هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایلهایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کردهاند حذف کنند.
بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود.
https://t.me/iromanbook
You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly. You should upgrade or use an alternative browser.
بسمه تعالی
نویسنده عزیز ضمن درود و عرض وقتبخیری خدمت شما
سپاسگذاریم بابت اعتماد شما از نقد آثار خود در انجمن رمان بوک
*لطفا تا قبل از قرارگیری نقد توسط منتقد در این تایپک چیزی ارسال نکنید!
*همچنین پس از ارسال نقد این تایپک به مدت دو روز باز خواهد بود تا شما نظر خود را نسبت به نقد اعلام نمایید!
*در صورتی که از نقد خود ناراضی بودید یا شکایتی از تالار نقد داشتید، میتوانید شکایت خود را ثبت کنید تا مورد بررسی قرار گیرد!
دلنوشته: مغز مریض عنوان:
عنوان یک دلنوشته باید در نگاه اول طوری باشد که خواننده هر چند کم و ناچیز به موضوع و ژانر دلنوشته پی ببرد.
دلنوشته یک اثر ادبی است و بهتر است از انتخاب عنوانهای طولانی پرهیز شود زیرا ماندگاری کمی در ذهن خواننده دارند.
نخستین فاکتوری که باعث جلب نظر و توجه به هرنوشتهای میشود عنوان است و میبایست دلنویس در انتخاب آن دقت کافی را صرف کند.
عنوان یک دلنوشته میبایست کوتاه باشد، زیرا ماندگاری بیشتری در ذهن خواننده دارد.
عنوان انتخابی دلنویسِ عزیز《مغز مریض》است.
عنوان از ترکیب دو کلمه ساخته شده است. عنوان دلنوشته اندازهای استاندارد دارد.
عنوان دلنوشته مقدار بسیاری کلیشهای است و کلمه《مغز، مریض》در بیشترِ دلنوشتههای دیگر مشاهد میشود، گرچه با ترکیب مناسب دو کلمه کمی از شدت کلیشهای میتوان چشم پوشی کرد.
اما اگر عنوان دلنوشته جذابیت و جذب کافی را داشته باشد میتواند از مقدار کلیشهای او چشم پوشی کرد اما از انجایی که عنوان گیرایی لازم را ندارد پیشنهاد میشود دلنویس عنوانی دیگر برای دلنوشته استفاده کند.
همچنان دلنویس میتواند از مترداف کلمات مغز و مریض استفاده کند تا عنوانی بدون کلیشه خلق کند که معنی مغز مریض را میدهد.
نباید کلمات انتخاب شده در عنوان تکراری و کلیشه باشند. نویسنده میبایست از کلمات جدید و متنوع برای جذابیت و گیرایی بیشتر دلنوشته استفاده کند که با استفاده از مترداف اگثر کلمات میتواند ایم مورد حل کند.
احساسات به کار رفته در عنوان نماد احساسی است که دلنویس برایش دقت کافی را صرف کرده تا آن را خلق کند و در گیرایی و جذب مخاطب مهم است!
عنوان 《مغز مریض》 گرچه با بخش آغازین و بدنه و پایانی ارتباط نسبتاً نزدیکی دارد اما در بار اول با خواندن عنوان متوجه ژانر تراژدی در آن میشویم اما نشانه.ای از حضور ژانر عاشقانه در بافت عنوان نیست.
عنوان از لحاظ بار ادبی با محتوی کلی دلنوشته نسبتاً ثابت و یکسان است و همچنین در انتقال احساسات، دلنویس به حد برگزیدهای عمل کرده. ژانر:
ژانر یک دلنوشته در واقع بیانگر این موضوع است که دلنوشته در چه حیطه و سبکی نگارش شده و چه احساساتی را در بر میگیرد.
ژانر هر اثر باید در برگیرندهی محتوای کلی اثر بوده و به درستی انتخاب شود. اگر دلنوشتهای دارای بیش از یک ژانر بود، باید به ترتیب کلی به جزئی نوشته شده و اکیدا از قرار دادن بیش از ۳ ژانر پرهیز شود. ژانرهای دلنوشته عبارتند از:
《عاشقانه، تراژدی》
دلنویس ژانر درستی برای دلنوشته انتخاب نموده و ژانر عاشقانه و تراژدی در پارتها و مقدمه مشاهد میشود و دلنویس به طور برگزیدهای استفاده از ژانر عاشقانه، تراژدی رعایت کرده است و در هر پارت شاهد هر دو ژانر هستیم. نیاز به افزودن ژانری دیگر به دلنوشته نیست و تنها ژانر عاشقانه، تراژدی برای دلنوشته کفایت میکند با انتخاب صحیح دلنویس یک امتیاز مثبت در ژانرها دیده میشود.
