نقد ادبی دلنوشته منکسر شده | اثر فاطمه سلمانی کاربر انجمن رمان بوک

[Me~]

بسمه تعالی
نویسنده عزیز ضمن درود و عرض وقت‌بخیری خدمت شما
سپاس‌گذاریم بابت اعتماد شما از نقد آثار خود در انجمن رمان بوک
*لطفا تا قبل از قرار‌گیری نقد توسط منتقد در این تایپک چیزی ارسال نکنید!
*همچنین پس از ارسال نقد این تایپک به مدت دو روز باز خواهد بود تا شما نظر خود را نسبت به نقد اعلام نمایید!
*در صورتی که از نقد خود ناراضی بودید یا شکایتی از تالار نقد داشتید، می‌توانید شکایت خود را ثبت کنید تا مورد بررسی قرار گیرد!


@-پریزاد-
منتقد: @Tara Motlagh
مدیر تالار ادبیات: @*aram* ​

 

[Me~]

به نام خالق قلم
نقد دلنوشته: منکسر شده
نوشته: فاطمه سلمانی

عنوان دلنوشته:
عنوان یک دلنوشته‌ باید در نگاه اول طوری باشد که خواننده هرچند کم و ناچیز به موضوع و ژانر دلنوشته پی ببرد. در نگاه اول آن‌چه از عنوان دلنوشته ( منکسر شده) می‌توان برداشت کرد دلنوشته‌ای با ژانر تراژدی‌ست. دو واژه به معنای "درهم شکسته شده" که می‌تواند به انسانی اشاره داشته باشد که غمی او را شکسته و از پا درآورده است.
عنوان دلنوشته باید از ترکیب کلماتی تشکیل شده باشد که علاوه بر تکراری نبودن، با یک‌دیگر ترکیب زیبایی ایجاد کرده و جذابیت کافی را داشته باشد. عنوان دلنوشته از دو واژه منکسر و شده تشکیل شده است. ترکیبی که کمی زمخت است و از آن‌جا که دلنوشته یک نوشته ادبی‌ست پیشنهاد می‌شود عنوان در عین خاص بودن ادبی‌تر و زیباتر باشد تا جذابیت کافی را داشته باشد.
همچنین از آن‌جا که دلنوشته یک اثر ادبی‌ست بهتر و مناسب‌تر این است که عنوانی کوتاه و مناسب برای دلنوشته انتخاب شود چرا که در ذهن خواننده ماندگارتر است. عنوان اندازه مناسبی دارد و با ژانر تراژدی ارتباط خوبی دارد و می‌تواند تا حدی به ژانر عاشقانه هم اشاره کند. همچنین عنوان با محتوای دلنوشته و مقدمه هم ارتباط مناسبی دارد.

ژانر:
ژانر یک دلنوشته در واقع بیانگر این موضوع است که دلنوشته در چه حیطه و سبکی نگارش شده و چه احساساتی را در بر می‌گیرد. ژانر انتخابی نویسنده تراژدی، عاشقانه است. ژانر تراژدی را می‌توان در همه پارت‌های دلنوشته مشاهده کرد که به غم و اندوه نویسنده عزیز برای معشوقی که پیمان شکنی کرده و او را تنها گذاشته اشاره دارد. ژانر عاشقانه هم تنها در چند پارت قابل مشاهده است. به نظر می‌رسد با توجه به موضوع انتخابی عاشقانه‌ها می‌تواند بیشتر از این هم باشد.

