- Sep
- 659
- 1,150
- مدالها
- 2
در سال 549 پ.م كوروش به پادشاهي پارس رسيد. در پاسارگاد، زادگاه وي كتيبه اي به يادگار مانده كه در آن وي « پادشاه بزرگ هخامنشي » ناميده شده است. كوروش با نبونيد پادشاه بابل پيمان اتحاد بست و با مادها رسماً وارد جنگ شد. عاقبت آستياگ اسير شد و اكباتان، پايتخت ماد، به دست كوروش افتاد. كوروش طي سه سال، بيشتر سرزمين هاي ماد را به تصرف درآورد. تسخير ليديا، مستعمرات يوناني در آسياي صغير، و ساير نواحي چون فريجيه ( فريگيا )، كليكيا، ليكيه، بابل و مصر از اهم اقدامات او بود. بيانيه ي كوروش حاوي شرح فتوحات اوست. وي اين بيانيه را در بابل براي جذب قلوب مردم آنجا داد و در آن خود را خادم مردوك، ايزد بزرگ بابليان خواند. كوروش شاهي باعزم و حزم و عاقل بود.
كوروش دو پسر داشت: كمبوجيه و برديا كه چون برديا مورد توجه مردم بود، كمبوجيه او را در خفا كشت. كمبوجيه مدت سه سال به مطيع كردن ايالات پرداخت و در 526 پ.م به مصر حمله كرد. گفته شده كه پس از تسخير مصر، دچار جنون شد. به گاو آپيس، كه مورد احترام مصريان بود، آسيب رساند و البته در ابتداي ورود به مصر، رفتاري چون پدرش داشت ولي بعداً دچار صرع و جنون گرديد. كمبوجيه در 523 پ.م با شنيدن شورش گئوماته ي مغ كه خود را برديا خوانده بود حاكمي براي مصر تعيين كرد و به ايران بازگشت. چون مي دانست كه برديا را كشته در حالت جنون در اكباتان زخمي به خود زد و درگذشت (522 پ.م ). هرودوت مي گويد كه گئوماتاي مغ، با مردم به ملاطفت رفتار مي كرد. وي ماليات سه سال را بخشيد و ليكن از ترس شناخته شدن با خويشان خود قطع رابطه كرد. آن گاه اعضاي هفت خانواده بزرگ پارس با داريوش، كه تازه از شام آمده بود، هم قسم شدند و در سال 521 پ.م برديا را كشتند. داريوش اول در 522 پ.م شاه ايران شد. وضع او در نخستين ايام فرمانروايي اش بسيار دشوار بود. وي ماد را فرمانبردار كرد، بردياي دروغين را كشت، شورش ايلام را فرونشاند، و بابل را دوباره فتح كرد؛ پادشاهي دروغين به نام فرورتيش در سرزمين ماد پيدا شد كه او را نيز مغلوب ساخت و عليه سكاييان و ماساگت ها لشكركشي كرد و سرزمين آنان را در خاور درياچه آرال، ميان دو رود آمودريا و سيردريا، مسخر كرد و سرانجام كشور را آرام گردانيد. در كتيبه بيستون آمده كه « داريوش پس از رسيدن به مقام شاهي ظرف يك سال نه بار جنگيد و نه پادشاه را اسير كرد ». بر اثر كوشش هاي او كشور هخامنشيان احيا شد. داريوش تشكيلاتي براي اداره مملكت را فراهم آورد. ابتدا كشور را چند قسمت ساخت و براي هر قسمت، يك والي معين كرد كه شرح آن خواهد آمد. داريوش پنجاب و سند، تراكيه و مقدوني را تسخير كرد، ولي در جنگ با يونانيان به نام جنگ ماراتن، عاقبت شكست خورد. وي چهار سال بعد از اين جنگ در 486 پ.م درگذشت. ( اقبال آشتياني، بي تا، ص 91 ).