مقدمه:
مقدمه سرآغاز دلنوشته است و باید چکیدهای از احساسات بکار رفته در دلنوشته باشد و مقدمه باید به گونهای باشد که تمامی احساسات و موضوعات را در بربگیرد به بیانی دیگر جامع و کامل باشد.
مقدمه دومین فاکتور مهمی است که میتواند تعیین کند مخاطب به خوانش اثر ادامه دهد یا خیر. بنابراین نقش مهمی دارد.
[خاطراتم، در پس شیارهای مغزم مانور میدهند. خواستهشان، دیوانه کردن منِ دیوانهای است که لابهلای کتاب قطور طالع سیاهم ماندهام.
ماندهام و خواستار روشن کردن خبطهایم هستم.
خواستهام این است، چند شبی، نزدیکیام را تحمل و کمکم کنی.
خاطراتم، خاطراتش، مغز، اعصاب و قلبم را با قمه پارهپاره کردهاند.
صادقانه بگویم، تاب و توان ادامه را ندارم.
آری دل دادن صبر میخواهد؛ اما، دگر نمیتوانم.
واقعیت این است که آنقدری که تو برای من مهم هستی، من برای تو مهم نیستم و تمام.]
مقدمه توسط خود دلنویس نوشته شده است.
دلنویس در مقدمه به بیان فاصله خود تا آسمان را شرح میدهد و قلب معشوق و فاصلههای بینخود و معشوق را با جادهی پرتاب تشبیه میکند.
خود متن مقدمه را به سه قسمت «مقدمه، بدنه، نتیجه» تقسیم بندی میکنیم. در قسمت مقدمه نویسنده میبایست مقدمهای از آنچه که اتفاق افتاده است یا مقدمهای از احساسات اتلاف شده بیان کند همچنین در قسمت مقدمه هرچه که بیان شده دلایل آن و اینکه چه احساساتی را در بر میگیرد میبایست در قسمت بدنه شرح داده شود.
مقدمه دلنوشته:
[خاطراتم، در پس شیارهای مغزم مانور میدهند. خواستهشان، دیوانه کردن منِ دیوانهای است که لابهلای کتاب قطور طالع سیاهم ماندهام.]
در بخش مقدمه، سوالی در ذهن خواننده ایجاد میشود که چه خاطراتی دستبهدست هم دیگر داداند تا روح و روان یک نفر را متلاشی کند؟!
طبق انتظا مقدمه با کلمات مناسب و گیرا نگاشته شده بود؛ با چینش مناسب در کنار همه جملههایی زیبا و پر بار را به وجود آورده بود.
بدنه دلنوشته:
[ماندهام و خواستار روشن کردن خبطهایم هستم.
خواستهام این است، چند شبی، نزدیکیام را تحمل و کمکم کنی.
خاطراتم، خاطراتش، مغز، اعصاب و قلبم را با قمه پارهپاره کردهاند.]
طبق انتظار دلنویس در بدنه به ادامهی مقدمه پرداخته است. در بخش بدنه سوالهای بسیار در ذهن خواننده ایجاد نمیشود، اما به پاسخ از سوالی که در مقدمه ایجاد شده بود پرداخته شد.
نتیجه:
[صادقانه بگویم، تاب و توان ادامه را ندارم.
آری دل دادن صبر میخواهد؛ اما، دگر نمیتوانم.
واقعیت این است که آنقدری که تو برای من مهم هستی، من برای تو مهم نیستم و تمام.]
در نتیجهگیری گرچه برخلاف تصور از کلمات بسیار جدیدی استفاده نشده بود، اما به ادامهی مقدمه و بدنهی دلنوشته پرداخته شده بود و به جوابت سوالهاس پیش آمده در مقدمه و بدنه پاسخ داده شد.
میبایست خلاصه نه خیلی کوتاه باشد و نه خیلی بلند و ملال انگیز. تعداد خطهای دلنوشته میبایست بین ۵ تا ۱۰ باشد. اندازه این مقدمه حدوداً ۹ و نیم خط است.
اگر خط کوتاه باشد زیاد مشکلی پیش نمیآید اما برای اینکه یک اندازهی استاندارد داشته باشد باید دقت کافی را صرف کرد و از آنجایی که مقدمه کمی بلند مدت است پیشنهاد می.شود چند خط از آن کمتر سود.
مقدمه اندازهای استاندارد نداشت و نیاز به افزودن خط بیشتر به دلنوشته نیست و کمی از خط دلنوشته کاسته شود اندازهاستاندارد خود را دریافت میکند. انسجام:
بین پارتهای یک دلنوشته ادبی میبایست انسجام کاملا برقرار باشد. انسجام از ۳ لحاظ ادبی، نگارشی و محتوایی بررسی خواهد شد. انسجام ادبی:
انسجام ادبی یعنی باید لحن و سبک نوشته در تمامی پارتها یکسان باشد.
یک پارت با لحن عامیانه و دیگری با لحن حماسی نوشته نشده باشد.
