- Sep
- 659
- 1,150
- مدالها
- 2
در آغاز قرن سوم ميلادي، ايران رسماً كشوري متحد، ليكن با تعدادي ايالات نيمه مستقل بود كه دائماً در جنگ بودند. اتحاد مجدد ايران از مركز ديگري آغاز گشت. ايالت پارس در جنوب غربي - جايي كه شهر قديمي پاسارگاد هخامنشيان قرار داشت - بار ديگر در تاريخ ايران نقش مهمي بازي كرد. از كلمه پارس، لغت پرسو يا پرسيا كه يونانيان به جاي نام ايران به كار مي بردند، به وجود آمد.
ساسان مغي بود كه در معبد آناهيتا خدمت مي كرد. وي به خاندان سلطنتي پارس وابسته بود و مقام مهمي داشت، پسر او پاپك حاكم استخر بود و لقب پادشاه داشت. اردشير نواده ساسان و پسر پاپك بتدريج داراي متصرفاتي شد و اراضي خود را با تسخير اراضي مجاور توسعه داد و بزرگ ترين فرمانرواي پارس را شكست داد و سرنگون كرد. اردشير در آغاز، به حكومت در قلعه دارابگرد اكتفا كرد، ولي به زودي اصفهان و كرمان را به متصرفات خود افزود. اردشير براي حكومت بر تمام ايران هشتاد تن از فرمانروايان را مطيع ساخت. اردشير در سال 226 ميلادي رسماً تاجگذاري كرد و سراسر نواحي ايران را به تسخير خود درآورد. از اين پس تا سال 642م تاريخ آخرين جنگ بزرگ ايران و عرب در نهاوند كه به فتح الفتوح معروف است، فرزندان اردشير بابكان بر كشور ايران سلطنت كردند. از ميان اين پادشاهان برخي را بايد در شمار مقتدرترين و نام آورترين سلاطين ياد كرد. شاپور پسر اردشير، پايه هاي شاهنشاهي نوپاي ساسانيان را مستحكم تر ساخت و سپس شاهان بزرگي چون شاپور دوم، بهرام پنجم ملقب به بهرام گور، قباد اول، خسرو انوشيروان و خسرو پرويز را بايد ذكر كرد كه در تاريخ ايران اهميت فراوان دارند.
نخستين موضوع مهمي كه در دوره ساسانيان جلب نظر مي كند، نبردهاي شديد دولت ايران است با مهاجمان زردپوست از طرف شمال شرقي و با روميان از طرف غرب و شمال غربي. اردشير و پسرش شاپور اول تا شاپور دوم با آنكه در بعضي از جنگ هاي خود با روميان كامياب بودند، ولي غالباً با شكست مواجه مي گرديدند. از زمان شاپور دوم مجدداً دوره كاميابي هاي ايرانيان آغاز گشت و سپس در زمان پادشاه مقتدر ساساني - خسرو انوشيروان - غلبه ايران بر روم دوباره مسلم گشت و عهدنامه ايران با يوستينين منعقد شد. در عهد خسرو پرويز هم ايران در برابر روميان پيروز شد، تا آن كه خسرو پرويز به دست بزرگان دربار خود اسير شد و به قتل رسيد (628م). پسر او قباد دوم معروف به شيرويه به جاي وي نشست. سرحدات ايران و روم تعيين گرديد و از آن پس، ديگر جنگي بين ايران و روم رخ نداد، زيرا اولاً دولت ساساني گرفتار هرج و مرج شديد گرديد و ثانياً حملات اعراب به ايران و روم آغاز گشت.
بخش جنگ هاي دوم ايران ساساني با مرزهاي خاوري و طوايف آسياي مركزي بود، به نام هفتاليان ( هياطله ) كه از اقرباي يوئه چي ها به نام كوشانيان بودند. جنگ هاي ايران و تركان درواقع از قبل از ساسانيان آغاز شده بود. شاپور دوم ساساني توانست آن ها را منهزم سازد. بهرام پنجم، تاج پادشاه هفتالي را به غنيمت گرفت و به آتشكده شيز ( آذرگشنسب ) فرستاد. از سال 503م به بعد قباد اول پدر انوشيروان درگير جنگ با هفتاليان بود. در عهد هرمز، پسر انوشيروان نيز جنگ ايران و تركان ادامه داشت.
شمار پادشاهان ساساني از آغاز سلطنت اردشير بابكان تا پايان كار يزدگرد سوم 34 يا 35 نفر است. از اين پادشاهان برخي مانند اردشير بابكان و پسر او شاپور اول و شاپور دوم و بهرام گور و خسرو انوشيروان در زمره ي ناموران شاهان ايران اند و مابقي از شاهان متوسط و گاه ضعيف بوده اند؛ خاصه شاهاني كه بعد از خسرو پرويز حكومت كردند. سرانجام آخرين آنان يعني يزدگرد سوم پس از شكست هاي مكرر از سپاه عرب و سرگرداني و ناكامي در 651م ( 31ه.ق ) در خراسان به دست آسياباني كشته شد.
