جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

کره‌ای دیالوگ، سریال (تابستان درخشان)

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته یادگیری زبان ها توسط روژان مهرزاد با نام دیالوگ، سریال (تابستان درخشان) ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 216 بازدید, 5 پاسخ و 1 بار واکنش داشته است
نام دسته یادگیری زبان ها
نام موضوع دیالوگ، سریال (تابستان درخشان)
نویسنده موضوع روژان مهرزاد
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط روژان مهرزاد
موضوع نویسنده
مدیر آزمایشی تالار زبان و هنر
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
فعال انجمن
Aug
918
2,341
مدال‌ها
2

8c0c4b41c6a5a416b3e098c2bde07eae.jpg

db548145d55158f3abefeeb4addb6b90.jpg
2360065e798f07fc2cdd7b41e01d528b (1).jpg


아무것도 하고 싶지않나
چیزی واسه نگرانی وجود نداره.
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده
مدیر آزمایشی تالار زبان و هنر
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
فعال انجمن
Aug
918
2,341
مدال‌ها
2
장소는 다르지만
Changsoneun dareujiman
끝은 언제나 똑같다
Geuteun eonjena tokatda
닫힌 문 앞에
Dahein muon ape
나 혼자 버려져 있는 꿈
Na honja beoryeojyeo eineun guom

مقصدها شاید متفاوت باشه
ولی رویاهام همیشه یه شکل تموم میشد
همیشه آخرش من
تنهایی جلو یه در بسته وایساده بودم.
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده
مدیر آزمایشی تالار زبان و هنر
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
فعال انجمن
Aug
918
2,341
مدال‌ها
2
나는 출근을 한다
Naneun chuolkeuneul handa

그리고 퇴근을 한다
Keureigo twoeikeuneul handa

출근... 다시 되근
Chuolkeun... Dashei dwoeikeun
출근... 퇴근. 다시 출근
Chuolkeun... Dwoei. Dashei chuolkeun
.여전히 살아가고 있다... 꾸역꾸역
Yeojeonei saragago eidda... Kuoyeog kuoyeog

میرم سرکار و بعد برمی‌گردم (خونه)
و دوباره میرم و بعد برمی‌گردم
میرم... دوباره بر می‌گردم
میرم... برمی‌گردم
میرم... برمی‌گردم، دوباره میرم(سرکار)
هنوز زندگی می‌کنم... یواش یواش


 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده
مدیر آزمایشی تالار زبان و هنر
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
فعال انجمن
Aug
918
2,341
مدال‌ها
2
아무것도 달라지지 않았다
Amuogeoddo darrajeijei anadda
어쩌면... 아무 일도 일어나지 않았는지
Eojeomyeon... Amuo eildo eironajei ananeunjei
모른다
Moreunda
매일 같은 해가 지고
Meeil kateun hega jeigo
같은 해가 뜬다
Kateun hega teunda
세상은 달라진 게 없다
Sesangeun tallajein ke eopda
.나만 고아가 되었다
Naman koaga dwoeieoda

هیچی تغییر نکرده
شاید هیچی نشده (مگه نه؟)
هر روز خورشید غروب می‌کنه
و طلوع می‌کنه(دوباره)
دنیا هیچ تغییر نمی‌کنه
فقط (تنها) من بچه یتیم شدم.

 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده
مدیر آزمایشی تالار زبان و هنر
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
فعال انجمن
Aug
918
2,341
مدال‌ها
2
그동안 나는 얼이 빠져 살았다
낙오하지 않으려고
욕먹지 않으려고
죽을 듯이 살아왔다
그런데 이제 보니
나를 가장 심하게 욕했던 사람은
.바로... 나였다

کل زندگیم من سردرگم بودم
تا عقب نمونم
تا ازم انتقاد نکنند
با تمام توانم(سعی کردم) جلو اومدم
(ولی) الان که به عقب نگاه می‌کنم
می‌فهمم که من همیشه خیلی بدتر از بقیه
خودم رو عقب نگه داشتم (از خودم انتقاد کردم)
 
موضوع نویسنده
مدیر آزمایشی تالار زبان و هنر
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
فعال انجمن
Aug
918
2,341
مدال‌ها
2
한참을 어딘가를 향해 달리고 있다
온 힘을 다해 있지만, 정작 어디로 가야
하는지는 모른다

یه مدته به سمت یه جایی میدوم
با تمام سرعتم دارم میدوم اما، حقیقتش نمی‌دونم کجا باید برم.
 
بالا پایین