بسم نور
نقد دلنوشته: لیلی به من بگو آسمان
نویسنده: محمد یاسین نصرتی(شاهیاس)
عنوان
یک دلنوشته باید در نگاه اول طوری باشد که خواننده هر چند کم و ناچیز به موضوع و ژانر دلنوشته پی ببرد؛ دلنوشته یک اثر ادبی است و بهتر است از انتخاب عنوانهای طولانی پرهیز شود چرا که ماندگاری در ذهن خواننده ندارند.
[لیلی به من بگو آسمان]
عنوانی است که توسط نویسنده انتخاب شده.
در نگاه اول به نام دلنوشته انتظار میرود با دیدن کلمه لیلی دلنوشتهای حاوی متون عاشقانه را شاهد باشیم که بهدرستی رعایت شده،عنوان با کلمات سادهای انتخاب شده اما ترکیب کلمات ابهامی ریز در ذهن خواننده ایجاد میکند که در نگاه اول با خود میگوید که به من بگو آسمان یعنی چه؟ عنوان یک دلنوشته باید در نگاه اول طوری باشد که خواننده هرچند کم و ناچیز به موضوع و ژانر دلنوشته پی ببرد.
عنوان با تنها ژانر انتخاب شده توسط نویسنده که عاشقانه است همخوانی دارد.
ارتباط عنوان با متنهای دلنوشته هم بحث مهمی است، عنوان باید جامعیت دلنوشته را در بربگیرد و با تمامی پارتها مرتبط باشد که نویسنده توانسته آن را نسبتاً رعایت کند.
عنوان ترکیب شده جمله مانند است و از پنج بخش تشکیل شده، کلمات (لیلی و آسمان) ساده، تکراری و کلیشهای هستند و دردلنوشتههای بسیاری به چشم میخورند. نویسنده از ترکیب کلمات (لیلی و آسمان) جمله زیبایی ساخته که در انتقال احساسات به خواننده موفق عمل کرده و با کمی جست و جو درمییابیم که تاکنون این عبارت در هیچ دلنوشتهای استفاده نشده پس توانسته از کلیشه بودن عنوان تا حدودی جلوگیری کند؛
عنوان باید اندازه استاندارد داشته باشد همچنین از تکراری بودن کلمات پرهیز کند. نویسنده میبایست برای گیرایی، جذابیت و جذب خوانندگان بیشتر از استفاده عنوان طولانی با اندازه نامناسب (خارج از استاندارد) بپرهیزد و همانطور که در قسمت بالا نیز اشاره شدبرای ماندگاری در ذهن خواننده نیز از عنوان کوتاهتری با کلمات جدید و متنوع (کمک گرفتن از مترادف کلمات) زیبا و غیرکلیشهای استفاده کند.
عنوان از لحاظ بار ادبی با محتوا یکسان و مرتبط است.
ژانر
یک دلنوشته در واقع بیانگر این موضوع است که دلنوشته در چه حیطه و سبکی نگارش شده و چه احساساتی را در بر میگیرد.
ژانرهای یک دلنوشته با یکدیگر ارتباط کامل برقرار کنند همچنین نویسنده باید در انتخاب ژانر دقت کافی به خرج دهد، ژانر یا ژانرهای انتخابی باید همگی در دلنوشته به طور یکسان و یکدست استفاده شده باشند.
برای مثال اگر نویسنده در یک پارت فقط غم و اندوه را بکار برده اما در بقیه پارتها نه نیازی نیست که ژانر تراژدی را جزو ژانرها قراردهیم.
نویسنده برای اثر خود فقط یک ژانر درنظر گرفته و تنها از ژانر عاشقانه استفاده کرده است.
ژانر استفاده شده به خوبی با عنوان و محتوا ارتباط برقرار کرده و به درستی انتخاب شده است.
مقدمه
سرآغاز دلنوشته است و باید چکیدهای از احساسات بکار رفته در دلنوشته باشد و مقدمه باید به گونهای باشد که تمامی احساسات وموضوعات را در بربگیرد به بیانی دیگر جامع و کامل باشد.
مقدمه باید جامع و کامل باشد به بیانی دیگر اول و پایان حرفهای گفته شده در مقدمه مشخص باشد البته نباید مقدمه زیادی واضح و روشن باشد. اگر حرفی یا موضوعی در ابتدای مقدمه ذکر شده، دلیل آن و نتایجی که به دنبال دارد باید در سطرهای بعدی مقدمه روشن شود.
