جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

نقد آثار کاربران [دیلان] اثر «رها حمیدی کاربر انجمن رمان بوک»

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته نقد کتاب کاربران توسط Tara Motlagh با نام [دیلان] اثر «رها حمیدی کاربر انجمن رمان بوک» ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 239 بازدید, 4 پاسخ و 4 بار واکنش داشته است
نام دسته نقد کتاب کاربران
نام موضوع [دیلان] اثر «رها حمیدی کاربر انجمن رمان بوک»
نویسنده موضوع Tara Motlagh
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط ؛Raha
موضوع نویسنده

Tara Motlagh

سطح
6
 
مدیر تالار نقد
پرسنل مدیریت
مدیر تالار نقد
منتقد کتاب انجمن
مخاطب رمان برتر
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Dec
7,741
45,673
مدال‌ها
7
عنوان: دیلان
ژانر: عاشقانه
نویسنده: رها حمیدی
@حمیدی

می‌گویند برای پروانه شدن، گذشتن از تنگنای پیله‌های در هم تنیده شده‌‌ی زندگی لازم است.
تمام عشق، روزی نیم‌نگاهی بود که بلوار تاریک رسیدن به او را ریسه می‌بست. این روزها که آسمان دیلان پُر از ستاره‌های خاموش است؛ عشق برای بال‌هایی آمیخته با گناه، نیم‌نگاهی است که خسوف را کنایه می‌زند و باد با کینه‌ای از نمی‌دانم‌ها و رفتن‌ها، طاق‌های پنجره را به هم می‌کوبد؛ آری تمام عشق روزی نیم‌نگاهی بود که تمام هستی دخترانه‌ای را نشانه رفته بود!
ابرها را باید گفت نبارند، گویا باران بی‌مهابای چشمانش هم مجابش نمی‌کنند. به راستی که او از خشکسالی قرن‌ها و عاطفه‌ها آمده است!

لینک اثر
 
موضوع نویسنده

Tara Motlagh

سطح
6
 
مدیر تالار نقد
پرسنل مدیریت
مدیر تالار نقد
منتقد کتاب انجمن
مخاطب رمان برتر
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Dec
7,741
45,673
مدال‌ها
7
رهای عزیزم
رمانت جزو رمان‌هایی هست که میشه از خوندنش لذت برد و در عین حال توی فضای داستان قرار گرفت
فضاسازی داستانت عالیه و این قطعا به خاطر قلم خوبیه که داری
عنوان رمان برام خیلی جالب بود و وقتی توی نت زدم دیدم واقعا یه روستا با این اسم وجود داره
چن تا نکته از دید منتقدی
اول اینکه خلاصه و مقدمه‌ات در عین زیبایی و جذابیت زیاد کمی طولانی هستن و طبق فاکتورهای نقد میزان مجاز نهایتا ۹ خط هست
نکته بعد هم درباره توصیفاته
توصیفات خیلی خوبی توی متن رمانت داری اما هم توصیف مکان و آوا و هم شخصیت‌پردازی بیرونی کمی جای کار داره تا مخاطب بهتر بتونه صحنه‌های رمان رو تصور کنه
برای چنین قلم زیبا و پخته‌ای بهت تبریک میگم عزیزم و برات آرزوی موفقیت دارم
قلمت مانا دوست گلم🌹❤️
 

