچوب مشخص شده محدود است و من هیچ اختیاری در آن ندارم و تنها اینجا بغض و درد را متحمل می‌شوم
پوئن مثبتی که نویسنده اینجا استفاده کرده است بهره بردن از آرایه‌های ادبی می‌باشد
حال در قسمت بعدی نویسنده بیان می‌دارد که
این‌ها بخاطر یک اعتمادی کودکانه‌ است
چرا اینجا اعتماد کودکانه خطاب کرده است؟ و چیزی واضح است این موضوع که این اعتماد از سر نادانی و خامی بوده است و به همین سبب به آن اعتماد کودکانه لقب داده است
و دوباره نویسنده بیان می‌دارد که این اعتماد بر بخت من پرده انداخته
در اینجا نویسنده از شاهین که لقب بخت بلند و خوشبختی است اشاره کرده به بیانی دیگر می‌توانیم آن را مترادف با کلمه بخت بدانیم
و این خود پوئن مثبت محسوب می‌شود
و در انتها نویسنده پی می‌برد که احساسات یا اعتماد من چیزی تلخ و بیهوده است و من دچار اشتباهی بزرگ شده‌ام و این عاشقانه‌ی تلخ اما لذت بخش می‌گذرم،
و این موضوع را با بیان خواندن از خطوط کف دستان بیان کرده که بسیار مطلوب و عالی نویسنده عمل کرده است و شیوه‌ای متفاوت در نوشته‌ی خود بکار برده است.
حال نویسنده می‌بایست دلالیل و اینکه هم‌اکنون چه احساساتی دارد و چه موارد پیش افتاده را نسبت به گفته‌های خود در قسمت قبل بیان کند
در قسمت مقدمه به این صورت بیان می‌شود که :

اینک منم... .
در ابتدای راهی باریک و سردرگم چون تار مویی مجعد با کوله باری از دانستن و ندانستن‌ها،
با شانه‌هایی که استوارشان ساخته‌ام،
با صدایی رسا و رها که با سکوت زمانه سر ناسازگاری برداشته است.
با دست‌های کوچک و کفش‌هایی که شاید به پاهایم بزرگ باشد.
و تنها بدون عاشقانه‌هایم،
همچون مسافری خسته از راه...
نویسنده در این قسمت دارد وضعیت کنونی خود را توصیف می‌کند!!!
و می‌گوید هم‌اکنون من در راهی باریک که مانند تار مویی نازک است ( به نامتعادل و مورد اطمینان نبودن راه اشاره دارد ) هستم که دقیقا دل گفتن کلمه تار مو را در خط بعد اشاره کرده است دانستن‌ها و ندانستن‌ها!
و اکنون صدایم سر ناسازگاری برداشته وتوان سازگاری و خوانش را ندارم به بیانی دیگر خسته شده‌ام!
و در خط به توصیف احساسات و وضعیت خود با تشبیه و توصیف ظاهر پرداخته که دستانم کوچک است یعنی توانی ندارم و با کفش‌هایی که برایم بزرگ است و مناسب نیست؟ چطور می‌توانم این راهی که همچون موی سر نازک است و هر لحظه احتمال از بین رفتن آن است پی روم؟!

و در قسمت اخر بیان دارد که عاشقانه‌های خود را رها کردم و دیگر پایبند آن‌ها نیستم و هم‌اکنون خسته و درمانده از این راه غیر اطمینان می‌باشم...
*** باتوجه به تفاسیری که در بالا شد به وضوح مشخص است که نویسنده نتیجه حال خود را بیان می‌کند

یعنی هیچ قسمتی مبنی بر مقدمه نویسنده به قلم نیاورده است!
و از مقدمه به قسمت نتیجه پریده است
یعنی هیچ دلیل یا شرحی از آن‌چه که اتفاق افتاده که این احساسات را پدید آورده مشاهده نشده!!
همچنین یک قسمت در مقدمه بدون هیچ ارتباط قبلی و بعدی بود و من آن قسمت را قرار ندادم ور نقدم چرا که از نظرم ارتباطی نداشت

چه شب‌ها که تا صبح روی پیشانی تب کرده‌ی قلبم،
پارچه‌ای خیس تحمل بود.
نویسنده عزیز شما وقتی کلمه گذشتم را آوردید و خاتمه آن را اعلام کردید چرا دوباره شروع به شرح می‌دهید؟!!
اندازه مقدمه باید از اندازه مطلوبی برخوردار باشد تا خواننده از خواندن ان خسته نشود
اندازه پیشنهادی برای مقدمه بین ۵ تا ۱۰ خط می‌باشد که اندازه مقدمه‌ی دلنوشته ذکر شده بیشتر از این مورد بود حتما پیشنهاد می‌شود به مقدار بدنه کمی اضافه کنید و نتیجه‌گیری را سر بسته‌تر بیان کنید.