ساسان مغي بود كه در معبد آناهيتا خدمت مي كرد. وي به خاندان سلطنتي پارس وابسته بود و مقام مهمي داشت، پسر او پاپك حاكم استخر بود و لقب پادشاه داشت. اردشير نواده ساسان و پسر پاپك بتدريج داراي متصرفاتي شد و اراضي خود را با تسخير اراضي مجاور توسعه داد و بزرگ ترين فرمانرواي پارس را شكست داد و سرنگون كرد. اردشير در آغاز، به حكومت در قلعه دارابگرد اكتفا كرد، ولي به زودي اصفهان و كرمان را به متصرفات خود افزود. اردشير براي حكومت بر تمام ايران هشتاد تن از فرمانروايان را مطيع ساخت. اردشير در سال 226 ميلادي رسماً تاجگذاري كرد و سراسر نواحي ايران را به تسخير خود درآورد. از اين پس تا سال 642م تاريخ آخرين جنگ بزرگ ايران و عرب در نهاوند كه به فتح الفتوح معروف است، فرزندان اردشير بابكان بر كشور ايران سلطنت كردند. از ميان اين پادشاهان برخي را بايد در شمار مقتدرترين و نام آورترين سلاطين ياد كرد. شاپور پسر اردشير، پايه هاي شاهنشاهي نوپاي ساسانيان را مستحكم تر ساخت و سپس شاهان بزرگي چون شاپور دوم، بهرام پنجم ملقب به بهرام گور، قباد اول، خسرو انوشيروان و خسرو پرويز را بايد ذكر كرد كه در تاريخ ايران اهميت فراوان دارند.
نخستين موضوع مهمي كه در دوره ساسانيان جلب نظر مي كند، نبردهاي شديد دولت ايران است با مهاجمان زردپوست از طرف شمال شرقي و با روميان از طرف غرب و شمال غربي. اردشير و پسرش شاپور اول تا شاپور دوم با آنكه در بعضي از جنگ هاي خود با روميان كامياب بودند، ولي غالباً با شكست مواجه مي گرديدند. از زمان شاپور دوم مجدداً دوره كاميابي هاي ايرانيان آغاز گشت و سپس در زمان پادشاه مقتدر ساساني - خسرو انوشيروان - غلبه ايران بر روم دوباره مسلم گشت و عهدنامه ايران با يوستينين منعقد شد. در عهد خسرو پرويز هم ايران در برابر روميان پيروز شد، تا آن كه خسرو پرويز به دست بزرگان دربار خود اسير شد و به قتل رسيد (628م). پسر او قباد دوم معروف به شيرويه به جاي وي نشست. سرحدات ايران و روم تعيين گرديد و از آن پس، ديگر جنگي بين ايران و روم رخ نداد، زيرا اولاً دولت ساساني گرفتار هرج و مرج شديد گرديد و ثانياً حملات اعراب به ايران و روم آغاز گشت.
بخش جنگ هاي دوم ايران ساساني با مرزهاي خاوري و طوايف آسياي مركزي بود، به نام هفتاليان ( هياطله ) كه از اقرباي يوئه چي ها به نام كوشانيان بودند. جنگ هاي ايران و تركان درواقع از قبل از ساسانيان آغاز شده بود. شاپور دوم ساساني توانست آن ها را منهزم سازد. بهرام پنجم، تاج پادشاه هفتالي را به غنيمت گرفت و به آتشكده شيز ( آذرگشنسب ) فرستاد. از سال 503م به بعد قباد اول پدر انوشيروان درگير جنگ با هفتاليان بود. در عهد هرمز، پسر انوشيروان نيز جنگ ايران و تركان ادامه داشت.
شمار پادشاهان ساساني از آغاز سلطنت اردشير بابكان تا پايان كار يزدگرد سوم 34 يا 35 نفر است. از اين پادشاهان برخي مانند اردشير بابكان و پسر او شاپور اول و شاپور دوم و بهرام گور و خسرو انوشيروان در زمره ي ناموران شاهان ايران اند و مابقي از شاهان متوسط و گاه ضعيف بوده اند؛ خاصه شاهاني كه بعد از خسرو پرويز حكومت كردند. سرانجام آخرين آنان يعني يزدگرد سوم پس از شكست هاي مكرر از سپاه عرب و سرگرداني و ناكامي در 651م ( 31ه.ق ) در خراسان به دست آسياباني كشته شد.