مقدمه:
مقدمه سرآغاز دلنوشته است و باید چکیده‌ای از احساسات به کار رفته در دلنوشته باشد. همچنین مقدمه باید جامع و کامل باشد، به بیانی دیگر اول و پایان حرف‌های گفته شده در مقدمه مشخص باشد. مقدمه توسط خود نویسنده نوشته شده است و نویسنده با انتخاب جملات تاثیرگذار و ادبی خود جذابیت خوبی به آن داده است.
مقدمه دلنوشته‌ای با ژانر تراژدی و عاشقانه این توقع را در خواننده برمی‌انگیزد که با موضوعی عاشقانه روبه‌رو شود که با درد و غم فراق معشوق همراه است. این امر چندان در مقدمه به چشم نمی‌خورد.
نویسنده در شروع مقدمه از پیمان‌های بدیمنی می‌گوید که قلبش را شکسته‌اند.
"قلبم دیگر منکسر شده است از این همه میثاقِ بدیمن و می‌خواهد بگوید: میم، ی، ث، الف، ق برایم حروف‌هایی است‌ بی‌گانه!"
این بخش به عنوان مقدمه دلنوشته آغاز نسبتا خوبی به شمار می‌آید؛ جملاتی ادبی که نشان دهنده غمی‌ست که از تنهایی به دوش کشیدن پیمان‌ها به وجود آمده است و نویسنده مفهوم پیمان و میثاق را از بین رفته و بیگانه می‌‌داند.
در قسمت بعد، یعنی بدنه مقدمه نویسنده از دلیل این تفاوت‌ها پرده برمی‌دارد.
"اگر اندکی نامی را درک کنی که منکسر باشد دیگر خوابی نخواهی داشت که در آن شادی را بگشایی."
نویسنده در بدنه کوتاه و تک جمله‌ای خود از علت بیگانگی مفهوم میثاق می‌گوید. اینکه پیمانی که شکست دیگر معنا و مفهومی ندارد. نویسنده جمله‌ای خوب و تاثیرگذار برای این بخش انتخاب کرده است. در واقع تاثیر پیمان شکنی را با بازی با کلمات به خوبی توصیف می‌کند.
در انتها و در بخش نتیجه‌گیری نویسنده به پیامدهای این پیمان‌شکنی می‌پردازد.
"آن‌گاه خواب‌هایت گریه‌ا‌ی است ناتمام، ناتمام‌تر از چاه عمیق‌ بدیمنی‌ها و پیمان‌های شکسته شده که هیچ‌گاه بهم دیگر گره‌ نخورده‌اند."
نویسنده از پریشان‌حالی پس از پیمان شکنی معشوق می‌گوید و عدم اعتمادی که به همین علت ایجاد می‌شود و ترمیم‌پذیر نیز نخواهد بود. پایانی کوبنده که می‌تواند برای خواننده جذابیت کافی را داشته باشد و او را تحت تاثیر قرار دهد.
اما همان‌طور که گفته شد عاشقانه‌ای در مقدمه به چشم نمی‌خورد. تنها تراژدی‌ست که بار مفهومی مقدمه را به دوش می‌کشد بی‌آن‌که از عاشقانه‌هایی که تمام شده و باعث پیمان شکنی معشوق شده چیزی بیان شده باشد. اگر میان این همه تراژدی کمی عاشقانه هم آورده میشد قطعا مقدمه‌ای جذاب‌تر و مناسب‌تر از آب در می‌آمد.
اندازه مقدمه متناسب و در حد استاندارد یعنی سه تا ده خط است.

انسجام:
بین پارت‌های یک دلنوشته ادبی می‌بایست انسجام برقرار باشد. انسجام از لحاظ ادبی، نگارشی و محتوایی بررسی خواهد شد.

انسجام ادبی

انسجام ادبی در همه پارت‌ها دیده می‌شود، لحن در همه آن‌ها ادبی‌ست و در دلنوشته‌ها شاهد پرش لحن نیستیم.

همچنین نویسنده از آرایه‌های خیلی کم و تنها در چند مورد از آرایه تشبیه و یک مورد جان‌بخشی استفاده کرده است.

انسجام نگارشی

رعایت اصول نگارشی در زیبایی و ظاهر متن تاثیر بسیاری دارد. علائم نگارشی در بیشتر جاها رعایت شده‌اند. فاصله‌ها و نیم ‌فاصله‌ها نیز رعایت شده‌اند اما اشتباهات املایی و تایپی کم و بیش در متن دیده می‌شود:

حروف‌هایی✖️ حروفی یا حرف‌هایی✔️ حروف خود جمع مکسر حرف است و نیاز به جمع بستن با ها ندارد.