حال اندازه مقدمه صرفاً در جهت یک مقدمهی ابتداییطور خوب است اما اصولی در نظر بگیریم باید 3بخش مقدمه+بدنه+نتیجه را داراباشد.
به آسمان که خیره میشوم، غم میبینم، درد میبینم.
تاریکی همه جا را فرا گرفته؛ امید مانند جانی بیجان دلسوخته؛ اما قلب من هنوز عاشق تو است.
عاشق لبخند تو، عاشق چَشمان تو لیلی آسمانم.
نویسنده این متن را در مقدمه قرار داده، اگر بخواهیم برای قسمت اولیه که سرآغاز احساسات و معرفی از اثر است این جمله را قراردهیم:
(به آسمان که خیره میشوم، غم میبینم، درد میبینم.)
قسمت اولیه باید از جذابیتی برخوردار باشد که خواننده جذب شده و مشتاقانه ادامه دهد. جملات به کار رفته ادبی و شامل احساسات سرشار نویسنده است که حس ناامیدی و غم را منتقل میکند، با محتوای دلنوشته مرتبط است. قسمت اولیه جذابیت ادامه دادن مخاطببه خوانش محتوا را داراست. اما حاوی جملات خلاقانه و جدیدی نیست.
متن انتخابی بعدی، بدنه است. متنی که حول محور دلایل و احساسات فوق ذکر را بیان کند:
(تاریکی همه جا را فرا گرفته؛ امید مانند جانی بیجان دلسوخته؛ اما قلب من هنوز عاشق تو است.)
در قسمت دوم مقدمه یا بدنه، نویسنده گرچه دلیلی که از آسمان حس درد و غم میگیرد را بیان نکرده است
اما احساسات ناراحت کنندهاش را با حس عشقی که از لیلی میگیرد التیام بخشیده، که در محتوا نیز مکرراً استفاده شده و مرتبط است. بار ادبی و افعال در انتهای جملات به خوبی رعایت شده.
پس میتوان گفت نویسنده در قسمت بدنه نیز نسبتاً مناسب عمل کرده و توانسته تا به اینجا قسمت بندی معقولی داشته باشد.
متن بعدی نتیجه است که متنی جامع و کامل و بسته بندی شده ازهمه ی قسمت های مقدمه می باشد. (عاشق لبخند تو، عاشق چَشمان تو لیلی آسمانم.)
باید نتیجه متنی جامع و کامل و بسته بندی شده ازهمه ی قسمت های مقدمه باشد.
در قسمت نتیجهگیری نویسنده متنی قرار داده که چرا آن همه درد و غم و حس ناامیدی که از آسمان میگیرد را با عشق لیلی التیام دادهو دلیلش لبخند و چشمان لیلی است که نویسنده عاشقانه از آن یاد میکند. جذابیتی که یک مخاطب از یک مقدمه را انتظار دارد، میشودبه طور نسبی در این مقدمه مشاهده کرد.
اما کاش نویسنده میتوانست از کلمات خلاقانهتر و جدید استفاده کند.
محتوای مقدمه از لحاظ بار ادبی با محتوا یکسان است، درست نویسی رعایت شده، علائم نگارشی نسبتاً درست است.
اندازه پیشنهادی برای مقدمه بین 5تا10 خط است. * مقدمه دارای ۴ خط میباشد و قابل قبول نیست.
انسجام
انسجام بین پارت های ادبی باید کاملا برقرار باشد. که از سه لحاظ آنها را برسی میکنیم:
انسجام ادبی:
باید لحن و سبک نوشته در تمامی پارتها یکسان باشد. یعنی یک پارت اگر دارای آرایه ها ادبی و محتوای ادبی است در مقابل پارت بعدی عاری از هیچ آرایه ی ادبی نباشد.
رعایت اصول در همه پارت ها به طور یکسان به زیباتر شدن نوشته کمک میکند.
نویسنده در تمامی پارتها لحن و سبک ادبی نوشته را رعایت کرده و هیچ پرش لحن و سبک دیده نشد، آرایه چندانی توسط نویسنده درون محتوای پارتها ملاحظه نشد و بعضی از پارتها فاقد آرایه بودند ولی پارتها از توازن نسبی برخوردارند، آرایه به کار برده شده (تشبیه و اغراق) و ای کاش نویسنده از آرایه های جدید و بیشتری استفاده میکرد تا زیبایی و جذابیت بیشتری به اثرش ببخشد.