پس از داريوش پسر وي يعني خشيارشا از آتوسا دختر كوروش بزرگ به پادشاهي رسيد. خشيارشا در سن 34 سالگي به تخت نشست و شورش هاي مناطق مختلف را يكي پس از ديگري آرام ساخت. سپس به يونان حمله و آتن را تصرف كرد ( 480 پ.م ) پس از جنگ با يونان واقعه مهمي در زندگي خشيارشا اتفاق نيفتاد. در سال 465پ.م خواجه باشي خشيارشا كه مهرداد نام داشت با رئيس گارد مخصوص شاه كه اردوان نام داشت، همدست شد و شاه و پسرش به نام داريوش را كشتند و اردشير اول پسر ديگر خشيارشا بر تخت جلوس كرد.( اقبال آشتياني، بي تا، ص 99 ). اردشير اول معروف به درازدست از 464 تا 424 پ.م پادشاهي كرد. پس از مرگ اردشير اول، ميان خشيارشاي دوم، پسر اردشير، و يكي از خويشانش نزاع درگرفت و سرانجام شخص اخير با نام داريوش دوم بر تخت نشست. وي پسر ديگر اردشير بود و حكومت باختر را داشت. پس از داريوش دوم، كه در 404 پ.م درگذشت. پسر وي، اردشير دوم، از 404 تا 358 پ.م پادشاهي كرد و با برادر كوچك تر خود به نام كوروش به نزاغ پرداخت. در سال 401 پ.م طي نبردي كشته شد. شركت اسپارت در شورش كوروش عليه برادرش سبب شد كه اردشير دوم با اسپارتي ها قطع رابطه كند. طبق پيماني كه در سال 387 پ.م بسته شد شهرهاي يوناني آسياي صغير و جزيره قبرس مجدداً از ايران جدا شدند. اردشير دوم نتوانست مصر را به اطاعت خود درآورد. وي در 359پ.م درگذشت. سپس اردشير سوم از 359 تا 338 پ.م پادشاهي كرد. به شهر صيدا حمله برد و آن جا را در آتش سوزانيد و سپس فنيقيه و قبرس را متصرف شد و در سال 343 پ.م بار ديگر مصر را به تصرف درآورد. در دوران او حدود ايران همان حدود و وسعت عهد نخست هخامنشي را يافت، ولي در اين زمان حملات اسكندر نيز شروع شده بود. پس از اردشير سوم، ارشك به تخت نشست كه اندكي بعد كشته شد و پسر او داريوش سوم در 336 پ.م به تخت نشست. در زمان او اسكندر به ايران آمد و با شكست داريوش سوم، به سال 330 پ.م سلسله هخامنشي منقرض شد.( اومستد، 1340، صص 47 به بعد ).
كوروش دو پسر داشت: كمبوجيه و برديا كه چون برديا مورد توجه مردم بود، كمبوجيه او را در خفا كشت. كمبوجيه مدت سه سال به مطيع كردن ايالات پرداخت و در 526 پ.م به مصر حمله كرد. گفته شده كه پس از تسخير مصر، دچار جنون شد. به گاو آپيس، كه مورد احترام مصريان بود، آسيب رساند و البته در ابتداي ورود به مصر، رفتاري چون پدرش داشت ولي بعداً دچار صرع و جنون گرديد. كمبوجيه در 523 پ.م با شنيدن شورش گئوماته ي مغ كه خود را برديا خوانده بود حاكمي براي مصر تعيين كرد و به ايران بازگشت. چون مي دانست كه برديا را كشته در حالت جنون در اكباتان زخمي به خود زد و درگذشت (522 پ.م ). هرودوت مي گويد كه گئوماتاي مغ، با مردم به ملاطفت رفتار مي كرد. وي ماليات سه سال را بخشيد و ليكن از ترس شناخته شدن با خويشان خود قطع رابطه كرد. آن گاه اعضاي هفت خانواده بزرگ پارس با داريوش، كه تازه از شام آمده بود، هم قسم شدند و در سال 521 پ.م برديا را كشتند. داريوش اول در 522 پ.