جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

مجموعه اشعار رباب تمدن

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته اشعار شاعران توسط ~Fateme.h~ با نام رباب تمدن ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 83 بازدید, 5 پاسخ و 1 بار واکنش داشته است
نام دسته اشعار شاعران
نام موضوع رباب تمدن
نویسنده موضوع ~Fateme.h~
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط ~Fateme.h~
موضوع نویسنده

~Fateme.h~

سطح
5
 
مدیر آزمایشی تالار رمان
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
شاعر انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Apr
9,427
10,296
مدال‌ها
6
رباب تمدن
 
موضوع نویسنده

~Fateme.h~

سطح
5
 
مدیر آزمایشی تالار رمان
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
شاعر انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Apr
9,427
10,296
مدال‌ها
6
(گوهر امید)

کسی نگشاید از یاری در کاشانه‌ی ما را
به چاه افکنده‌اند آری کلید خانه‌ی ما را

منم صید به دام افتاده‌ی صیاد بی‌رحمی
که با خون جگر آمیخت آب و دانه‌ی ما را

دل بیگانه‌اش از غم شود پرخون که می‌خواهد
ز شادی‌ها تهی سازد دل فرزانه‌ی ما را

به افسون گر زبان قصه‌ام را بست بر یاران
ولی طبع خموشم باز گفت افسانه‌ی ما را
 
موضوع نویسنده

~Fateme.h~

سطح
5
 
مدیر آزمایشی تالار رمان
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
شاعر انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Apr
9,427
10,296
مدال‌ها
6
کدامین اختر امشب بزم ما را گرمی افزاید
چراغ آه ، گر روشن نسازد خانه‌ی ما را

منم آن زن که سر از روسپیدی بر فلک سایم
ندارد هر سیه‌دل همت مردانه‌ی ما را

مرا پنهان بوَد در کنج دل بس گوهر امّید
به چشم کم مبین ای بی‌خبر ویرانه‌ی ما را

(رباب) افتاده‌ام در دست گوهر ناشناسانی
که نشناسند قدر گوهر یکدانه‌ی ما را

"رباب تمدن"
 
موضوع نویسنده

~Fateme.h~

سطح
5
 
مدیر آزمایشی تالار رمان
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
شاعر انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Apr
9,427
10,296
مدال‌ها
6
(مَرد خویشتن)

در اسارت با که گوید ، سوز درد خویشتن ؟
آنکه چون من داده از کف، هم نبرد خویشتن

در میان آتش تنهایی و غم چون سپند
سوختم چندان که خو کردم به درد خویشتن

کاش گردد چهره‌ام با دست خشم دوست سرخ
تا مگر پوشم ز دشمن ، روی زرد خویشتن

تا ز دامان سواران، دست من کوته شده ست
می‌کشم منّت ، ز پای رهنورد خویشتن

نیستم سنگین گنه تا رنجه سازم دوش ک.س
در طریق حق ، سبکبارم چو گرد خویشتن

سوی سرمنزل ، من و زین پس دویدن گرم تر
رهنمای خسته و گفتار سرد خویشتن

در میان کاروان زندگی ، دیدم (رباب)
شیرزن بود آنکه چون من بود مرد خویشتن

"بانو رباب تمدن"
 
موضوع نویسنده

~Fateme.h~

سطح
5
 
مدیر آزمایشی تالار رمان
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
شاعر انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Apr
9,427
10,296
مدال‌ها
6
(دل غمدیده ی مردم)

دلا ! زآن رو نیفتادم چو اشک از دیده‌ی مردم
که خون بگریستم بر دیده‌ی موییده‌ی مردم

ز خشم این‌که خون زرد رویان میخورد مُنعم
چو آتش سرخ رو گردیده‌ام در دیده‌ی مردم

نشاط پایدار دل ، گریزان می‌شود ، از من
چو دست فتنه برچیند بساط چیده‌ی مردم

مرا رنجوری از درد دل خود نیست ای یاران!
که من افسرده‌ام از خاطر رنجیده‌ی مردم
 
موضوع نویسنده

~Fateme.h~

سطح
5
 
مدیر آزمایشی تالار رمان
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
شاعر انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Apr
9,427
10,296
مدال‌ها
6
چو گفتند از زبان خانه بردوشان سخن گویم
به گوش جان شنیدم گفته‌ی سنجیده‌ی مردم

به باطن جان بَرم بر لب، به ظاهر خنده‌ی شیرین
مگر شادی ببخشم بر دل غم دیده‌ی مردم

کِشد با قیمت جان، فقر دست از دامن کشور
که آسان، حل نگردد مشکل پیچیده‌ی مردم

ز ساز طبع بنوازم (رباب) آهنگ نظم آن سان
که جوید نظم نو ، نظم ز هم پاشیده‌ی مردم

"رباب تمدن"
 
بالا پایین