یک پارت دارای محتوای غنی ادبی از لحاظ آرایهها و دیگری کاملا خالی از آنها نباشد.
دلنویس این مورد را به خوبی رعایت کرده و تمامی پارتها به سبک ادبی و یکسانی نوشته شده است و هیچ نامنظمی در آن دیده نمیشود. انسجام نگارشی:
انسجام نگارشی یعنی تعداد خطوط هرپارت باید نزدیک به همدیگر باشند، برای مثال یک پارت ۴ خط و دیگری ۱۰ خط نباشد. هر پارت باید به طور متوسط ۵ الی ۱۰ خط باشد.
تعداد خطها بهم دیگر نزدیک بودن و مشکلی در آنها دیده نمیشد.
دلنویس عزیز از انسجام نگارشی را زیاد رعایت کرده و تنها چند مشکل نگارشی و نیم فاصله وجود داشت:
که،... .✖ که... .✔
یکیشان✖ یکیشان✔
دارد. و حالا من✖ دارد و حالا من✔
بی تو✖ بیتو✔
یقه ام ✖ یقهام✔
دخترکان✖ دختران✔
زدن های✖ زدنهای✔
اینطوری✖ اینطوری✔ انسجام محتوایی:
پارتها از لحاظ محتوا باید با یکدیگر مرتبط باشند و احساسات بکار رفته در تمامی پارتها یکسان و مشابه باشد. همچنین پارتهای شکر حول یک محور و موضوعی خاص میچرخد و پرش موضوعی ندارند به ژانر دلنوشته مرتبط است. هدف:
محتوایی که نویسنده بیان میکند باید جذاب، آشنا و نوآورانه باشد. البته یک محتوای کلیشهای نیز میتواند با بیان جذاب اثری خوب بسازد ولی زاویهی دید نو به یک موضوع کلیشهای یا یک محتوای نو با شیوهی نگارش جذاب نیز میتواند امتیاز مثبتی برای نویسنده باشد.
هدف و ایده دلنوشته 《مغز مریض》 حول عشقی است که از یک عشق یک طرفع و بیوفاییهای شخص مذکر میچرخد.
هرچند که میتوان گفت هدف دلنوشته تا حدودی کلیشهای و تکراری میباشد. اما صرفاً برای سطح قلم عالی نویسنده و بیان احساسات استفاده از ساختمان زیبایکلمهها کمی میزان کلیشهای را کم کرده است. دستور زبانی:
اثر باید با یک لحن نوشته شود: ادبی یا عامیانه. و نباید دو لحن با یکدیگر آمیخته شوند البته در بعضی موارد خاص، آمیختن دو سبک با تبحر نویسنده و به گونهای که اثر را جذابتر کند مشکلی ندارد.
موضوع دیگر درست نویسی «ساختمان» جمله است. جابجایی افعال و اجزای جمله در صورتی که آگاهانه باشد و به دلیل افزایش زیبایی متن باشد متفاوت از آن است که نویسنده به اشتباه از افعال دیگر و کلمات اشتباه استفاده کند. برای مثال اوردن فعل ماضی در جملهای با زمان حال یا کلمهای با معنای اشتباه به جای کلمهی درست یا اوردن یک فعل با ضمیر اشتباه.
دلنوشته به لحن ادبی نوشته شده است و در دلنوشته جابهجایی فعلهای مضارع و ماضی دیده نمیشود. تمامی ضمایر با افعال خود به کار گرفته شده بودند.
با به کارگیری کلمات مناسب در جملات، به زیباتر شدن دلنوشته بسیار کمک کرده و در بیان احساسات نیز کمک بسیاری کرده بود. دستور ادبی:
این بخش شامل استفاده از کلمات فاخر(به گونهای که به زیبایی متن بیفزاید نه تنها برای به رخ کشیدن اطلاعات) و آرایهها میباشد که در دو مورد جداگانه مورد بررسی قرار میگیرند:
لحن ادبی و لحن عامیانه.
دلنویس میبایست از آرایههای جدید و متنوعای استفاده کند تا به دلنوشته خود زینت دهد.
از آنجا که لحن دلنوشته ادبی است، دلنویس میتواند از آرایههای بیشتر و متنوعتری بهره ببرد.
در دلنوشته از آرایهیهای زیر استفاده شده بود:
تشخیص: امشب، شبی است سالگرد شبی که دل دادم.
تشبیه: استخوانهایم مویه کرده بودند
استفاده از کلمات جدید و متنوع به دلنوشته روح تازهای میبخشند و باعث زینت دلنوشته میشوند اما این کلمات نباید طوری گنگ و عجیب باشند که نویسنده برای فهمیدن معنای آن چندین لغتنامه را زیر و رو کند!
در دلنوشته میزان استفاده از آرایهها مکم بود و از آرایههای مختلفی استفاده نشده بود.
دلنویس عزیز، موفق باشید.