انسجام :
بین پارت‌های یک دلنوشته ادبی می‌بایست انسجام کاملا برقرار باشد
انسجام از ۳ لحاظ ادبی، نگارشی و محتوایی بررسی خواهد شد
منظور از انسجام ادبی رعایت لحن دلنوشته و عدم پرش لحن است
دلنوشته یک اثر ادبی است، بهتر است لحن تمامی پارت‌ها ادبی باشد زیرا خواننده با لحن ادبی بهتر می‌تواند احساسات را دریافت کند و به ژرف معنی و مفهوم دلنوشته پی ببرد
رعایت لحن در دلنوشته کاملا مشهود است و نویسنده لحن ادبی را در پیش گرفته و سعی بر این داشته تا هیج پرش لحنی را انجام دهد
پیشنهاد می‌شود بجای
:
توست
تو است✅ قرار دهید قطعا که تاثیر خوبی در تناسب لحن پارت‌ها خواهد داشت.
انسجام محتوایی باید به گونه‌ای باشد که نویسنده در یک پارت ۳ خط قرار ندهد و در پارت بعدی ۶ یا ۷ خط
حجم پارت‌ها هیچ تاکیدی نیست که شبیه به هم باشند اما باید حجم مشابه و نزدیک به همی داشته باشند
هرچند تعداد خطوط پارت‌ها مشابه یکدیگر نبود اما تقریبا نزدیک بهم و مطلوب بودند و موردی نبود
همچنین در انسجام محتوایی باید موضوع و احساسات بکار رفته در تمامی پارت‌ها یکسان و مشابه باشد
با توجه به ژانر انتخابی نویسنده احساسات بکار رفته در هر پارت مرتبط با يکديگر بود اما چه بهتر اگر هر پارت پله پله بیان می‌شد.
رعایت اصول نگارشی در زیبایی و ظاهر متن تاثیر بسیاری دارد
همچنین خوانش و انتقال مفهوم و احساسات را برای خواننده راحت می‌کند
علائم نگارشی خصوصا نقطه، نقطه‌ویرگول، سه نقطه و نقطه باید به درستی رعایت شوند
نیم فاصله‌ها باید رعایت شوند و غلط املایی دیده نشود.
موارد بالا به خوبی رعایت شده است اما تنها مورد پرش از خطی به خط دیگر به صورت مکرر است
بهتر است جمله‌های پیوسته را پشت سرهم قرار دهید.


هدف و ایده :
هدف و ایده انتخابی نویسنده باید جدید و دور از کلیشه باشد
اما اگر مانند بسیاری از دلنوشته‌ها هدف اصلی کلیشه بود نویسنده حتما باید با مواردی که باعث زیبایی دلنوشته می‌شوند همراه با قلم نويسنده این کلیشگی دور شود.
هدف نویسنده در مورد اعتماد از دست رفته و عشقی که از ان سر همین موضوع گذشته بیان می‌دارد و به وضوح مشخص است که هدف دلنوشته تکراری و کلیشه است
اما چیزی که باعث صرف نظر کردن از این موضوع شده پردازش زیاد و عمیق نویسنده است که خواننده را سعی دارد به ژرف موضوع ببرد در غیر این صورت استفاده از کلمات و ترکیب‌های جذاب در حد نیمه قرار داشت.


دستور زبان :
همانطور که در بالا هم اشاره کردیم
دلنوشته یک اثر ادبی است و بهتر است که به لحن ادبی نگارش شود زیرا باعث زیبایی هرچه بیشتر متن می‌شود و در انتقال احساسات کمک می‌کند
و نویسنده طبق توضیحات بالا خوب عمل کرده است‌.
قسمت بعدی در این رکن مورد بررسی قرار می‌گیرد ساختمان دلنوشته است.
نویسنده گاهی می‌تواند برای زیبایی بیشتر دلنوشته خود جای ارکان جمله را جابه جا کند ( جابه‌جایی فاعل و مفعول )
اما این جابه‌جایی نباید به صورتی باشد که ساختمان جمله بهم بریزد و خواننده متوجه منظور نشود،
نویسنده شاید در حد دو یا سه مورد از این جابه‌جایی استفاده کرده و بیشتر شیوه عادی جمله را در پیش گرفته
همانطور که گفته شده این مورد سبب زیبایی بیشتر متن می‌شود و باعث می‌شود متن بیشتر شکل ادبی را به خود بگیرد.


دستور ادبی :
استفاده از ارایه‌های ادبی و کلمات جدید متنوع در یک دلنوشته‌ کاملا اجباری هستند
این ارایه‌های ادبی هستند که یک متن ساده را تبدیل به متن ادبی می‌کنند
هرچه بیشتر از ارایه‌های ادبی در دلنوشته استفاده شود بهتر و زیباتر خواهد بود
نویسنده باید سعی کند از ارایه‌های متنوعی بهره بگیرد و میزان استفاده را بالا ببرد نه اینکه در کل دلنوشته شاید یک یا دو ارایه‌ی تکراری استفاده شود
نویسنده خیلی عالی از آرایه‌های ادبی بهره برده است و به وضوح این موارد سبب زیبایی هرچه بیشتر دلنوشته شده است.
آرایه‌هایی همچون تشبیه،کنایه، مجازو... در دلنوشته دیده می‌شود
و قابل بیان است که میزان استفاده در حد مطلوب قرار دارد
استفاده از کلمات جدید و متنوع به دلنوشته روح تازه‌ای می‌بخشند و باعث زینت دلنوشته می‌شوند
اما این کلمات نباید طوری گنگ و عجیب باشند که نویسنده برای فهمیدن معنای ان چندین لغت‌نامه را زیر و رو کند!
استفاده از کلمات متنوع در این دلنوشته بصورت میانه و بیشتر آن است یعنی به میزانی که کلمات تکراری هستند کلماتی جدید و متنوع هم وجود دارند و از آن بیشتر
و نویسنده به صورت توانسته با کلمات و آرایه‌ها بازی کند هرچند که کلمات تکراری در دلنوشته مشاهده می‌شود.



@آوا...
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
بالا پایین