به نام حق
بزم رقیب رفته ای ، جان به لبش رسیده دل .
داغ فراق دیده ای ؟ از همه دل بریده ، دل .
باده ی ناب داده ای ، زلف به باد
داده ای .
این همه سهم دیگران ، زهر جفا چشیده دل .
مهر ازان دیگری ، می ، بر غیر ،
میبری .
باز ستم به من چرا ؟ خلوت شب گزیده دل .
نزد حریف دلربا ، در دل من ،
غمت مها ،
تا به سحر نخفته ام ، بس که ستم
کشیده دل ،
محمل غم به دل نهی ، زهر جفا به
من دهی ،
از بر من تو می رهی ، از همه ک.س
رهیده دل .
سنگدلی مرام تو ، شهد تو شد ،
به کام او ،
تار غمت ، به دور من ، پیله به خود تنیده دل .
باغ رخت ، چه با صفا ، نرگس مسـ*ـت ، دلربا
این همه عیش بی وفا ، گوشه ی غم ، خزیده دل .
بر لب تو ، ترانه ها ، لرزش دست ،
شانه ها ،
زین همه ، عاشقانه ها ، سوز صدا ،
شنیده دل ،
عاشق دلشکسته ام ، تا ته عشق ،
رفته ام ،
زین ره پر خطر ، فقط ، درد به جان ،خریده دل .
شانه به شانه ام نیا ، تا دم کلبه ام ، نیا .
طاقت دل تمام شد ، زخم ترا که ،
دیده دل .
تلخ ترین ، شراب را ، بعد تو من ،
چشیده ام ،
آخر عمر را درین ، میکده آرمیده
دل .