انسجام نگارشی:
به منظور رعایت اندازه پارتها و خطوط هر قسمت میباشد. تعداد خطوط پارتها نباید فاصله زیادی از هم داشته باشد،
دلنوشته لیلی به من بگو آسمان از حدود دو تا چهار خط را داراست (با جمع نیمخطها و حساب شدنشان به صورت یک خط کامل) و به درستی رعایت شده. تعداد خطوط خیلی کم یا بسیار زیاد مشاهده نشد.
رعایت اصول نگارشی در زیبایی و ظاهر متن تاثیر بسیاری دارد
همچنین خوانش و انتقال مفهوم و احساسات را برای خواننده راحت میکند.
نویسنده عزیز انسجام نگارشی را رعایت کرده جز چند مورد:
تاریکی همه جا را فرا گرفته؛ امید مانند جانی بیجان دلسوخته؛ اما قلب من هنوز عاشق تو است. ✘
تاریکی همه جا را فرا گرفته. امید مانند جانی بیجان دلسوخته؛ اما قلب من هنوز عاشق تو است.✔
عاشق لبخند تو، عاشق چَشمان تو لیلی آسمانم.✘
عاشق لبخند و چَشمان تو، لیلی آسمانم.✔
ستم دیده ✘ ستمدیده ✔
جهان، تیره بود؛ تیره تر شد. ✘
جهان تیره بود، تیرهتر شد! ✔
همه لهله میزنند ببینند این خورشید تابان را ✘
همه لهله میزنند این خورشید تابان را ببینند ✔
گونه هایم ✘ گونههایم✔
میتاپید ✘ میتابید ✔
به من خیر بود ✘ به من خیره بود ✔
خواسته شده بود ✘ خواسته شدهبود ✔
کِه ✘ که ✔
روز به روز ✘ روزبهروز ✔
“خدا” ✘ «خدا»✔
باشد از آن تو ✘ از آن تو باشد✔
انسجام محتوایی:
پارت ها از لحاظ محتوا باید با یک دیگر مرتبط باشند و احساسات به کار رفته در تمامی پارت ها یکسان باشد. محتوای تمامی پارتها یکسان و درباره وصف لیلی آسمان نویسنده است. اما از پارت #۱۰ به بعد وصف لیلی کمتر و دیده نشد و نویسنده در وصف خدا، گله وشکایت از خدا و برآورده شدن آرزوی ناممکناش توسط خدا گفته است. پارتهای اولیه وصف بیش از حد و در پارتهای آخری خیلی کم است که میتوان گفت به صورت نسبی و کم انسجام محتوایی را زیر پا گذاشته است گرچه در پایان پارتها با برآورده شدن آرزویش ورسیدن به لیلی آن پارتهای بی ربط به عاشقانه و لیلی را به یکدیگر متصل و مرتبط ساخته است.
هدف
محتوایی که نویسنده بیان میکند باید جذاب، آشنا و نوآورانه باشد. البته یک محتوای کلیشهای نیز میتواند با بیان جذاب اثری خوببسازد ولی زاویهی دید نو به یک موضوع کلیشهای یا یک محتوای نو با شیوهی نگارش جذاب نیز میتواند امتیاز مثبتی برای نویسنده باشد.
در دلنوشته( لیلی به من بگو آسمان) نویسنده غمها و دردها را که با دیدن یار پوچ شده و از بین میرود را به تصویر کشیده است.
غم ندیدن و دوری از یار،
گله و شکایت و آرزو از خدا را که در قالبی زیبا و هنرمندانه که ارج و قرب خداوند آسمان حفظ شده و سپس اتفاقاتی که در پی آرزو کردنش از خداوند و برآورده شدن آرزویش و شکرگذاری بیان شده بسیار زیبا و دلنشین بود.
و میتوان گفت نویسنده از موضوع کلیشهای که در زندگی تمامی ما وجود داشته و در بسیاری از دلنوشتههای دیگر نیز دیده میشود را به بیانی جذاب تبدیل ساخته که قابل تحسین است.
