[ عنوان ]
عنوان یک دلنوشته باید در نگاه اول طوری باشد که خواننده هر چند کم و ناچیز به موضوع و ژانر دلنوشته پی ببرد؛ دلنوشته یک اثر ادبی است و بهتر است از انتخاب عنوانهای طولانی پرهیز شود چرا که ماندگاری در ذهن خواننده ندارند.
عنوان انتخابی نویسنده [ ولی من دوستت دارم ] است که از چهار بخش تشکیل شده است و اندازهی استانداردی ندارد و ممکن است خواننده نتواند به طور حتمی آن را در ذهن خود بسپارد، در نگاه اول خواننده متوجه ژانر عاشقانه و تراژدی در اثر میشود.
همچنین با ترکیب کلمات نه چندان پیچیده میتوان به این نتیجه رسید که موضوع نویسنده در رابطه با فردیست که هر چند او نویسنده و یا... را رها کرده است اما نویسنده احساسات خود را با حسرت بیان میکند.
توجه داشته باشید که در موارد بالا تنها احتمال تلقی میشود و بیشتر مواردی که به ذهن خواننده خطور میکند حول موضوعی تراژدی اجتماعی میچرخد، نه تراژدی، اما به دلیل تقدم ژانر تراژدی به اجتماعی قابل قبول است. عنوان دلنوشته باید از ترکیب کلماتی که تشکیل شده باشد که علاوه بر تکراری نبودن، با یکدیگر ترکیب زیبایی ایجاد کرده و جذابیت داشته باشد.
کلمهی [ دوستت دارم ] تا حدودی کلیشهای و تکراری میباشد و در بسیاری از دلنوشتههای دیگری هم مشاهده میشود.
عنوان انتخابی نویسنده اندازهای نامتناسب دارد وجزوه عنوانهای طولانی محسوب میشود اما با ترکیب کلمات و زینت بخشیدن بر او نویسنده به خوبی توانسته این موضوع را حل کند و هر چند نویسنده میتواند عنوان را کمی کوتاهتر کند.
عنوان یک دلنوشته باید در نگاه اول طوری باشد که خواننده هرچند کم و ناچیز به موضوع و ژانر دلنوشته پی ببرد که این عنوان ماندگاری تقریبا خوبی در ذهن خواننده خواهد داشت.
کلمات انتخاب شده در عنوان نباید تکراری و کلیشه باشند و نویسنده میبایست از کلمات جدید و متنوع برای جذابیت و گیرایی بیشتر دلنوشته استفاده کند.
عنوان انتخابی نویسنده از چهار بخش تشکیل شده است و تقریباً کلمات کلیشهای و تکراری در آن مشاهده میشود، همانطور که در عنوان مشاهده کردیم، کلمات انتخابی عنوان تا حدودی کلیشهای هستند و نویسنده به خوبی نتوانسته این اصول را رعایت کند و اما توانسته احساسات درون بدنهی اثر را به خوبی در آن جای دهد و خواننده با دیدن عنوان به ژانر تراژدی و عاشقانهی اثر پیمیبرد.
عنوان باید جامعیت دلنوشته را در بر بگیرد و با تمامی پارتها ارتباط داشته باشد.
محتوای اثر از لحاظ لحن ادبی، یکسان است و نویسنده در انتقال احساسات موفق بوده و به خوبی عمل کرده است.
[ ژانر ]
ژانر یک دلنوشته در واقع بیانگر این موضوع است که دلنوشته در چه حیطه و سبکی نگارش شده و چه احساساتی را در بر میگیرد.
ژانرهای یک دلنوشته با یکدیگر ارتباط کامل برقرار کنند همچنین دلنویس باید در انتخاب ژانر دقت کافی به خرج دهد، ژانر یا ژانرهای انتخابی باید همگی در دلنوشته به طور یکسان و یکدست استفاده شده باشند.
برای مثال اگر نویسنده در یک پارت فقط غم و اندوه را بکار برده اما در بقیه پارتها نه نیازی نیست که ژانر تراژدی را جزو ژانرها قرار دهیم.
اینارو به ترتیب دارای دو ژانر تراژدی و عاشقانهست که با محتوای کلی اثر ارتباط دارد و به خوبی غم و اندوه و موضوعات احساسی به کار رفته است.
ژانرهای انتخابی نویسنده به خوبی انتخاب شده است و همین دو ژانر کفایت میکند.
اگر دلنوشته بیش از یک ژانر داشته باشد باید ترتیب آن بر اساس اثر به درستی انتخاب شود.
[ مقدمه ]
مقدمه سرآغاز دلنوشته است و باید چکیدهای از احساسات بکار رفته در دلنوشته باشد و مقدمه باید به گونهای باشد که تمامی احساسات و موضوعات را در بر بگیرد به بیانی دیگر جامع و کامل باشد.
به معنای اینکه اول و پایان حرفهای گفته شده در مقدمه مشخص باشد البته نباید مقدمه زیادی واضح و روشن باشد و به قوای لو دهندهی ادامهی دلنوشته باشد!
