جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

مجموعه اشعار دکتر قیصر امین پور

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته اشعار شاعران توسط ~Fateme.h~ با نام دکتر قیصر امین پور ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 195 بازدید, 10 پاسخ و 2 بار واکنش داشته است
نام دسته اشعار شاعران
نام موضوع دکتر قیصر امین پور
نویسنده موضوع ~Fateme.h~
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط ~Fateme.h~
موضوع نویسنده

~Fateme.h~

سطح
5
 
مدیر آزمایشی تالار رمان
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
شاعر انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Apr
9,427
10,324
مدال‌ها
6
دکتر قیصر امین پور
 
موضوع نویسنده

~Fateme.h~

سطح
5
 
مدیر آزمایشی تالار رمان
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
شاعر انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Apr
9,427
10,324
مدال‌ها
6
در وصف خدا)

پیش از این‌ها فكر می‌کردم خدا
خانه‌ای دارد كنار ابرها

مثل قصر پادشاه قصه ها
خشتی از الماس خشتی از طلا

پایه های برجش از عاج و بلور
بر سر تختی نشسته با غرور

ماه، برق كوچكی از تاج او
هر ستاره ، پولكی از تاج او

اطلس پیراهن او ، آسمان
نقش روی دامن او، كهكشان
 
موضوع نویسنده

~Fateme.h~

سطح
5
 
مدیر آزمایشی تالار رمان
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
شاعر انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Apr
9,427
10,324
مدال‌ها
6
رعد وبرق شب، طنین خنده‌اش
سیل وطوفان، نعره‌ی توفنده‌اش

دكمه‌ی پیراهن او، آفتاب
برق تیغ خنجر او ماهتاب

هیچ كس از جای او آگاه نیست
هیچ كس را در حضورش راه نیست

پیش از این‌ها خاطرم دلگیر بود
از خدا در ذهنم این تصویر بود

آن خدا بی رحم بود و خشمگین
خانه‌اش در آسمان، دور از زمین
 
موضوع نویسنده

~Fateme.h~

سطح
5
 
مدیر آزمایشی تالار رمان
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
شاعر انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Apr
9,427
10,324
مدال‌ها
6
بود ، اما در میان ما نبود
مهربان و ساده و زیبا نبود

در دل او دوستی جایی نداشت
مهربانی هیچ معنایی نداشت

هرچه می‌پرسیدم، از خود، از خدا
از زمین، از آسمان، از ابرها

زود می‌گفتند : این كار خداست
پرس و جو از كار او كاری خطاست
 
موضوع نویسنده

~Fateme.h~

سطح
5
 
مدیر آزمایشی تالار رمان
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
شاعر انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Apr
9,427
10,324
مدال‌ها
6
هرچه می‌پرسی، جوابش آتش است
آب اگر خوردی، عذابش آتش است

تا ببندی چشم، كورت می‌کند
تا شدی نزدیک، دورت می‌كند

كج گشودی دست، سنگت می‌كند
كج نهادی پای، لنگت می‌كند

با همین قصه، دلم مشغول بود
خواب‌هایم، خواب دیو و غول بود
 
موضوع نویسنده

~Fateme.h~

سطح
5
 
مدیر آزمایشی تالار رمان
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
شاعر انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Apr
9,427
10,324
مدال‌ها
6
خواب می‌دیدم كه غرق آتشم
در دهان اژدهای سركشم

در دهان اژدهای خشمگین
بر سرم باران گرز آتشین

محو می‌شد نعره‌هایم، بی‌صدا
در طنین خنده‌ی خشم خدا ...

نیّت من ، در نماز و در دعا
ترس بود و وحشت از خشم خدا
 
موضوع نویسنده

~Fateme.h~

سطح
5
 
مدیر آزمایشی تالار رمان
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
شاعر انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Apr
9,427
10,324
مدال‌ها
6
خاست آوایی، فضایی تار شد
برق زد دستی، عصایی مار شد

گشت چوپان‌بچه از پیغمبران
گوسفندانش بدل شد با خران

هرشب از دریا غلامک آب برد
وآخرش دریای بی‌ پایاب برد
 
موضوع نویسنده

~Fateme.h~

سطح
5
 
مدیر آزمایشی تالار رمان
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
شاعر انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Apr
9,427
10,324
مدال‌ها
6
هر چه می‌كردم، همه از ترس بود
مثل از بر كردن یک درس بود

مثل تمرین حساب و هندسه
مثل تنبیه مدیر مدرسه
 
موضوع نویسنده

~Fateme.h~

سطح
5
 
مدیر آزمایشی تالار رمان
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
شاعر انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Apr
9,427
10,324
مدال‌ها
6
تا كه یک شب دست در دست پدر
راه افتادم به قصد یک سفر

در میان راه، در یک روستا
خانه‌ای دیدم، خوب و آشنا
 
موضوع نویسنده

~Fateme.h~

سطح
5
 
مدیر آزمایشی تالار رمان
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
شاعر انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Apr
9,427
10,324
مدال‌ها
6
زود پرسیدم : پدر! اینجا كجاست؟
گفت، اینجا خانه‌ی خوب خداست!

گفت : اینجا می‌شود یک لحضه ماند
گوشه‌ای خلوت، نمازی ساده خواند

با وضویی، دست و رویی تازه كرد
با دل خود، گفت و گویی تازه كرد
 
بالا پایین