عنوان مجموعه شعری:
عنوان این مجموعه شعری جزو عناوین دوبخشی محسوب میشود. دوبخش (دل) با درصد کلیشهی بالا و (افگار) با درصد کلیشهی کم را شامل میشود و این بخشها درکنار هم یک ترکیب با درصد کلیشهی خیلی کم ایجاد کردهاست. دراینجا افگار به معنی زخمی و آزرده قرارداده شده و در کنار دل معناهای (دل آزرده) و (دل شاد نبودن) رو شامل میشود. این عنوان بیانگر حالت افسرده و یا غم شاعر برای بیان احساسات یا تجارب شخصی خود هست، که باعث سوال در مخاطب میشود و علاوه بر این میتوان به این نکته که ژانر این مجموعه اشعار تراژدی هست و یک حس و برداشت کلی را به مخاطب میرساند، اشاره کرد. پس این عنوان را میتوان جزو عناوینی که کشش و جذابیت خوبی برای مخاطب ایجاد میکند، به شمار آورد.
عنوان ارتباط کاملا کاملی در اشعار برقرار کرده و این یک پوئن مثبت برای شاعر بهوجود میآورد.
زبان و لحن مجموعه شعر:
واژگان استفاده در این مجموعه ساده و روان هستند و به ندرت از کلمات پیچیده مثل (تعب) استفاده شدهاست. البته این نکته قابل بیان که شاعر سعی کردهاست از معادل کلمات برای تکراری نبودن واژگان استفاده کند، قوی بودن قلم شاعر را نشان میدهد. وقتی شعر لحن صمیمی و خودمانی داشتهباشد، حس ارتباط گیری مخاطب بیشتر میشود و بهتر منظور، پیام و احساسات شاعر را درک کند. این مجموعه شعر ادبی بوده و بهوضوع این ادبی بودن در جایجای ابیات دیده میشود. ابیات منسجم هستند و این را میتوان از ارتباط عنوان و موضاعات ابیات درک کرد و این منسجم بودن هم باعث قویتر دیده شدن اثر شاعر میشود.
صنایع مجموعه شعر:
آرایههای استفاده در این مجموعه میتوان به واجآرایی، تشبیه، استعاره، مراعات النظیر، کنایه و تضاد اشاره کرد. وجود آرایه از نظر کمی تاحدی مورد قبول بودهاست زیرا شاعر میتوانست از آرایههای بیشتر و به شیوه زیباتر استفاده کند. در عین حال این آرایهها تماما قابل درک و ارتباط گرفتن بودهاست. این قسمت به زیبایی به آرایه مزین شدهاست:
پروانههای سپیدرنگ زندگانی، یکییکی سیه شدند و من
در جستوجوی لحظهای آرامش، دل بیچارهام را زدودم.
و تضاد این ابیات مثل:
نیمکتی خالی برایمان باقی نیست.
سوز رفتنت جان میگرفت و عطش ماندنت، دل...
تو مگر چه بودی؟
که بودنت، کمتر از رویای دلانگیز دریا نیست!
تعیین حد نوآوری مجموعه شعر:
ابیات اغلب نوآوری دیده نمیشود. این قسمت باعث ضعف شاعر میباشد چراکه هرچی نوآوری در ابیات و کلمات دیده بشود، زیبایی قلم شاعر و نوع نگاهش بهتر دیده میشود. در بعضی قسمتها هم شاهد نوآوری از نگاه شاعر بودیم:
گدازهی تعبها، سزاوار طربها من بودم.
در پَس سوز سرما، گرم و سوزنده من بودم.
ملول گشته و برای آمدنت، عقل سلیمم را برباد دادم.
دعاها خوانده و من برای شبتاب دیدگانت، رنگ باختم.
شاعر به جای تکرار مجدد افگار، از واژهی تعب استفاده کردهاست.
نوآوری در موضوع اغلب دیده نمیشود و شاعر به موضوعات گاها دارای درصد کلیشهی بالا پرداختهاست. مثل:
نبودن عشق و دوران بعد آن
دوری معشوق
حال بد شاعر
فریب دنیا را نخوردن
پیام و مضمون شعر:
باتوجه به عنوان و ابیات میتوان به موضوعات اصلی که شاعر مد نظرش بوده، اشاره کرد. دراینجا بیشتر عشق، فراق از معشوق، تنهایی و تکیه نکردن به زندگی دنیوی مورد نظر است. موضوعاتی که شاعر از تجارب گذشته و احساسات خود الهام گرفتهاست. استفاده از نمادهای خاص و جدید میتواند کلیشه بودن یک موضوع یا کلمه را تاحدودی کم کند:
پروانههای سپیدرنگ زندگانی، یکییکی سیه شدند و من
در جستوجوی لحظهای آرامش، دل بیچارهام را زدودم.
ترکیب و تالیف یک مجموعه شعر:
تنوع موضوع در این مجموعه خیلی کم است و تکیه کردن تنها بر بعضی موضوعات باعث شده، تا شاعر در این قسمت به مشکل بخورد و از بعضی احساسات کمک بگیرد که گاها تکراری و گفته شدهاست. قالب شعر دراینجا نو هست و انتظار قافیه و محدودیت سایر قالبهای گذشته و کهن را نداریم. شاعر میتواند برای موزونتر کردن ابیات از قافیه و وزن استفاده کند که این الزام نیست ولی باعث زیبایی شعر میشود:
پروانههای سپیدرنگ زندگانی، یکییکی سیه شدند و من
در جستوجوی لحظهای آرامش، دل بیچارهام را زدودم.
مه نقرهی رنگِ آسمان، در شبهای سردم رخت عزا برتن کرد و من
شایستهی آن همه سیاهی، هرگز نبودم که نبودم.
ترتیب چیدمان موضوعی تاحدی رعایت شده ولی زمانی خیر!
پیشگفتار آورده شده قبل از شروع مجموعه شعر ولی پسگفتار و سخنان آخر شاعر دیده نمیشود.
نوع مجموعه شعر:
قالب این مجموعه همانطور که بالاتر گفته شد، نو هست و از نظر موضوعات میتواند مثل قالبهای گذشته عمل کند. از نظر قافیه هم به سلیقهی شاعر و زیبایی شعر استفاده میشود.از نوع سپید حساب میشود. از نظر کلی این مجموعه به موضوعات عشق و فراق دلالت دارد و عاشقانه تاحدی محسوب میشود. از نظر رویکرد شاعر هم جزو اشعار شخصی که به احساسات و تجارب شاعر اشاره میکند، حساب میشود.