؛Raha

سطح
0
 
کاربر محروم شده
کاربر محروم شده
Aug
562
4,419
مدال‌ها
2
رهای عزیزم
رمانت جزو رمان‌هایی هست که میشه از خوندنش لذت برد و در عین حال توی فضای داستان قرار گرفت
فضاسازی داستانت عالیه و این قطعا به خاطر قلم خوبیه که داری
عنوان رمان برام خیلی جالب بود و وقتی توی نت زدم دیدم واقعا یه روستا با این اسم وجود داره
چن تا نکته از دید منتقدی
اول اینکه خلاصه و مقدمه‌ات در عین زیبایی و جذابیت زیاد کمی طولانی هستن و طبق فاکتورهای نقد میزان مجاز نهایتا ۹ خط هست
نکته بعد هم درباره توصیفاته
توصیفات خیلی خوبی توی متن رمانت داری اما هم توصیف مکان و آوا و هم شخصیت‌پردازی بیرونی کمی جای کار داره تا مخاطب بهتر بتونه صحنه‌های رمان رو تصور کنه
برای چنین قلم زیبا و پخته‌ای بهت تبریک میگم عزیزم و برات آرزوی موفقیت دارم
قلمت مانا دوست گلم🌹❤️
سلام تارای عزیز خیلی ممنونم از نظرت و مرسی بابت توصیه‌های خوبت🌹❤️
همچنین عزیز😘
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jul
663
13,434
مدال‌ها
2
سلام رهای عزیزم نویسنده خوش قلم.🥀
گلم من به عنوان یه خواننده که از پارت‌های اول این رمان رو دنبال می‌کرد نظرم رو میگم. اول این‌که خب رمان پارت‌های اولیه‌اش رو پیش می‌بره و هنوز داستان به نقطه اوج خودش نرسیده. اما میشه منتظر هیجان بیشتری در رمان بود.
اما نکته‌ای که کمی خوندن رمان رو برای من سخت کرد طرز نوشتاری پارت‌های اولیه بود. بیشتر احساس می‌کردم در دلنوشته‌ای سیر می‌کنم تا روانی متن یک رمان. البته این نظر شخصی منه دوست دارم رمانی که می‌خونم کلمات صریح و‌ راحت ادا شند و من بتونم با سرعت در خوندن و فهم محتوا پیش برم. دیالوگ‌ها هم گاهی ادبیه و لهجه خاصی داره که با پس و پیش کردن کلمه و فعل یکم سخت شده.
مثال: - همگی در جریان کار نیمه وقت بچه‌ام بودید، نصف روزش می‌رفت واسه درس و مشق دانشگاه و نصف دیگه‌اش می‌رفت پرستاری جگرگوشه‌های مردم.
خب اگر فعل سر جای خودش در پایان جمله بره عزیزم خوندن صریح‌تر میشه برای خواننده.
مثال: (و نصف دیگه‌اش برای پرستاری جگرگوشه‌های مردم می‌رفت.)
نکته بعدی انگار لهجه خاصی در دیالوگ‌ها هست مثلاً این (گیان) خیلی تکرار شده. شما به نظر من چنین کلماتی که لهجه خاصی هستند رو‌ در پاورقی یا توضیحی در آخر پارت‌ها معنی فارسیشون رو هم درج کنید. (چوخه) (کلانه) این کلمات عزیزم نیاز به توضیح دارند (نمد) روی سر شما باید اشاره کنید کلاه نمدی روی سرش. چون رمان رو دارید با لهجه‌ای محلی پیش می‌برید به نظرم نیاز به توصیفات بیشتر و کنارش توضیحات اضافه داره. من‌ بارها یک‌ سطر رو از سر خوندم تا متوجه منظور از کنار هم‌ قرار گرفتن کلماتی که میشه راحت‌تر نوشتشون شدم. البته خب این هم یه روش نوشتاری که گفتم باید توصیفات با توضیحات همگانی بیشتری باشه. و سطر و پاراگراف‌ها روان‌تر پیش بروند و از اون حس و حال دلنوشته‌ای خارج بشن.
به عقیده من قبل شروع داستان یه پیش زمینه‌ای از نوع لهجه، محل روستا که ظاهراً اسم رمان هم هست درج بشه تا خواننده بدونه اصلاً با کدوم اصالت و قومیت باید در رمان همراه بشه.
این توضیحات رمان ماهی میان توفان دردانه جان رو ببینید.
داستان چون در مورد قوم لر هست خیلی جالب با تصویر بعضی کلمات و توصیفات رو به خواننده نشون میدن. چون یکی مثل من که اطلاعی از قومیت‌ها ندارم، برام خوندن و فهم چنین رمان‌هایی کمی دشواره و گاهی چون متوجه نمی‌شم نمی‌تونم ذهنیت داشته باشم، رمان برام از حوصله خارج میشه.
انشاالله که نظر بنده حقیر باعث دل‌آزردگی شما نشده باشه و آرزوی موفقیت‌های چشم‌گیر و قلمی مانا براتون دارم.🌹
 