اگر حرفی یا موضوعی در ابتدای مقدمه ذکر شده، دلیل آن و نتایجی که به دنبال دارد باید در سطرهای بعدی مقدمه روشن شود.
خود متن مقدمه را به سه قسمت( مقدمه + بدنه + نتیجه )
تقسیم بندی میکنیم؛ در قسمت مقدمه نویسنده میبایست مقدمهای از آنچه که اتفاق افتاده است یا مقدمهای از احساسات اتلاف شده بیان کند.
و در قسمت بدنه به شرح احساسات بپردازد.
تو خودت را سیاه و فرسوده میبینی
آیینهها را میشکنی تا خودت را نبینی
در اینجا نویسنده شروع خوبی و جملهبندی منابسی داشته است و جذابیت کافی را برای خواننده دارد.
تو خودت را سیاه و فرسوده میبنی، آیینهها را میشکنی تا خودت را نبینی
در شروع دلنوشته با ژانر تراژدی مرتبط است و نویسنده در بخش اول اثر نویسنده با سوم شخص، معشوق و... خود ارتباط برقرار کرده است و با جمله بندی مناسب خواننده میتواند به خوبی با کلمات ارتباط برقرار کند و متوجهی غم و اندوه آن شد.در ادامهی مقدمه نویسنده میبایست متنی به عنوان بدنه قرار دهد که دلایل و احساسات متن فوق را بیان کند.
ولی من دوستت دارم!
از من میگریزی تا دل بسته تو نشوم اما دیر هنگامی است اقدام تو
در این قسمت طبق همان چیزی که انتظار داشتیم نویسنده به ادامهی مقدمه پرداخته است و اما در بخش دوم دلنوشته ما متوجهی ژانر عاشقانه درون مقدمه میشویم، با دیدن این ژانر خواننده کنجکاوتر به ادامهی خواندن میپردازد پس نیازی به تغییر کلمات و یا تغییر مقدمه نیست.
و در قسمت اخر که به عنوان نتیجهگیری تلقی میشود نویسنده میبایست نتایج و یا دلایل آن احساسات خود و حال و روز زندگیاش را بیان کند.
تو را، من خود تو را از لحظههای قبل بیشتر دوستت میدارم حتی اگر چیزی از تو باقی نمانده باشد.
و در قسمت آخر دلنوشته نویسنده به درستی توانستهاست هر دو ژانر را در مقدمه حفظ کند و به ادامهی مقدمه پرداخته است.
مقدمه باید از اندازه مطلوبی برخوردار باشد تا خواننده خواندن ان خسته نشود. اندازه پیشنهادی برای مقدمه بین ۵ تا ۱۰ خط میباشد.
مقدمهی نویسنده دارای ۶ خط است و از اندازهی استانداردی برخوردار است.
همچنین نیازی به کم کردن و یا اضافه کردن مقدمه نیست دلنویس مقدمهای زیبا و جذاب نوشته است و همین باعث میشود تا خواننده برای ادامهی آن کنجکاوتر به خواندن دلنوشته بپردازد.
[ انسجام ]
بین پارتهای یک دلنوشته ادبی میبایست انسجام کاملا برقرار باشد.
انسجام از ۳ لحاظ ادبی، نگارشی و محتوایی بررسی خواهد شد
انسجام ادبی: منظور از انسجام ادبی رعایت لحن دلنوشته و عدم پرش لحن است.
دلنوشته یک اثر ادبی است، بهتر است لحن تمامی پارتها ادبی باشد زیرا خواننده با لحن ادبی بهتر میتواند احساسات را دریافت کند و به ژرف معنی و مفهوم دلنوشته پی ببرد.
انسجام ادبی در پارتها تا حدودی رعایت شده بود اما در بین پارتها بعضی از کلمات به صورت عامیانه نوشته شده بود و دیگری با لحن ادبی؛ متاسفانه نویسنده از کلمات ادبی زیادی استفاده نکرده بود اما لحن اثر ادبی بود.
انسجام نگارشی: انسجام نگارشی یعنی تعداد خطوط هرپارت باید نزدیک به همدیگر باشند، برای مثال یک پارت ۴ خط و دیگری ۱۰ خط نباشد. هر پارت باید به طور متوسط ۵ الی ۱۰ خط میباشد.
اندازه خطوط پارتها بین ۳ الی ۵ خط بود و با هم برابری نمیکردند.
به نویسنده پیشنهاد میشود که اندازهی خطوط پارتها را کمی افزایش دهد.
نویسنده عزیز انسجام نگارشی به خوبی عمل نکرده بود و موردهای نگارشی از جمله علائم نگارشی و نیمفاصله را به خوبی رعایت نکرده بود.