نویسنده توانسته در دلنوشته تمامی احساسات خود را در قالب متن ادبی به خواننده انتقال دهد.
محتوای نوشته شده قابل درک است و هرکسی میتواند با خواندن آن متوجه معنا و مفهوم آن شود ، در دلنوشته جمله نامفهومی وجود ندارد.
آنچه قابل تأمل است قلم نویسنده است!
هرچند که موضوع کلیشهای و نوآورانه نیست، ولی خلق اثر و زاویه دید جدید از موضوعی کلیشهای و غیر نوآورانه قطعا نیازمند فن بیان وسبک نوشتار درست نویسنده است که میتوان گفت قلم نویسنده توانسته موضوع را با زاویه دیدی جدید از کلیشه دور کند.
دستور زبانی و ادبی
اثر باید با یک لحن نوشته شود: ادبی یا عامیانه. و نباید دو لحن با یکدیگر آمیخته شوند البته در بعضی موارد خاص، آمیختن دو سبک باتبحر نویسنده و به گونهای که اثر را جذابتر کند مشکلی ندارد.
تمام سبک دلنوشته، ادبی طور است و هیچ کجا اثری از لحن عامیانه به چشم دیده نمیشود.
حفظ این لحن باعث گیرایی بیشتر و اثر بیشتر روی ناخداگاه مخاطب دارد.
درست نویسی، املای صحیح، رعایت افعال در انتهای جملات، رعایت اصول نگارشی هم در اثربخشی دلنوشته تاثیر دارد.
نویسنده تا حد نسبی در رعایت املا و افعال و درست نویسی دقت داشته و درست عمل کرده،
رعایت اصول نگارشی از قبیل ( ویرگول، نقطه ویرگول، نقطه، علامت سوال و تعجب و…) نیز جایگاه مهمی دارد که نویسنده از سه نقطه در محتوا بیرویه استفاده نموده است.
از آن تو… .
بپاست… .
غنیمت میدهد… .
مسـ*ـت میکند… .
مظلومی… .
بتابم… .
هدیه میداد… .
زمین میکرد… .
نشست… .
میکنند… .
گوش بده… .
ترسید… .
میکردم… .
شگفتزده شدند… .
شکرگزارم… .
میرسند… .
سعادت میشوند… .
استفاده از علائم نگارشی در متن مهم و به خوانش راحت کمک میکند اما استفاده بیرویه از یک علامت نیز جلوه خوبی در متن ندارد و چه بسا باعث حواسپرتی خواننده نیز بشود. نویسنده در قسمتهایی به درستی از علامت سه نقطه استفاده و در بعضی قسمتها که ملزم این علامت نیست را میتواند با علامت نگارشی دیگری تعویض کند.
استفاده از آرایه ادبی نیز یکی از موثر ترین بخش ها که به زیبایی دلنوشته کمک میکند.
درست است که دلنوشتههای ادبی با آرایههای ادبی زیبا و بهتر میشوند، اما نوشتن آرایههای زیاد و «قلنبه سلنبه» نیز میتواند برعکس عمل کند و متن را بجای زیبا، دچار اشتباهات زیاد کند و خواننده برای فهمیدن معنا و مفهوم آن چندین فرهنگ لغت را زیر و رو کند.
در دلنوشته (لیلی به من بگو آسمان) آرایه چندانی به چشم نمیخورد و در بعضی پارتها هم همان تعداد کم نیز دیده نمیشود. آرایه های استفاده شده توسط نویسنده مانند (استعاره و اغراق) بسیار اندک و انگشت شمار است مانند: اشکهایم شگفتزده شدند، آسمان ترک برداشت و… .
و آرایه (تشبیه) مکرراً استفاده شده. همچون: شاه آسمان، دختر آفتاب و… .
با اینکه آرایهها جدید و متنوع نیستند و تعداد کم هستند، در بعضی پارتها حتی به چشم نمیخورند؛ اما توازن بین پارتها از بین نرفته و چیزی از سادگی و زیبایی دلنوشته نکاسته است. به نویسنده پیشنهاد میشود در استفاده از آرایه خساست به خرج ندهد چرا که
استفاده از آرایههای متنوع و جدیدی همچون ( مجاز، ایهام، حس آمیزی، تضاد و…) میتواند بر زیبایی و گیرایی بیشتر متن بیفزاید.
موفق و پیروز باشید🌹