آخرین ویرایش:
  • گل
واکنش‌ها[ی پسندها]: ؛Raha

؛Raha

سطح
0
 
کاربر محروم شده
کاربر محروم شده
Aug
562
4,419
مدال‌ها
2
سلام رهای عزیزم نویسنده خوش قلم.🥀
گلم من به عنوان یه خواننده که از پارت‌های اول این رمان رو دنبال می‌کرد نظرم رو میگم. اول این‌که خب رمان پارت‌های اولیه‌اش رو پیش می‌بره و هنوز داستان به نقطه اوج خودش نرسیده. اما میشه منتظر هیجان بیشتری در رمان بود.
اما نکته‌ای که کمی خوندن رمان رو برای من سخت کرد طرز نوشتاری پارت‌های اولیه بود. بیشتر احساس می‌کردم در دلنوشته‌ای سیر می‌کنم تا روانی متن یک رمان. البته این نظر شخصی منه دوست دارم رمانی که می‌خونم کلمات صریح و‌ راحت ادا شند و من بتونم با سرعت در خوندن و فهم محتوا پیش برم. دیالوگ‌ها هم گاهی ادبیه و لهجه خاصی داره که با پس و پیش کردن کلمه و فعل یکم سخت شده.
مثال: - همگی در جریان کار نیمه وقت بچه‌ام بودید، نصف روزش می‌رفت واسه درس و مشق دانشگاه و نصف دیگه‌اش می‌رفت پرستاری جگرگوشه‌های مردم.
خب اگر فعل سر جای خودش در پایان جمله بره عزیزم خوندن صریح‌تر میشه برای خواننده.
مثال: (و نصف دیگه‌اش برای پرستاری جگرگوشه‌های مردم می‌رفت.)
نکته بعدی انگار لهجه خاصی در دیالوگ‌ها هست مثلاً این (گیان) خیلی تکرار شده. شما به نظر من چنین کلماتی که لهجه خاصی هستند رو‌ در پاورقی یا توضیحی در آخر پارت‌ها معنی فارسیشون رو هم درج کنید. (چوخه) (کلانه) این کلمات عزیزم نیاز به توضیح دارند (نمد) روی سر شما باید اشاره کنید کلاه نمدی روی سرش. چون رمان رو دارید با لهجه‌ای محلی پیش می‌برید به نظرم نیاز به توصیفات بیشتر و کنارش توضیحات اضافه داره. من‌ بارها یک‌ سطر رو از سر خوندم تا متوجه منظور از کنار هم‌ قرار گرفتن کلماتی که میشه راحت‌تر نوشتشون شدم. البته خب این هم یه روش نوشتاری که گفتم باید توصیفات با توضیحات همگانی بیشتری باشه. و سطر و پاراگراف‌ها روان‌تر پیش بروند و از اون حس و حال دلنوشته‌ای خارج بشن.
به عقیده من قبل شروع داستان یه پیش زمینه‌ای از نوع لهجه، محل روستا که ظاهراً اسم رمان هم هست درج بشه تا خواننده بدونه اصلاً با کدوم اصالت و قومیت باید در رمان همراه بشه.
این توضیحات رمان ماهی میان توفان دردانه جان رو ببینید.
داستان چون در مورد قوم لر هست خیلی جالب با تصویر بعضی کلمات و توصیفات رو به خواننده نشون میدن. چون یکی مثل من که اطلاعی از قومیت‌ها ندارم، برام خوندن و فهم چنین رمان‌هایی کمی دشواره و گاهی چون متوجه نمی‌شم نمی‌تونم ذهنیت داشته باشم، رمان برام از حوصله خارج میشه.
انشاالله که نظر بنده حقیر باعث دل‌آزردگی شما نشده باشه و آرزوی موفقیت‌های چشم‌گیر و قلمی مانا براتون دارم.🌹
سلام به شما
ممنونم از نظر ارزشمندتون
حق دارید گلم لهجه و معانی کلماتی که اشاره کردید همگی ریشه کوردی دارند
خوده روستای دیلان کورد زبان هستن و حتما لازمه توضیحاتی گفته بشه
دو پارت اول هم چون از دید پروانه و لحظه‌ی به هوش اومدن بعد از عمل جراحی و پیوند قلب رو سعی کردم بنویسم کمی گنگ شده
بازم مرسی عزیز لطف کردی ❤️
 
بالا پایین