آیینه ها❌️ آیینهها✅️
دور،دور...❌️دور... دور... ✅️
می دارم❌️ میدارم✅️
لحظه های❌️ لحظههای ✅️
دلهره آور❌️ دلهرهآور ✅️
می فهمی ❌️ میفهمی ✅️
شب ها❌️ شبها ✅️
می میرم...❌️ میمیرم؛✅️
می روم❌️ میروم ✅️
فاصله ها❌️ فاصلهها ✅️
بی انصاف❌️ بیانصاف✅️
من....❌️ من... .✅️
نداشتم،بیا❌️ نداشتم، بیا✅️
میشوند❌️ میشوند. ✅️
جگرسوز کرد...❌️ جگرسوز کرد،✅
انسجام محتوایی: همچنین در انسجام محتوایی باید موضوع و احساسات بکار رفته در تمامی پارتها یکسان و مشابه باشد.
در تمامی پارتها احساسات به خوبی به کار رفته بود و هیچ پرش موضوعی دیده نمیشد.
[ ایده ]
ایده انتخابی نویسنده باید جدید و دور از کلیشه باشد
اما اگر مانند بسیاری از دلنوشتهها هدف اصلی کلیشهای بود نویسنده حتما باید با مواردی که باعث زیبایی دلنوشته میشوند همراه با قلم نويسنده این کلیشگی دور شود.
موضوع انتخابی نویسنده کلیشهای میباشد اما نویسنده با ذینت بخشیدن به قلمش توانسته به خوبی این موضوع را حل کند و همچنین هدف نویسنده بسیار مجذوب است و میتواند خوانندههای زیادی را به خود جذب کند.
[ دستور زبانی ]
دلنوشته یک اثر ادبی است و بهتر است که به لحن ادبی نگارش شود زیرا باعث زیبایی هرچه بیشتر متن میشود و در انتقال احساسات کمک میکند که لحن این دلنوشته ادبی است و در طول تمام پارتها یکسان بوده است اما دلنویس میتواند از لحن عامیانه استفاده کند و یا لحن ادبی و عامیانه را با هم استفاده کند ولی در این حالت دلنویس باید با قلم خود در لحن دلنوشته توازن برقرار کند.
قسمت بعدی در این رکن مورد بررسی قرار میگیرد ساختمان دلنوشته است.
نویسنده گاهی میتواند برای زیبایی بیشتر دلنوشته خود جای ارکان جمله را جابه جا کند( جابهجایی فاعل و مفعول)
اما این جابهجایی نباید به صورتی باشد که ساختمان جمله بهم بریزد و خواننده متوجه منظور نشود که در این دلنوشته نویسنده از لحن ادبی و عامیانه با هم استفاده کرده در بعضی از پارتها کلماتی که به صورت عامیانه نوشته شده بود مشاهده شد اما نویسنده به خوبی توانسته بود با ترکیب کلمات توازن بین کلمات برقرار کند و از این موضوع را حل کند و همچنین با به کار بردن کلماتی زیبا به بهتر شدن دلنوشتهش کمک کرده بود و خواننده را جذب اثر خود میکرد.
[ دستور ادبی ]
استفاده از آرایههای ادبی و کلمات جدید متنوع در یک دلنوشته کاملا اجباری هستند و موجب خواندنیتر شدن اثر میشود.
این آرایههای ادبی هستند که یک متن ساده را تبدیل به متن ادبی میکنند. هرچه بیشتر از آرایههای ادبی در دلنوشته استفاده شود بهتر و زیباتر خواهد بود.
نویسنده باید سعی کند از آرایههای متنوعی بهره بگیرد و میزان استفاده را بالا ببرد نه اینکه در کل دلنوشته شاید یک یا دو آرایهی تکراری استفاده شود. در دلنوشته هر چه تعداد آرایههای ادبی بیشتر باشد دلنوشتهی زیباتری خواهیم داشت و برای خواننده جذابتر نمود پیدا میکند.
از آنجایی که لحن دلنوشته ادبی است نویسنده میتوانست از کلمات و آرایههای ادبی بیشتری بهره ببرد.
استفاده از آرایههای ادبی در دلنوشته بار معنایی ایجاد و همچنین زیبایی و تاثیرگذاری آن را بر مخاطب بیشتر میکند.
دلنوشته زبان ادبی ساده را دارد و نویسنده از آرایههای ادبی تشبیه کم استفاده کرده.
تشبیه: [گردابی در چشمان تو است که با وجود فاصله ها هربار مرا به سمت خود می کشد!]
تشبیه: [هرگز من از تو دست نخواهم کشید ای سرود شبهای خفقانم!]
در دلنوشته، دلنویس از آرایههای ادبی کمی استفاده کرده بود و میتوانست با استفاده از آرایهها و کلمات زیبای بیشتری استفاده کند و به زیباتر شدن اثرش کمک کند و همچنین نویسنده در اثر خود از کلمات جدیدی استفاده نکرده بود و همانطور که در بیشتر دلنوشتهها مشاهده میشد تمامی کلمات آنقدر بدون درک و مفهوم نبودن و خواننده به خوبی متوجهی معنی کلمات میشود.
نویسنده عزیز،
دلنوشته شما اثری زیبا بود که با خواندن آن لذت بردم. به امید موفقیت شما، قلمتان مانا 🌼🐥