بی‌گانه✖️ بیگانه✔️

توام✖️ تو هم✔️

بی‌وفاه✖️ بی‌وفا✔️

ماچاله✖️ مُچاله✔️

وقف✖️ وفق✔️ اگر منظور عادت باشد

واعا✖️ واقعاً✔️

بشینم✖️ بنشینم✔️ متن ادبی‌ست و نباید از شکل محاوره کلمه استفاده کرد

افعال هم متناسب با ضمایر انتخاب شده‌اند. حجم دلنوشته‌ها معمولا تفاوت چندانی (در حد یکی دو خط) با هم ندارند.

انسجام محتوایی

در تمامی پارت‌ها دیده می‌شود. همه پارت‌ها حول یک موضوع یعنی پیمان شکنی معشوق و غم و ناراحتی عاشق نوشته شده‌اند. محتوای دلنوشته‌ها بیشتر تراژدی هستند و در چند پارت و خیلی کوتاه از ژانر عاشقانه هم استفاده شده است.

هدف و محتوا:

هدف و ایده انتخابی نویسنده باید جدید و دور از کلیشه باشد. دلنوشته به موضوع پیمان‌شکنی معشوق اشاره دارد. معشوقی که بر سر قول و قرارهایش با عاشق نمانده و او را ترک کرده و رفته است و حالا عاشق مانده و قول و قرارهایی که بینشان گذاشته شده و علاوه بر غم فراق، به تنهایی بار این پیمان‌ها را بر دوش خود تحمل می‌کند و امید به بازگشت معشوق دارد.
موضوعی که کلیشه فراوانی دارد اما آن‌چه یک دلنوشته را جذابیت می‌بخشد قلم خوب نویسنده و دیدگاه خاص او نسبت به موضوع است. نویسنده در این اثر سعی کرده است از سختی‌های پس از فراق و تاثیر وابستگی‌های عاطفی آن بگوید. از پیمان‌هایی که از زیبایی‌ها و عاشقانه‌ها خالی شده‌اند و تنها بدیمنی و تیرگی‌شان دامن عاشق را گرفته است.
نویسنده با استفاده از دیدگاهی نو نسبت به فراق معشوق و گفتن از پیمان‌های به جا مانده از یک رابطه تمام شده و تاثیر آن‌ها بر روح و روان عاشق و به کار بردن جملاتی با بار تراژدی و غم به تاثیرگذاری دلنوشته کمک کرده است و خواننده را به خواندن آن تشویق می‌کند.

دستور زبان و اصول نگارشی:
بهتر است دلنوشته به زبان ادبی نوشته شود چرا که یک اثر ادبی‌ست و این امر باعث زیبایی هرچه بیشتر متن می‌شود و در انتقال احساسات نویسنده به مخاطب کمک می‌کند. لحن دلنوشته ادبی‌ست و در همه پارت‌ها رعایت شده است.
ارکان جمله در جای خود قرار گرفته‌اند و تنها گاهی از جابه‌جایی فعل استفاده شده است.

دستور ادبی:
استفاده از آرایه‌های ادبی در دلنوشته بار معنایی ایجاد و همچنین زیبایی و تاثیرگذاری آن را بر مخاطب بیشتر می‌کند. دلنوشته زبان ادبی دارد و نویسنده بسیار کم و تنها در چند مورد از آرایه ادبی تشبیه استفاده کرده است. به طور مثال: تشبیه فریاد به تیری که زخم می‌زند و تشبیه اشک به مروارید یا تشبیه اضافی"چاه عمیق بدیمنی" و همچنین در یک مورد از آرایه جان‌بخشی در "زانوهای غم" استفاده نموده است.
حضور آرایه‌های ادبی در دلنوشته چندان به چشم نمی‌آیند و معمولا جملات ساده اما ادبی و تاثیرگذار هستند. اما باید توجه داشت که حضور بیشتر آرایه‌ها با توجه به ژانرهای انتخابی یعنی تراژدی و عاشقانه می‌توانست بر جذابیت و زیبایی اثر تاثیر به‌سزایی داشته باشد..
استفاده از کلمات جدید و متنوع به دلنوشته روح تازه‌ای می‌بخشند و باعث زینت دلنوشته می‌شوند. نویسنده در اثر خود از کلمه یا عبارت خاص و جدیدی استفاده نکرده است.

برای نویسنده عزیز آرزوی موفقیت روزافزون می‌کنم🌹​