م شاه ايران شد. وضع او در نخستين ايام فرمانروايي اش بسيار دشوار بود. وي ماد را فرمانبردار كرد، بردياي دروغين را كشت، شورش ايلام را فرونشاند، و بابل را دوباره فتح كرد؛ پادشاهي دروغين به نام فرورتيش در سرزمين ماد پيدا شد كه او را نيز مغلوب ساخت و عليه سكاييان و ماساگت ها لشكركشي كرد و سرزمين آنان را در خاور درياچه آرال، ميان دو رود آمودريا و سيردريا، مسخر كرد و سرانجام كشور را آرام گردانيد. در كتيبه بيستون آمده كه « داريوش پس از رسيدن به مقام شاهي ظرف يك سال نه بار جنگيد و نه پادشاه را اسير كرد ». بر اثر كوشش هاي او كشور هخامنشيان احيا شد. داريوش تشكيلاتي براي اداره مملكت را فراهم آورد. ابتدا كشور را چند قسمت ساخت و براي هر قسمت، يك والي معين كرد كه شرح آن خواهد آمد. داريوش پنجاب و سند، تراكيه و مقدوني را تسخير كرد، ولي در جنگ با يونانيان به نام جنگ ماراتن، عاقبت شكست خورد. وي چهار سال بعد از اين جنگ در 486 پ.م درگذشت. ( اقبال آشتياني، بي تا، ص 91 ).
پس از داريوش پسر وي يعني خشيارشا از آتوسا دختر كوروش بزرگ به پادشاهي رسيد. خشيارشا در سن 34 سالگي به تخت نشست و شورش هاي مناطق مختلف را يكي پس از ديگري آرام ساخت. سپس به يونان حمله و آتن را تصرف كرد ( 480 پ.م ) پس از جنگ با يونان واقعه مهمي در زندگي خشيارشا اتفاق نيفتاد. در سال 465پ.م خواجه باشي خشيارشا كه مهرداد نام داشت با رئيس گارد مخصوص شاه كه اردوان نام داشت، همدست شد و شاه و پسرش به نام داريوش را كشتند و اردشير اول پسر ديگر خشيارشا بر تخت جلوس كرد.( اقبال آشتياني، بي تا، ص 99 ). اردشير اول معروف به درازدست از 464 تا 424 پ.م پادشاهي كرد. پس از مرگ اردشير اول، ميان خشيارشاي دوم، پسر اردشير، و يكي از خويشانش نزاع درگرفت و سرانجام شخص اخير با نام داريوش دوم بر تخت نشست. وي پسر ديگر اردشير بود و حكومت باختر را داشت. پس از داريوش دوم، كه در 404 پ.م درگذشت. پسر وي، اردشير دوم، از 404 تا 358 پ.م پادشاهي كرد و با برادر كوچك تر خود به نام كوروش به نزاغ پرداخت. در سال 401 پ.م طي نبردي كشته شد. شركت اسپارت در شورش كوروش عليه برادرش سبب شد كه اردشير دوم با اسپارتي ها قطع رابطه كند. طبق پيماني كه در سال 387 پ.م بسته شد شهرهاي يوناني آسياي صغير و جزيره قبرس مجدداً از ايران جدا شدند. اردشير دوم نتوانست مصر را به اطاعت خود درآورد. وي در 359پ.م درگذشت. سپس اردشير سوم از 359 تا 338 پ.م پادشاهي كرد. به شهر صيدا حمله برد و آن جا را در آتش سوزانيد و سپس فنيقيه و قبرس را متصرف شد و در سال 343 پ.م بار ديگر مصر را به تصرف درآورد. در دوران او حدود ايران همان حدود و وسعت عهد نخست هخامنشي را يافت، ولي در اين زمان حملات اسكندر نيز شروع شده بود. پس از اردشير سوم، ارشك به تخت نشست كه اندكي بعد كشته شد و پسر او داريوش سوم در 336 پ.م به تخت نشست. در زمان او اسكندر به ايران آمد و با شكست داريوش سوم، به سال 330 پ.م سلسله هخامنشي منقرض شد.( اومستد، 1340، صص 47 به بعد ).